بسم الله الرحمن الرحیم
قدیمی ترین کتاب (1)رجالی شیعه که أقدم کتب رجال در اسلام نیز هست رساله یا کتابی است که عبیدالله بن ابی رافع متصدی بیت المال امیرالمؤمنین علیه الصلوه والسلام و کاتب ایشاننوشته است ، و«تسمیه من شهد مع امیرالمؤمنین علیه السلام الجمل و صفین و النهروان من الصحابه رضی الله تعالی عنهم»(2)نام دارد . از این کتاب امروز هیچ نشانی در دست نیست . از هنگام تألیف این کتاب تا عصر تألیف رجال نجاشی ( کتاب مورد بحث ما ) زمانی قریب سه قرن گذشته و دراین مدت ده ها و شاید صدها کتاب رجال یا فهرست ، در جامعه ی شیعه پدید آمده است که البته عمده ی آن ها به قرن سوم و بعد از آن مربوط می شوند . از آن جمله می توان کتاب های زیر را به عنوان نمونه ذکر کرد :
< >کتاب الدیباج فی اخبار الشعراء (3)و من شهد الجمل مع علی علیه السلام (4)و من شهد صفین مع علی من الانصار (5 )و کتاب های بسیار دیگر تألیف هشام بن محمد بن سائب کلبی ( متوفای 206هـ ق ) >کتاب الرجال ، تألیف عبدالله بن جبله بن حیان بن ابجرکنانی از اصحاب امام کاظم ( ع )( متوفای 219هـ ق ) (6)>کتاب الرجال ، تألیف حسن بن علی بن فضال کوفی از دانشمندان بزرگ کوفه ( متوفای 224هـ ق ) (7)>کتاب معرفه رواه الاخبار و کتاب المشیخه تألیف حسن بن محبوب سراد(متولد 149هـ ق و متوفای 224هـ ق ) (8)>کتاب الرجال وکتاب الطبقات تألیف احمد بن محمد بن خالد برقی قمی(متوفای274هـ ق ) (9)>کتاب الجرح و التعدیل تألیف حافظ ابومحمدعبدالرحمن بن یوسف بن خراش مروزی بغدادی ( متوفای 283هـ ق ) (10 )>کتاب فضل الکوفه و من نزلها من الصحابه و اخبار من قتل من آل ابی طالب تألیف ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی ( متوفای 283هـ ق )>رجال الشیعه تألیف علی بن حکم نخعی انباری شاگرد محمد بن ابی عمیر و متولد در قرن دوم و متوفای در قرن سوم (12 )>کتاب الرجال تألیف محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی متوفای 329هـ ق دربغداد ، از بزرگترین دانشمندان قرن سوم و چهارم (13)>کتاب الرجال تألیف احمد بن محمد بن سعید بن عبدالرحمان معروف به ابن عقده ( متولد در سال 249و متوفای سال 333هـ ق ) این دانشمند بزرگ دارای کتاب های زیادی در این فن بوده و تنها دراین کتاب که نام بردیم نام کسانی که به محضرامام صادق (ع) تشرف یافته و از ایشان حدیث نقل کرده اند آمده و چهار هزار تن برآورد شده اند . (14)>کتاب اخبار النساء الممدوحات وکتاب من قال بالتفضیل من الصحابه و غیرهم تألیف محمد بن احمد کاتب بغدادی معروف به ابن ابی ثلج ( متوقای 325هـ ق ) (15 )>اخبار بغداد و طبقات اصحاب الحدیث بها تألیف حافظ قاضی ابوبکر محمد بن عمربن محمد بن سالم جعابی ( متولد سال 284و متوفای 355هـ ق ) از این دانشمند بزرگ کتاب دیگری دراین زمینه می شناسیم به نام الشیعه من اصحاب الحدیث و طبقاتهم .(16)>کتاب الطبقات تألیف احمد بن محمد بن حسین مشهور به ابن دول قمی متوفای سال 350هـ ق این دانشمند صد تألیف داشته است . (17 )>رسالۀ فی نسب آل اعین و تراجم المحدثین منهم نام احتمالی رساله ای رجالی است تألیف شیخ الوغالب احمدبن محمد زراری ( متولد 385 ومتوفای 368هـ ق ) این رساله در ترجمه ی احوال راویان و دانشمندان آل اعین (18)است . >المصابیح تألیف شیخ محمد بن علی بن الحسین معروف به ابن بابویه و صدوق . این کتاب دارای 15مصباح است و هر مصباحی از آن به ذکر راویان یکی از اهل عصمت علیهم