شب اول محرم الحرام 1394 - هیئت محبان العباس ع
این دهه محرم از زمان های فوق العاده طول سال مردم مسلمان شیعه است...

اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی العالَمین أرواحُنا وَ أرواحُ العالَمینَ لِتُرابِ المَقدَمِهِ الفِداه وَ لَعنَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین من الآن إلی قیام یَومِ الدّین

محرم شروع شده. امیدواریم این ماه و ماه بعد که ماه صفر است و ماه های عزاداری حضرت حسین علیه السلام است برای همه ما مبارک باشد و توفیقات مان در خدمت گزاری و عزاداری حضرت حسین از همه سال های گذشته عمرمان بیشتر باشد. یک صلوات لطف کنید.

این دهه محرم از زمان های فوق العاده طول سال مردم مسلمان شیعه است. ما ماه رمضان را داریم که آشنا هستید و می دانید جزء بهترین ماه های سال است. یک دهه ذی الحجه داریم که بهترین روزهای سال است. این دهه محرم هم چیزی نظیر آنهاست اگر به دلایلی برتر نباشد. حالا این برای آدم هایی که اهل زحمت و سیر هستند، در این دهه می توانند برای خودشان کارهای بزرگ بکنند. من یک چیزی عرض می کنم و شما بشنوید و باور نکنید. اما آدم یک روزی با آن برخورد خواهد کرد. ما خیلی مشکل داریم. ما خیلی مشکلات نفسانی و جانی و اخلاقی و فکری داریم. در یک همچین دهه ای آدم می تواند پاک پاک بشود. در یک ماه رمضان می تواند پاک پاک بشود. صدتا مشکلش را حل کند. فقط شرطش این است که باید خیلی زحمت بکشد و از خودش مواظبت کند. من می خواهم عرض کنم شاید... اینها و یک همچین حرفی زدن در قد و حد ما نیست، اینها را باید یک امام معصوم بگوید؛ اما حالا ما به احتمال خودمان می گوییم شاید دهه محرم به یک معنا از ماه رمضان و دهه ذی الحجه، به یک معنا برتر باشد. برای اینکه آدم بتواند صدها مشکلش را، [حل کند.] آقا وقتی آدم را در ترازو بگذارند معلوم می شود. برای اینکه آدم بتواند صدها مشکلش را در همین دهه، فقط در همین دهه، با عزاداری درست، با عزاداری درست، پاک و پاکیزه کند. این ها یک حرف هایی است که شاید در گذشته ها هم عرض کرده ایم. شما باید چشمت را مواظبت کنی. در این دهه باید چشمت را مواظبت کنی. خیلی باید مواظبت کنی تا بتوانی برای امام حسین گریه کنی. تا بتواند دلت بسوزد. چون اگر دل نسوزد و اشکی بیاید، من می گویم آن اشک هم قیمت دارد اما خیلی فرق می کند با وقتی که آدم دلش می سوزد. یعنی دلش هم دارد گریه می کند و چشمش گریه می کند. ببینید دقت کنید یک قطره اشک می تواند تمام گناهان آدم را پاک کند. می تواند. نگویید این قطره اشکی که من ریختم تمام گناهانم را پاک کرد. این را بیخود نگو. می تواند. یک قطره اشک. انقدر توانایی دارد. اما آدم باید مقدمه درست کرده باشد. پاکدامنی ورزیده باشد. پاکدامنی ورزیده باشد تا بتواند یک قطره اشکش انقدر قیمت داشته باشد. قطره اشک شما به قیمت خودت است. اگر شما... ببینید امام زمان علیه السلام هم هر صبح و شام گریه می کند. گریه ایشان چگونه است؟ اشک است دیگر. گریه امام زمان از غیر اشک که نیست. اشک ایشان با اشک من فرق نمی کند؟ خب این فرق می کند. هرچه بیشتر از رفتار و اعمال و اخلاق خودت مواظبت کرده باشی، قیمت اشکت بیشتر می شود. حالا من عرض می کنم که در این دهه مواظبت کنید چشم تان به نامحرم نیفتد. این را مواظبت کنید. یک دهه مواظبت کنید. ببینید چقدر فرق می کند. عرض کردم. قطره اشک انقدر می تواند قیمت داشته باشد که با یک قطره اشک همه گناهان شما بخشیده شود. می تواند اینجوری باشد. اما نه هر اشکی. اشک خیلی قیمتی است. عزاداری برای حضرت حسین خیلی قیمتی است. فتوای علما را مکرر عرض کرده ام. فرمودند عزاداری جزء اعظم قربات است. اعظم قربات. قربات یعنی وسایل تقرب. عزاداری امام حسین جزء بزرگ ترین وسایل تقرب به خداست. عزاداری امام حسین چیست؟ همین سیاهی که شما می پوشی و در مجلس عزا شرکت می کنی. این عزاداری می شود. این جزء اعظم قربات است. جزء برترین و بالاترین وسایل تقرب به خداست. این هم به شما بستگی دارد. به اعمال و رفتارت. چقدر اعمال و رفتارت درست است؟ آن وسیله هم آن مقدار درست است و اثر می کند. قدر بدانید. این دهه را قدر بدانید. از بنده گوینده تا شما شنونده. قدر بدانیم. قدر بدانیم. چجوری قدر بدانیم. همه مان بلد هستیم. حضرت رسول درمورد [ماه رمضان] فرمود که این ماه اینطور است، اینطور است. اینطور است. امیرالمومنین عرض کرد که افضل اعمال در این ماه چیست؟ در ماه رمضان. این را صد بار شنیده اید. افضل اعمال. فرمود که الوَرَعُ عَن مَحارِم الله. مواظب باشید گناه نکنید. این برترین اعمال عبادی شماست. حالا برترین اعمال عبادی این دهه این است که من در تمام این دهه یک کلمه حرف مردم را نزدم. غیبت از دهان من درنیامد. دروغ از دهان من درنیامد. و چشم را هم که عرض کردم. غذاهایی که می خورید هم مهم است. اگر غذای پاک و حلال بخوری، از چشمت اشک می آید. از هرجا، هرچیزی نخورید. برای حفظ اشک چشم تان شده از هرجا و هرچیز غذا نخورید. تا به پاکی و حلالی اش مطمئن نشده اید نخورید. این یک مقدمه بود.

این چیزهایی که اینجا نوشته ایم هفت هشت ده صفحه است. اگر من بخواهم بخوانم ان شاء الله تا صبح ساعت پنج که اذان است طول می کشد. اما خب لازم نیست همه اش را امشب بخوانیم. حالا مطلب اصلی که می خواهیم عرض کنیم و با این کلمات و عباراتی که می خوانیم می خواهیم آن حرف را بزنیم، می خواهیم عرض کنیم که امر به معروف و نهی از منکر جزء شئون اصلی ائمه ماست. حالا وقتی من بخوانم خودتان توجه می کنید. امر به معروف و نهی از منکر جزء شئون اصلی همه ائمه ماست. حالا ما از رسول خدا شروع می کنیم. حتی درمورد ایشان همین را می گوییم. امر به معروف و نهی از منکر جزء شئون اصلی امامت و پیغمبری است. امر به معروف و نهی از منکر. من زیارت رسول خدا را می خوانم. تند تند هم می خوانم. اَلسَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا نَبِی اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا خاتَمَ النَّبِیینَ اَشْهَدُ اَنَّک قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسالَةَ من شهادت می دهم که تو رسالتی را که به عهده داشتی، تبلیغ کردی. کم نگذاشتی. این حرف خیلی بزرگی است. یک ذره کوتاهی نکردی. یک ذره کوتاهی نکردی. باید امیرالمومنین را به مردم معرفی کنی. به اندازه کافی کردی. باید قرآن را به دست مردم می رساندی. کردی. هرچه لازم بود انجام دادی. وَاَقَمْتَ الصَّلوةَ نماز را به پا داشتی و زکات را ادا کردی. وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ. عه. یک بخشی از شان پیامبر هم امر به معروف و نهی از منکر است. ببینید دو سه تا، چهارتا حرف بیشتر نزد. فرمود تو رسالتت را ادا کردی. نماز را به پا داشتی. زکات را ادا کردی. امر به معروف و نهی از منکر کردی. به سرعت می گذریم و خدمت امیرالمومنین می رویم. اینها یک تکه هایی است که من از زیارت نامه های آن بزرگواران انتخاب کردم. زیارت نامه های ائمه یک مرکز بزرگی از معارف است. درونش گاهی یک حرف هایی آمده که جای دیگر نیست. از معارف. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِهِ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ وَ مَنْ فَرَضَ عَلَيَّ طَاعَتَهُ‏ من خدا را حمد می کنم که من را گرامی داشت که من او را می شناسم. این که ما خدا را می شناسیم، همین اندازه اندکی که خدا را می شناسیم انقدر قیمت دارد. وقتی در ترازوهای روز قیامت می گذارند همین مقدار اندک و ضعیفی که ما خدا را می شناسیم، در روز قیامت قیمتی ترین عمل ماست. خب. من را گرامی داشت به معرفت خودش و معرفت رسول خودش و معرفت کسانی که اطاعت آنها واجب است. امام یعنی کسی که اطاعت او واجب است. امام کسی نیست که فقط دورش بگردیم. امام کسی هست که دورش بگردیم. باید دورش بگردیم. تمام عمر دورش بگردیم. اما اصل امامت این است که اطاعتش واجب است. معلوم است؟ اطاعتش واجب است. این یعنی امام. خب؟ بعد می گویند أشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ معنایش معلوم است دیگر. وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. امیرالمومنین آقا شما چکاره بودی؟ نماز را به پا داشتی. زکات را ادا کردی. امر به معروف کردی. نهی از منکر کردی. سراسر عمر. ما می گوییم بیست و پنج سال در خانه نشسته بود. در خانه ننشسته بود. امر به معروف می کرد. یقه آن خلیفه را گرفته و می گوید این کاری که تو کردی غلط است. خلاف اسلام است. می فهمید چه می گویم؟ یقه اش را گرفته بود. یقه شان را گرفته بود. این کاری که تو کردی غلط بود. این خلاف اسلام بود. امر به معروف و نهی از منکر. این یک زیارت. یک زیارت دیگر. السَّلاَمُ مِنَ اللَّهِ عَلَى مُحَمَّدٍ أمینِ اللَّهِ عَلَی رِسالاتِه. أمینِ اللَّهِ عَلَی رِسالاتِه. امین رسالت های خداست. هرچه خدا به او داده است، به نهایت امانت حفظ کرده است. باید به مردم برساند، به مردم رسانده. تا نهایت توانش حرف های خدا را به مردم رسانده. وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ وَ مَعْدِنِ الْوَحْيِ وَ التَّنْزِيلِ‏... أشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ. داریم به امیرالمومنین می گوییم. آن تکه توضیحی بود درمورد پیغمبر. بعد ادامه پیدا می کند. من آن قسمت هایش را حذف کردم. بعد که به خود امیرالمومنین می رسد می گوید أشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. دیگر تکرار ترجمه اینها لازم نیست. ائمه بقیع: اَلسَّلامُ عَلَیکمْ اَئِمَّةَ الْمُؤْمِنینَ وَ سَادَةَ الْمُتَّقِينَ سلام بر شما باد امامان مومنان. شما امام مومنان هستید. پیشوای مومنان هستید. وَ سَادَةَ الْمُتَّقِينَ. ساده جمع سید است. یعنی آقایان اهل تقوا هستید. آقای اهل تقوا شما هستید. اگر من اهل تقوا نیستم، ایشان به من هیچ ربطی ندارد. اگر من اهل تقوا هستم، او آقای من است. امام من است. با من خویشاوند است. باور کنید با من خویشاوند است. روضه خوان ها یک حرفی می زنند که هیچ سند ندارد اما هزارتا سند داریم. می گویند وقتی که حضرت ابوالفضل علیه السلام به زمین خورد، حضرت صدیقه طاهره آمده بود و ایشان را به عنوان پسر خواند. روضه خوان ها این را نمی گویند؟ هیچ سند ندارد. اما تمام دین سندش است. ابوالفضل در عالم یکّه بود. ائمه را کنار بگذارید. در عالم یکه بود. من عرض می کنم که تمام انبیاء آمده بودند و از آن اخلاصی که ابوالفضل به کار برده است، انگشت به دهان مانده اند. تمام اولیاء آمده اند و انگشت به دهان اند. پیغمبر آمده است. امیرالمومنین آمده است. امام حسن آمده است. حضرت صدیقه آمده است. اینها همه قوم و خویش بودند. اما قوم و خویش پدر و پسری بودند. اما حالا آن نوع دوم قوم و خویشی شده اند. که آن قوم و خویشی را آدم با عمل می تواند به دست بیاورد. فقط. اگر شما هم آنطوری عمل کنی، شما هم قوم و خویش می شوی. پدرت امیرالمومنین می شود. اگر. و البُشَراء النُّذراء الشُرَفاء الفُضَلاء. بشارت دهندگان. داریم درمورد ائمه بقیع می گوییم. انذار کنندگان. ائمه اینطوراند دیگر. همه پیامبران و ائمه کارشان بشارت خوبان و انذار کارهای بد است. این کار بد را نکن. این جهنم است. جهنم. دروغ بد است ها. ممکن است از غیبت نگذرندها. ائمه ما این را به ما می گویند. ما به این می گوییم انذار. شُرَفا، شریفان. فاضلان. السَادَةَ الأتقیاء. سادات اتقیا. الآمِروُنَ بِالمَعرُوف. امام حسن اولین امام مدفون در بقیع است. تمام عمر تو به امر به معروف گذشت. تمام عمرت. صلح کردی. اما صلح نکردی. امر به معروف کردی. همه عمر تو به امر به معروف و نهی از منکر گذشت. باور کنید اگر امام حسن علیه السلام صلح نکرده بود، یک نفر از ماها امروز اینجا نبودیم. یک نفر ما مسلمان نبودیم. نقشه ای که معاویه کشیده بود، برای این بود که همه اسلام را نابود کند. حضرت مجتبی سینه سپر کرد و با صلحش اسلام را نگاه داشت که ما مسلمانیم. آقا چقدر قیمت دارد که ما مسلمانیم. این سیاهی که پوشیدی چقدر قیمت دارد. ما اصلا نمی دانیم چقدر قیمت دارد. بعد دیگر نداشتیم یا ما نتوانستیم پیدا کنیم. بعد درمورد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آمده. شما می گویید حضرت موسی بن جعفر چند سال در زندان بوده؟ در کتاب کافی می گوید چهار سال. حالا شماها می گویید چهارده سال. ما هم می گوییم چهارده سال. بفرمایید بیست و هشت سال. آقا تمام عمرشان در زندان بودند. آقا در زندان چکاره بوده؟ امر به معروف بوده آقا. امر به معروف باعث شده که او به زندان برود. هارون آمده بود جلوی قبر پیغمبر ایستاد و گفت السلام علیک یابن عم. سلام بر تو باد ای پسر عمو. حضرت موسی بن جعفر هم آن طرف ایستاده بود. فرمود السلام علیک یا ابت. بعد می گوید برو، دقت کنید، تَتَقَبَّل قَبرَ موسَی بنِ جعفَر. قبر موسی بن جعفر را ببوس. خدا نصیب همه ما بکند. فَإذا وَقَفتَ عَلَیِ وقتی جلوی قبر موسی بن جعفر ایستادی این را بگو. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بابَ الله. أشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. همه ائمه. همه مخلصان و ارادتمندان آنها هم عمرشان را در امر به معروف گذراندند. چه برسد به آن بزرگواران. یکی دیگر هم داریم که وَ أَنَّكَ أَدَّيْتَ الْأَمَانَةَ وَ اجْتَنَبْتَ الْخِيَانَةَ وَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. [با زیارت] حضرت رضا علیه السلام هم که آشنا هستید. من اول این را می خوانم که در مفاتیح ندارد. این دومی که نوشتم در مفاتیح هست. زیارت حضرت رضا علیه السلام. السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ أبَا الحَسَن مُوسَی بنِ جَعفَر السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ السَّعیدُ الْمَظْلُومُ الْمَقْتُولُ. السَّلامُ عَلَیکَ أیُها الصِّدّیقُ الوَصیُّ البارُ التَّقی أشْهَدُ أَنَّكَ قَد أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. بعدی هم دارد که در مفاتیح خوانده اید. أشْهَدُ أَنَّكَ قَد أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. بعد درمورد حضرت جواد داریم. دیگر مقدماتش را نمی خوانیم. أشْهَدُ أَنَّكَ قَد أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. باز حضرت جواد. أشْهَدُ أَنَّكَ یا مُولای أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. ببینید مسلم بودنش چقدر است. امر به معروف و نهی از منکر یکی از شئون درجه اول امامت است. در شرح احوال همه ائمه مطلب آمده. بعد هم حضرت عسکری علیه السلام. أشْهَدُ یا مُولای أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. زیارت جامعه کبیره را باز همه آشنا هستید. اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّه که می دانید. وَبَذَلْتُمْ اَنْفُسَکمْ فى مَرْضاتِهِ وَصَبَرْتُمْ عَلى ما اَصابَکمْ فى جَنْبِهِ وَاَقَمْتُمُ الصَّلوةَ وَآتَیتُمُ الزَّکاةَ. ببینید درمورد همه می گوییم. وَاَقَمْتُمُ الصَّلوةَ وَآتَیتُمُ الزَّکاةَ وَاَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیتُمْ عَنِ الْمُنْکرِ. همگانی است. مهمش، بیشتر از همه درمورد حضرت اباعبدالله علیه السلام است. شاید ده پانزده بار در زیارت های ایشان این آمده که حالا ما نمی خوانیم. من یک دانه اش را می خوانم و یک مختصری هم اینجا توضیح عرض می کنم و دیگر برای امشب مان بس است. أشهَدُ أَنَّکَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَمِینُهُ بَلَّغْتَ نَاصِحاً وَ أَدَّیْتَ أَمِیناً. تبلیغ کردی. با دلسوزی تبلیغ کردی. با دلسوزی تبلیغ کردی. امام حسین چندین بار وقت گرفت. رور عاشورا فرصت یافت و با مردم لشکر عمرسعد صحبت کرد. آمد حرف بزند سر و صدا می کردند. مثلا شاید هلهله می کردند. فرمود که نمی خواهید صبر کنید و سکوت کنید و بشنوید ببینید من چه می گویم؟ خدا خواست و سکوت کردند و یک خطبه مفصل خواند. خودش را معرفی کرد. بعد گفت من چه گناهی دارم؟ من چه گناهی دارم؟ من کسی از شما را کشتم؟ ببینید اگر حضرت مسلم علیه السلام عبیدالله را کشته بود، می گفتند تو یک نفر از ما را کشتی. چقدر حکیم بود. أَدَّیْتَ أَمِیناً. وظایفت را ادا کردی. با نهایت امانت. وَ قُتِلْتَ صِدِّیقاً کشته شدی. صدیق بودی و کشته شدی. وَ مَضَیْتَ عَلَى یَقِینٍ راهی را که رفتی به یقین رفتی. لَمْ تُؤْثِرْ عَمًى عَلَى هُدًى هیچ گاه کوری را بر هدایت ترجیح ندادی. هرکاری کردی روی فهم و بصیرت و درستی بود. وَ لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلَى بَاطِلٍ اصلا یک ذره از حق به سوی باطل میل نکردی. همیشه بر حق بودی. أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ. عرض کردیم بیشتر از همه ائمه لفظ امر به معروف را درمورد امام حسین داریم. من می خواهم یک ذره این را توضیح بدهم. ببینید یزید بر مسند حکومت نشست. چه زمانی؟ پدرش معاویه پانزدهم ماه رجب به جهنم واصل شد. پانزدهم ماه رجب. این در شکار بود. تا به او خبر دادند، دو سه روز طول کشید تا به پایتخت و دمشق آمد. دو سه روز هم طول کشید تا مردم آمدند با او بیعت کردند. بیعت کردند و حالا خلیفه شد. چند روز طول کشید؟ پنج شش روز. پنج شش روز از پانزدهم گذشته. می شود بیستم. امام حسین چه زمانی از مدینه بیرون آمد؟ بیست و هشتم. هشت روز بعد. این در این فاصله چکار کرده بود؟ اولین روزهای حکومتش است. تازه دارد تمرین می کند که مثلا چطور بر تخت بنشیند و مثلا جواب مردم را بدهد. نه آدم کشته. نه مال مردم را برده. نه اینکه آدم خوبی بوده که این کارها را نکرده. در این فاصله فرصت این کارها را نیافته. پس امام حسین رفته برای چه با یزید امر به معروف کند؟ ما می گوییم خود یزید منکر بود. خود یزید منکر بود. خود یزید بدعت بود. این را دقت کنید. خود یزید یک بدعت بود. امام باید مقابل بدعت بایستد. خود یزید یک منکر بود. امام باید او را نهی کند. لذا از اول هم گفت من یزید را قبول ندارم. چیز دیگر نمی گفت. می گفت من یزید را قبول ندارم. نهی از منکر. آنها هم هرکس یزید را قبول نداشت، می کشتند. بکشید. زن و بچه اش را اسیر می کردند. اسیر کنید. همه بچه های من را تکه تکه... تکه تکه کنید. من یزید را قبول ندارم. آی اهل عالم بدانید من یزید را قبول ندارم. این منکر است. ببینید امام با جریان یزید مقابله کرد. نه با فلان کار یزید. نه با شراب خواری اش. با جریان یزید. جریان یزید یک بدعت بود. چرا؟ دقت کنید. رفتند بدترین خلق خدا را گیر آوردند و انتخاب کرده اند و گذاشته اند جای پیغمبر. وقتی هم گذاشتند جای پیغمبر همه به او می گویند السلام علیک یا امیرالمومنین. به بدترین خلق خدا. رفتند بدترین بدترین خلق خدا و فاسد ترین را گیر آورده اند. اصلا وضع یزید افتضاح بود. معاویه به فرمانداران و استاندارانش نامه نوشته بود که برای پسر من از مردم بیعت بگیرید. زیاد پدر عبید الله را که می شناسید. عبید الله را که می شناسید؟ نمی شناسید؟ فرماندار کوفه که عمرسعد را فرستاده دیگر بابا. زیاد پدرش بود. به همان بدی و خونخواری و فضاحت پسرش بود. هردو مثل هم بودند. هردو بدترین استانداران معاویه بودند. بدترین استانداران معاویه. معاویه به عبیدالله نامه نوشته که برای پسر من به عنوان خلافت از مردم بیعت بگیر. گفت آقا من چطور این را جلوی مردم دربیاورم؟ من چطور به مردم بگویم که بیایید با این بیعت کنید؟ همه می دانند این چکاره است. عالم گیر بود. سگ باز است. میمون باز است. شراب خوار است. گفت همه چیزش را می دانند. عالم می داند. من چطور به مردم بگویم؟ یک همچین آدمی. یعنی بدترین خلق خدا را آورده اند گذاشته اند جای پیغمبر. از روزی هم که آمد نشست جای پیغمبر امیرالمومنین شد. خلیفه رسول الله. امام حسین با این مخالف است. با این جنگیده. و بعد سر همین این کشته شده. یزید بدعت است. دقت کنید. یزید بدعت است. یزید منکر است. امام حسین می خواسته نهی از منکر کند. پس نهی از یزید کرده. باباش هم شراب خوار بود. اما پنهان می خورد. این را نمی شود گفت. وقتی که سر مطهر را آوردند شراب دستش بود. من دیگر عرض نمی کنم چکار کرد.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای