أعوذ بِاللهِ مِن الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قوّهَ إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطـّیبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَة الله عَلی أعدائِهِم أجمَعین إلی یَوم الدّین
در آیه 94 سوره مبارکه انعام می فرماید: وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى شما تک تک به نزد ما می آیید. دیشب عرض کردیم. اگر صد میلیارد آدم باشند، صد میلیارد تک نفر می آیند. دو نفر هم با هم مرتبط نیستند. باز عرض کردیم که در آیه 101 سوره مبارکه مومنون می فرماید: فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ دیگر هیچ نسب و ارتباط نسبی ای وجود ندارد. پدر و فرزندی وجود ندارد. برادری وجود ندارد. هیچ ارتباط نسبی ای نیست. در آیه 166 سوره مبارکه بقره می فرماید: وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ تمام علیت ها و سببیت هایی که در این عالم هست قطع می شود. این عالم، عالم اسباب است دیگر. تمام اینها قطع می شود. ببینید اگر دست شما بدون اینکه توجه داشته باشید، به لبه این سنگ ها بخورد، خب در می گیرد. قانونش است. اگر دست آدمیزاد به یک تیزی بخورد درد می گیرد. این یک قانون است. این قانون آنجا نیست. این نیست. هیچ قانون سببیت و علیتی که در این عالم برقرار است، آنجا نیست. در آیه 254 سوره مبارکه بقره می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم ای کسانی که ایمان آورده اید، از آنچه ما به شما رزق داده ایم، انفاق کنید. ما به شما رزق داده ایم. در آن آیات دارد که خدای متعال از شما درخواست قرض می کند. خدای متعال قرض می خواهد. شما در راه خدا بدهید، دارید به خدا قرض می دهید. أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ قبل از اینکه یک روزی بیاید لَّا بَيْعٌ فِيهِ که هیچ خرید و فروشی آنجا انجام نمی شود. هیچ کس چیزی ندارد که بخواهد بخرد و بفروشد. هیچ خرید و فروشی آنجا وجود ندارد. وَلَا خُلَّةٌ هیچ دوستی ای وجود ندارد. همه بی اثر می شود. دوستی ها بی اثر می شود. آن روز برایتان عرض کردم که در آیه 67 سوره مبارکه زخرف می فرماید: الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ مگر متقیان که دوستی هایشان آنجا برقرار است. همه اینها الّا دارد. استثنا دارد. هیچ دوستی ای نیست. بفرمایید مگر دوستی هایی که بین متقیان است. دوستی ای که بین متقیان است، چه نوع دوستی ای است؟ برای خاطر خداست. خب می ماند. تا ابد می ماند. اما همه دوستی های دیگر به باد می رود. لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ هیچ شفاعتی نیست. باز اینجا الا دارد که باید بعد عرض کنیم. نه شفاعتی وجود دارد. نه دوستی وجود دارد. نه خرید و فروشی وجود دارد. هیچ چیز نیست. همه ارتباطاتی که اینجا هست، هیچ کدام نیست. داشتیم آیه 94 سوره مبارکه انعام را می خواندیم دیگر. وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ شما تک به نزد ما می آیدد. همانطور که ما در ابتدا شما را خلق کرده بودیم. در ادامه می فرماید: وَتَرَكْتُم مَّا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ و هرچیزی که ما به شما داده بودیم را به جای می گذارید. تمام آنچه که از ثروت و قدرت ما به شما داده بودیم، همه را می گذارید و می آیید. هیچ چیز را به همراه می آورید. ارتباطات طبیعی و همین مالکیت های طبیعی و همه ربط های طبیعی همه بر باد می رود. همه می رود. وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ شفیعان خودتان، شفیعانی که داشتید و گمان می کردید می توانند برای شما کاری بکنند، همه را می گذارید و می آیید. لَقَد تَّقَطَّعَ بَيْنَكُمْ همه ارتباطات قطع می شود. تنهای تنهای غریب. آن تنهایی که آدم آنجا دارد اصلا قابل تصور نیست. پس چه هست؟ هرچه کرده ای. کرده های شما با شماست. ارتباط آنها قطع نمی شود. خودت. کار خوب را خودت کردی. پس هست. متعلق به خودت است. یا خدایی نکرده کار بد را هم خودت کرده ای. آن هم هست. ارتباط فقط بین انسان و عملش است. در آیه 39 سوره مبارکه نجم می فرماید: وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی فقط آنچه کرده است متعلق به اوست. همه انواع مالکیت ها قطع است و از بین رفته و فقط آنچه که آدم برای خودش کرده، مانده. آن مالکیت، مالکیت حقیقی است. من در طول عمرم توجه ندارم. خیلی مهم است ها. ما گاهی توجه نداریم. امروز یک رفتاری می کنیم. فردا هم یک بار دیگر. پس فردا هم یک بار دیگر. مثال است ها. همینطوری. بفرمایید یک روز آن رفتار را یک باز انجام می دهیم. یک روز دوبار انجام می دهیم. یه روز انجام نمی دهیم. یک بار سه بار. اما این عمل به طور پیوسته در زندگی مان تکرار می شود. این تبدیل به صفات آدم می شود. همه صفاتی که شما داری، خودت کسب کرده ای. این برایت می ماند. می خواهی جدا کنی، نمی شود. فرمودند این عالم عالم تغییر و تحول است. اگر من یک صفت بدی دارم، اگر اینجا بکوشم، اینجا امکان تغییرش هست. اما اگر بماند برای آن طرف، اگر ایمان نداشته باشی، خدای نکرده، خدای نکرده این ثفات بد آدم را به جایی رسانده باشد که ایمان را از آدم گرفته باشد، هیچ. هیچی. اگر با ایمان رفته باشد و آن صفات به آنجا نرسیده باشد که ریشه ایمان را در دل آدم قطع کند، خب آنجا باید معالجه شود. چقدر طول می کشد؟ اینجا اگر آدم با یک صفت بد خودش بجنگد، یک سال، دو سال، سه سال، چهار سال. اگر چشم من بی ادب باشد و بخواهم با چشم بی ادب خودم بجنگم، خب در اینجا می شود دیگر. می شود. سخت است اما می شود. خب بعد از یک مدتی معالجه می شود. من گاهی نمی توانم موسیقی گوش ندهم. خب اگر با این مبارزه و مقابله کنم، کم کم می شود. ممکن است طول بکشد. البته بستگی به همت آدم دارد. خب اینجا امکان سریعش وجود دارد. یک ساله و شش ماهه می شود. عرض کردم بستگی به همت دارد. پنج ساله می شود. اما آنجا اگر آدم با ایمان از دنیا برود، امکان معالجه اش وجود دارد و ممکن است سیصد هزار سال طول بکشد. ما نمی دانیم. ما اصلا نمی دانیم آن عالم یعنی چه. برایتان عرض کردم. آن عالم، عالمی است زمان در آن نیست. زمان در آن نیست. وقتی زمان در آن نیست، یعنی عالمی است که متوقف است. اینجا عالم در حال حرکت است. آنجا عالم متوقف است. اصلا ما نمی فهمیم عالم متوقف است یعنی چه. عالم متوقف است. در این توقف شما می خواهی معالجه کنی و خودت را عوض کنی. نمی شود. خیلی سخت می شود. اگر به قیامت برسی که دیگر هرچه بردی بردی دیگر. آنجا دیگر نمی شود هیچ کاری کرد. در عالم برزخ یک دوره ای هست که عرض کردم اگر آدم با ایمان از دنیا رفته باشد،آنجا ممکن است بتواند یک مقداری خودش را معالجه کند. نمی دانم چگونه می شود.