السلام اختصاص یافته و مصباح پانزدهم در مورد کسانی است که توقیعات از ناحیه ی مقدسه امام عصر علیه الصلوه والسلام نسبت به ایشان صادر شده است . صدوق دو کتاب دیگر نیز در زمینه ی علم رجال دارد که یکی به نام کتاب الرجال المختارین من اصحاب النبی صلی الله علیه وآله و دیگری به نام کتاب المعرفه برجال البرقی ، می باشد. این دانشمند بزرگوار در سال 381هـ ق در ری وفات یاته است . (19 )>معرفه الناقلین عن الائمه الصادقین علیهم السلام معروف به رجال کَشّی تألیف شیخ ابوعمرومحمد بن عمر بن عبدالعزیز کَشّی دانشمند متوفای احتمالا ً درنیمه ی قرن چهارم . این کتاب یکی از اندک کتاب های رجالی در قرون اول تا پنجم است که اکنون خلاصه و منتخبی از آن در دست می باشد.(20)> />/>/>/>/>/>/>/>/>/>/>/>/>/>/>/>
>>>>>>>>>>>>>>>>
اصول چهارگانه رجالی
در قرن پنجم نیز کتاب های رجالی زیادی تألیف یافته است که مهم ترین آن ها عبارتند از : سه کتاب از بان غضائریو سه کتاب از شیخ الطائفه ابوجعفر طوسیو یک کتاب از ابوالعباس احمد بن علی نجاشی، و خوشبختانه این چهار کتاب اخیر امروز در دسترس است .
< >احمدبن حسین بن عبیدالله غضائریمتوفای سال 411در شمار بزرگترین رجال نویسان قرن چهارم و پنجم بوده و احتمالاٌ اولین کتاب های جامع این فن را تألیف کرده است . نوشته های او عبارتند از : کتاب الضعفاو کتاب فهرست اصولو کتاب فهرست مصنفات اصحاب(21)>الفهرست تألیف شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی طوسیمتولد 385و متوفای 460هـ ق . این کتاب جزء اولین تألیفات طوسی در این زمینه و یکی از مفصل ترین کتاب های فهرستی آن اعصار می باشد. حضرت شیخ در مقدمه ی این کتاب می نویسد : « چون دیدم جماعتی از اساتید ما از اصحاب حدیث ، فهرست هایی تألیف کرده اند که در آن کتاب های اصحاب ما و مصنفات ایشان و آن چه از اصول روایت کرده اند به شمار آمده است ، اما کسی از ایشان را نیافتم که نام ونشان این گونه کتب را به تمامت ذکر کرده باشد ، و نه حتی اینکه بتواند بیشتر آن ها را یادکند بلکه هریک از ایشان غرضش این بوده است که آن چه را خود روایت می کند یا آن چه کتابخانه اش در بردارد جمع نماید ، و هیچ کدام به تمام کتاب های شیعه نپرداخته اند جز ابوالحسن احمد بن حسین بن عبیدالله ( غضائری ) رحمه الله . و تنها او بود که دو کتاب در این موضوع پدید آورد که دریکی فهرست مصنفات ودردیگری فهرست اصول را یادآورگردید . و این دو رشته را تا آن جا که توانست بیابد و مقدور وی بود استیفا نمود . البته از اصحاب ما کسی این دوکتاب را استنساخ نکرد و ابوالحسین احمد نیز به طور ناگهانی از دنیا رفت ، و بعضی از ورثه ی وی این دو کتاب وغیر آن ها را به عمد نابود ساختند.» >بعد از این شیخ طوسی علت تألیف کتاب را باز می کند ، و آن این که شیخی فاضل که ظاهراٌ موقعیت ممتاز علمی داشته از ایشان به اصرار و تکرار درخواست تألیفی برمنوال تألیفات ابن غضائری کرده و ایشان برای انجام خواسته ی آن دانشمند به تآلیف فهرست پرداخته است . طوسی سپس چگونگی تنظیم کتاب را بیان می کند ، ودر آخر می فرماید : « ما دراین کتاب متعهد نمی شویم که تمام این گونه کتب را احصا کنیم ، چون تصانیف اصحاب و اصول ایشان قابل ضبط و شماره نیستند ، زیرا بسیاری از اصحاب در بلاد مختلف و در سرزمین های دوردست پراکنده می باشند . »(22)/>/>
>>
دراین فهرست نزدیک به 900تن از مؤلفان و درحدود دوهزار کتاب معرفی شده است .
< >کتاب الرجال ، تألیف شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی، حضرت شیخ این کتاب را در کمال عمر و فهرست را قبل از آن تألیف نموده است به دلیل این که در جای جای کتاب الرجال به فهرست خویش ارجاع می دهد (23 )همان طور که در مورد کتاب الفهرست دیدیم کتاب الرجال هم به خواهش یکی از دانشمندان معاصر شیخ نوشته شد که اهل تحقیق به احتمال قوی او را قاضی عبدالعزیز بن براج( متوفای 481هـ ق ) دانسته اند (24). هدفی که در کتاب الرجال دنبال شده نام برده از کسانی است که از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده یا با آن بزرگواران صحابت داشته اند البته در آخرین باب آن ، افرادی ذکر میشوند که مستقیماًٌ از اهل عصمت روایت نکرده اند . (25 )و بیشترین آن ها دانشمندانی هستند که بعد از دوره ی امامت زندگی و فعالیت علمی داشته اند . تعداد کسانی که دراین کتاب نامبرده شده اند 8900تن می باشند و حضرت شیخ گاه وبیگاه به توثیق و تعدیل یا جرح نامبردگان می پردازد ، و البته بیشتر اوقات فقط به ذکر نام ونسب ایشان و این که در شمار صحابه کدامیک از اهل عصمت هستند اکتفا می کند . >اختیار الرجال ، تألیف و انتخاب شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی ، که در آن شیخ کتاب معرفه الناقلین عن الائمه الصادقین علیهم السلام کَشّی را اختصار و انتخاب و تهذیب نموده و اولین بار آن را در 26صفر سال 456به شاگردان خویش در نجف املاء کرده است . (26 )این کتاب حاوی روایاتی در احوال حدود 520تن از رجال و راویان امامیه و غیر ایشان است ، و در اغلب آن ها مؤلف بدون هیچ گونه اعمال نظر روایات رانقل می کند ، و تنها در مواردی محدود درباره ی راوی یا دانشمند مورد بحث ، یا درباره ی سند یا مضمون یکی از حدیث های نقل شده اظهار نظر می فرماید . (27 )>« کتاب نه خاص رجال شیعه است و نه محدود به موثقان و مدح شدگان شرح حال زراره ، چهره ی درخشان شیعه و راوی مقبول و موثق در آن هست . شرح حال ابوالخطاب مقلاص ، غالی معروف ، نیز هست . از غیر شیعه فقط کسانی را نام می برد که برای شیعه روایت کرده و در شمار رجال حدیث شیعه باشند . پس آمدن نام کسی دراین کتاب نه دلیلی شیعی بودن اوست و نه نشانه ی وثاقتش . چنان که نیامدن نام کسی در آن ، نه دلیل شیعی نبودن اوست و نه دلیل ضعفش . »(28)/>/>
>>
< >فهرست اسماء مصنفی الشیعه که به رجال نجاشی مشهور است تألیف ابوالعباس احمدبن علی بن احمد بن عباس نجاشی اسدی کوفیمتولد 372و متوفای 450هـ ق می باشد . این کتاب ( که مورد بحث اصلی این مقاله است ) فهرست مؤلفات شیعه است ، لیکن تنها به احصاء و شماره کردن کتب شیعه اکتفا نکرده که درتمام زمینه های مربوط به علم رجال ( به مفهوم عام آن ) پای نهاده ، و اطلاعات دقیق و گران بهایی ارائه کرده است . از رجال نجاشی اطلاعات زیر به دست می آید که هر کدام به تنهایی در خور اهمیت هستند :>الف :سلسله ی نسب راویان و دانشمندان معرفی شده دراین کتاب ، درحد مقدور و به طور دقیق آمده است./>
>
ب :محل تولد و سکونت ووفات ، درمورد بسیاری از کسان کمابیش مشخص می شوند .
ج :نجاشی جرح وتعدیل یا ضعف و ثاقت رجال را ، با دقت و وسواس علمی ثبت و ضبط کرد و در هر دو زمینه اگر سندی دارد ارائه می دهد .
د :طبقه ی راویان که بسیار در شناخت اعتبار حدیث و قطع سند و اتصال آن مؤثر است ، معین می گردد .
ه :تاریخ وفات بسیاری از بزرگان را ضبط می کند .