در آیه 13 سوره مبارکه انفطار می فرماید: إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ * وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ پاکیزگان و خوبان در نعمت اند. بدکاران و بد عملان در آتش اند. در آیه بعد می فرماید: يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ در روز قیامت و روز جزا وارد آتش می شوند. وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِينَ امکان دوری از آن را ندارند. ببینید عرض کردم. اگر من آتش را خودم به پا کرده ام، خب این آتش امکان جدایی از من را ندارد. اگر من آتش را به پا کرده باشم، اصلا به شما نمی رسد. یک ذره حُرمش به شما نمی خورد. وقتی من خودم به پا کرده ام، خب خودم در آتش خود ساخته خودم می سوزم. خب. نمی خواستیم اینها را عرض کنیم. می خواستیم این را عرض کنیم. در آیه بعد می فرماید: وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ تو نیم دانی روز جزا یعنی چه. من فکر می کنم در تمام قرآن یک بار خدای تبارک و تعالی به این شکل سخن گفته است. وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ * ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ دوبار فرموده. تو نمی دانی روز جزا چیست. سپس تو نمی دانی روز جزا چیست. دوبار تکرار شده. خب روز جزا چیست که شما می گویی ما نمی دانیم. در آیه بعد می فرماید: يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِّنَفْسٍ شَيْئًا روز جزا آن روزی است که هیچ کسی برای هیچ کسی، هیچ کاری نمی تواند بکند. دقت کنید. هیچ کسی، برای هیچ کسی هیچ کاری نمی تواند بکند. اینجا گاهی یک وقت یک پدری خودش را فدای فرزندانش می کند. آنجا هیچ کاری نمی تواند بکند. حالا آن آیاتی که می گوید وقتی آن سختی ها را می بیند، حاضر است همه کس را فدای خودش کند تاآنها به جهنم بروند و او نرود. امکان ندارد. هیچ کسی نمی تواند برای هیچ کسی کاری بکند. اگر شما به محمد و آل محمد ربط داری، اگر از طریق محبت درست و راست و واقعی با آنها ارتباط داری، این ارتباط به درد می خورد. این ارتباطی است که خودت تحصیل کرده ای. تحصیل کرده های آدم برای آدم می ماند. آنها را از آدم نمی گیرند. من محبت را تحصیل کرده ام. آدم که با محبت متولد نمی شود. این محبت را در طول عمرش تحصیل می کند. اگر تحصیل محبت کردی، این محبت به درد می خورد. باز آن در اینجا استثنا است. هیچ کسی برای هیچ کسی هیچ کاری نمی تواند بکند. اما آنها سلطان عالم آخرت اند. اگر شما با آنها ارتباط داری، این ارتباط یک ارتباط واقعی و حقیقی و مفید و نجات بخش است و او می تواند کاری کند. در ادامه می فرماید: وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ کار به دست خداست. به دست هیچ کس نیست. به دست هیچ کس نیست. در آیه 16 سوره مبارکه غافر می فرماید: يَوْمَ هُم بَارِزُونَ روزی که همگان آشکارند. این از خصایص قیامت است. همگان آشکارند. هیچ امکان مخفی بودن و مخفی شدن وجود ندارد. هیچ بخشی از وجود آدم نمی تواند مخفی باشد. الان شما فقط ظاهر من را می بینید و سخنان من را می شنوید. نمی دانید در دل من چه می گذرد. نمی دانید در درون من چه است. من هم نسبت به شما هیچ نمی دانم. ما فقط با ظواهر همدیگر برخورد می کنیم. از ظواهر هم همه چیز را نمی فهمیم و نمی دانیم. آنجا يَوْمَ هُم بَارِزُونَ است. ذره ذره وجودشان آشکار است. بخش مخفی و ناآشکار ندارند. يَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ در آن روز هیچ چیزی از آنها بر خدا مخفی نیست. مگر امروز مخفی است؟ امروز مخفی است؟ می شود خدا چیزی از ما را نداند؟ پس چه کسی اداره می کند؟ میلیاردها سلول مارا چه کسی اداره می کند؟ دانه دانه اش را خدا اداره می کند دیگر. پس می داند. همه چیز را می داند. این همه چیز را دانستن خدا آن روز معلوم می شود. آن بخش حادثه بسیار بزرگ روز قیامت این است. آدم می فهمد خدا همه چیز من را می داند. همه چیزها. همه چیز. لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ آن روز مثلا یک ندایی می آید: لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ پادشاهی امروز خاص چه کسی است؟ گفتند هیچ کسی نیست جواب بدهد. این که هیچ کسی نیست جواب بدهد یک معنای عمیقی دارد که بنده نمی توانم عرض کنم. جواب داده می شود. چه کسی جواب می دهد؟ خدای تعالی خودش جواب می دهد. می فرماید: لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ. پادشاهی خاص خداست. اگر شما و بنده امروز در برابر این پادشاه سر خم کرده باشیم، آنجا به درد می خورد. اگر این پادشاهی را پذیرفته باشیم، آن روز به درد می خورد. اگر نپذیرفته باشیم و آزاد زندگی کرده باشیم، هیچ.