و :کتاب های محدثین و دانشمندان را ( باذکر طریق دقیق اطلاع خودش از آن ها ) شماره می نماید و خیلی از اوقات این احصائبه ها دقیق تر و مفصل تر از آن است که درفهرست طوسی آمده است .
بنابراین رجال نجاشی ، یک کتاب رجال به معنای خاص آن ، که بازگوکننده ضعف وقوت راویان و طبقه ایشان باشد نیست و آن چه به دست می دهد دامنه بسیار گسترده تری را فرا می گیرد.
کتاب شناسان و دانشمندان فن رجال ازاین کتاب ستایش بسیار کرده اند ، از جمله علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی کتاب شناس بزرگ می نویسد : « الشیخ ابوالعباس احمد بن علی النجاشی الاهوازی ... العالم النقاد البصیر الضطلع الخبیر افضل من خط فی الرجال بقلم او نطق بفم ، صاحب کتاب الدائر الذی هو مرجع الاوائل و الاواخر . »سپس ازمحقق بحر العلوم نقل می کنند : « انه من اعظم ارکان الجرح و التعدیل و اعلم علماء هذالسبیل ، اجمع علمائنا علی الاعتماد علیه و أطبقوا علی الاستناد فی احوال الرجال الیه . »(29)
پاره ای از نکات که مایه ی فضیلت بلکه علت برتری مطلق این دانشمند و کتاب او بر اقران ایشان است بدین قرار می باشد:
< >نجاشی از محضر اساتید بسیار زیادی استفاده کرده است ، و تنها اساتید بی واسطه او که در کتاب رجال نام برده شده اند از 40تن بیشتر هستند .(30)>نجاشی در ابتدای کتاب خود می گوید : « و ذکرت لکل رجل طریقا ً واحدا ً حتی لایکثرالطرق فیخرج الفرض .»(31): و برای هریک از رجالی که دراین کتاب مورد بررسی قرار گرفته اند ، تنها یک طریق ویک سلسله از راویان که ناقل کتاب او هستند یاد کرده ام ، تا اینکه سلسله اسناد زیادت نگیرند ، و از غرض اختصار خارج نشوم . از این کلام می توان استفاده و استنباط کرد که تعداد شیوخ و اساتید نجاشی منحصر به نام برده شدگان نبوده و بسیار بیشتر از این ها است . از جمله ی این اساتید شیخ محمد بن محمد بن نعمان مفیداست که بزرگترین دانشمند عصر بوده و درهمه ی رشته های علوم اسلامی به ویژه در کلام وفقه و حدیث و تاریخ و رجال سرآمد عصر خویش بوده است . نجاشی در مورد این استاد می گوید : « شیخنا و استادنا رضی الله عنه ، فضله اشهر من ان یوصف فی الفقه و الکلام و الروایه و الثقه و العلم . »(32)/>
>
و از جمله ایشان احمدبن علی بن عباس بن نوح سیرافیمی باشد. نجاشی در مورد او می گوید : « کان ثقه فی حدیثه ، متقنا لما یردیه ، فقیها ، بصیراًٌ بالحدیث و الروایه و هو استاذنا و شیخنا و من استفدنا منه »(33)این استاد یعنی ابن نوح سیرافی دانشمندی بسیار بزرگ بوده و خود از قریب پنجاه تن از مشایخ و اساتید بهره برده است . (34 )بنابراین اساتید بی واسطه و با واسطه نجاشی کثرتی فوق العاده خواهند یافت . دیگر از اساتید نجاشی احمد بن محمد بن عمران معروف به ابن جندیاست که در مورد او می نویسد : « استاذنا رحمه الله الحقنا بالشیوخ فی زمانه »(35) استاد ما که خدای او را رحمت کناد ما را به شیوخ و اساتید زمان خویش ملحق ساخته و ارتباط ما را با دونسل پیش ممکن ساخت . استاد بزرگ دیگر او حسین بن عبیدالله بن ابراهیم غضائریاست که در مورد او می گوید : « شیخنا رحمه الله »و بعد فهرست کتاب های او را عرضه کرد و در پایان می نویسد : « اجازنا جمیعها جمیع روایاته عن شیوخه » (36 )او نقل تمام این کتاب ها و تمام روایات اساتید خویش را به من اجازه داده است .
< >نجاشی نه تنها در زمینه رجال و فهرست کتب دارای اطلاعات وسیع بوده است بلکه در بیشتر رشته های علوم نقلی موجود درزمان خویش تعلیم دیده و به محضر استاد نشسته است . ایشان بعد از ذکر ابن بابویه شیخ صدوق (ره)و شمارش آثار علمی بسیار متنوع و فراوان ایشان می گوید : « اخبرنی بجمیع کتبه و قرأت بعضها علی والدی علی بن احمد بن عباس نجاشی رحمه الله و قال لی : اجازنی جمیع کتبه لما سمعنا منه ببغداد . »(37)پدرم تمام کتاب های صدوق را به من خبر داد ، و بعضی از آن ها را نیز نزد ایشان خواندم ، و به من فرمود : صدوق آن گاه که کتاب های او را تعلیم می گرفتیم به من اجازه نقل آن ها را داد .>آن چه شاید بیشتر از هر چیز در رجال نجاشی به چشم می خورد دقت این مرد بزرگ است در ضبط و ثبت نکات لازم و عمل کردن دقیق به فنون علم رجال و درایه . مثلا ً ایشان در مورد ابوالفضل شیبانی محمد بن عبدالله بن محمدمی گوید : « من این استاد را دیدم و از او مطالب فراوان شنیدم اما از نقل کردن بی واسطه از وی خودداری کردم . علت این خودداری این است که نجاشی متولد 372بوده و دروقت وفات استاد یعنی سال 387پانزده سال بیشتر نداشته است ، و در آن روزگاران چنین سنینی را برای تحمل و تلقی ودریافت حدیث شایسته نمی دانسته اند . لذا بعدها نجاشی به شاگردان شیبانی مراجعه کرده و از اطلاعات ایشان استفاده می کند . »( 38 ) >و نیز در مورد ابوالحسین اسحاق بن حسن بن بکران عقرائی تمارمی نویسد : « من او را در کوفه دیدم ، وی دراین شهر سکونت گزیده بود ، وبه نقل و تدریس کتاب کلینی یعنی کافی اشتغال داشت . سن او دراین وقت به کهولت رسیده بود ، بنابراین من هیچ چیز از او سماع نکردم نجاشی از این مرد که شاگرد کلینی است ، وسن او بسیار زیاد می باشد سماع حدیث نکرده زیرا کهولت زیاد می توانسته در ضبط و حفظ او خللی وارد ساخته باشد .»(39)/>/>
>>
نجاشی در ترجمه ی احوال احمد بن محمد بن عبیدالله بن حسن جوهریمی نویسد : « من این استاد را دیدم ، و او دوست من و پدرم بود ، و از او مطلب زیادی شنیدم ، اما چون دیدم که شیوخ و اساتید ماوی را تضعیف می کنند از او هیچ چیز نقل نکرده و اجتناب ورزیدم . »(40)
تا این جا اشاراتی گذرا و کوتاه به پاره ای از احوال نجاشی و سیره ی علمی او و سیرتاریخی رجال نویسی متقدمان برایشان داشتیم و اینک به بررسی چاپ جدید رجال نجاشی می پردازیم .
بعد از مدتی انتظار سرانجام رجال نجاشی چاپی مصحح و قابل اعتماد یافت . با این که کتاب چندین بار به چاپ رسیده بود اما هیچ کدام آن ها دیگر امروزه نمی توانسته اند نیازهای تحقیقاتی جدید را برآورده کنند ، و احتیاج به یک چنین چاپ مصحح و منقحی روز افزون بود .اصولاًٌ تحقیقات جدیدی چون قاموس الرجال و معجم رجال الحدیث ، بدون تصحیح و تحقیق بسیار دقیق اصول اولیه رجالی ممکن نخواهد بود . کتاب چنان که در مقدمه مصحح دانشمند آن حضرت آیت الله علامه شبیری زنجانی آمده است ، براساس چهارده مخطوط معتبر و قابل اعتماد تصحیح شده است . تصحیح یک کتاب بر اساس چهارده مخطوطه اگر بی نظیر نباشد ، بسیار کم نظیر خواهد بود ، واین یک جهت فضیلت این چاپ می باشد ، و در حد ممکن قابلیت استناد علمی کتاب را اطمینان بخش می نماید . اما آن چه در این زمینه جای سؤال و استفهام می باشد این که چنان که رسم است درمقدمه محقق این گونه کتب ، مخطوطات مورد استناد معرفی می شوند ، و قدمت و صحت و اعتبار آن ها شناسانده می گردد ، در حالی که دراین کتاب چنین مقدمه ای وجود ندارد . و نسخه های معتبر و معتمد موجود نزد مصحح و دانشمند و بزرگوار آن معرفی نشده اند . البته امید می رود که چنین اطلاعات لازمی در تعلیقات مصحح علامه که در آینده ان شاء الله به چاپ سپرده خواهد شد ، آماده باشد.
همچنین شرح احوال مؤلف بزرگ کتاب ، در مقدمه آن دیده نمی شود ، واین کمبود اضافه بر اینکه خلاف رسم چاپ های فنی جدید است خوانندگان را از یک سلسله اطلاعات دقیق رجالی و تاریخی که حاصل یک عمر تحقیق مصحح کتاب است محروم ساخته . باز هم امید این که چنین مطالبی نیز در تعلیقات آمده باشد و به زودی دست علاقمندان چنین مطالبی برسد . البته جالب توجه خواهد بود که بگوییم یک مسئله مهم در مورد نجاشی ( یعنی عصر او ) به صورت مقالاتی در مجله ی « نورعلم »با یک دقت و تحقیق فوق العاده در بررسی ، به چاپ رسیده است و لازم است که علاقه مندان از آن غفلت نورزند .
مسئله ی سومی که درمورد اصل کتاب قابل طرح و سؤال می باشد این است که نسخه بدل ها از آن جا که ممکن است گاه در شناخت یک راوی یا عالم بزرگ مؤثر باشند ، وا ختلاف نسخه های مختلف در جرح و تعدیل تأثیر بگذارند لازم بوده است که با ذکر نسخه ها مشخص کردند که اهل نظر با ترجیح یک نسخه ی مخطوط ، بر دیگی بتوانند یکی از آن ها انتخاب کرده یا حداقل به یک ظن قوی برسند . البته استاد شبیری در مقدمه کوتاه خود وعده می فرمایند که ان شاء الله چنین چیزی در تعلیقات خواهد آمد .
دراین جا لازم است که یک خصیصه بی نظیر که در چاپ این کتاب وجود دارد به خوانندگان محترم یادآور شویم و آن اینکه مصحح وعده کرده است ، بعداز ذکر نسخه بدل ها ، یکی از آن ها که اصحّ از همه است انتخاب و دلایل خود را دراین انتخاب ذکر کنند ، واین مطلب یا درهیچ کتاب تصحیح شده وجود ندارد ، ویا حداقل در آن چه از نظر قاصر این بنده گذشته دیده نشده است . تا این جا سؤالاتی بود که برای این بنده در مطالعه این کتاب پیدا شد که آن ها را با کمال تواضع به محضر استاد حضرت آقای شبیری زنجانی عرضه می دارد . اما درمورد چاپ کتاب باید بگوئیم :
اولا ً :حروف چینی و کاغذ و تجلید کتاب پاکیزه و نفیسی است . ثانیا ً :نقطه گذاری تا حدودی صحیح می باشد . ثالثا ً :نام مصحح دانشمند و بزرگوار حضرت استاد زنجانی در پشت جلد نیامده ، آیا خود ایشان بنا بر تواضع و فروتنی خویش از این کار تحاشی داشته اند یا اینکه تسامحی از جانب متصدیان نشرکتاب شده است ؟ رابعاًٌ :چرا در تهیه فهارس لازم برای چنین کتاب گرانقدری این قدر صرفه جویی شده است . آیا کاغذ آن قدر کم بوده است که لازم دیده نشده که کتاب جز یک فهرست داشته باشد . درحالی که حداقل فهرست هایی که برای این کتاب لازم است عبارتند از :
فهرست کامل اعلام ، فهرست القاب ، فهرست کنی ، فهرست کتب ، فهرست اماکن. البته این حداقل لازم و غیر قابل چشم پوشی است وگرنه این کتاب با آن همه اطلاعات فراوانی که درخود دارد فهارس بسیار بیشتر از چه گفتیم لازم داشته که از آن جمله اند : فهرست آیات و روایات ، فهرست حرفه و شغل رجال ، فهرست نام اصحاب هریک از ائمه علیهم السلام ، فهرست نام مشایخ اجازه وتعلیم ، فهرست انتقالات از یک شهر به شهر دیگر ، فهرست های فرعی کتب فقهی ، روایی ، تفسیری، تاریخی ، رجالی و غیره ، فهرست بسیار مهم اصطلاحات رجالی .
پانوشتها: