جلسه چهارشنبه 16/7/93 (اثر گناه و اطاعت در نسل)
حالا هرچه آدم جوان تر است و سن کمتری دارد، زودتر می تواند تصمیم بگیرد و از چشم و زبان و گوش و دستش شروع کند و برای یک پاکی در چشم و گوش و زبان و دست و اینها تصمیم بگیرد...

أعوذ بِاللهِ مِن الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قوّهَ إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطـّیبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَة الله عَلی أعدائِهِم أجمَعین إلی یَوم الدّین

وقتی آدم به این دنیا آمده هیچ ساختمانی ندارد. مثلا زمانی که می خواستند این ساختمان را بسازند، یک مشت سنگ آن طرف ریخته بود و یک مشت آجر آن طرف ریخته بود. یک مشت آهن آن طرف و یک مقدار سیمان. یک چیزی که هیچ شکل و قیافه و ساختمانی نداشت. اگر این را درست می ساختی، یک ساختمان خوب و مفید و به درد بخور می شود. اگر خوب نسازی چه؟ خب چگونه بسازیم؟ اینها حرف هایی است که بارها بارها تکرار شده است. قرآن در داستان حضرت نوح و پسر حضرت نوح یک فرمایشی دارد. این از آن حرف های خیلی اساسی قرآن است. وقتی قرآن بعد از نوح فرمود این پسرت به تو ربطی ندارد، در آیه 46 سوره مبارکه هود فرمود: إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ این پسر عمل ناصالح است. این پسر عمل نادرست است. دقت کنید. این پسر عمل نادرست است. نه اینکه صاحب عمل نادرست است. خودش عمل ناردست است. از مجموعه عمل نادرست من، من نادرست ساخته می شوم و از مجموعه عمل درستم، من درست ساخته می شوم. این یک اصل است. ببینید بخش وجود جسمانی آدم در بدو تولد یک ساختمانی داد و یک مقداری منظم و مرتب است. لذا به طور طبیعی همینطور رشد می کنند. مثلا اگر یک مقداری غذا و آب به او بدهند، این به طور طبیعی رشد و می کند و مثلا قدش صد و هشتاد می شود و جسمش چه می شود. ساختمان جسمانی آدم، یک ساختمان خاصی دارد. اما ساختمان روحانی آدم، گویی هیچ ساختمانی ندارد. همه اش را خودت باید بسازی. یک چنین حرف اصلی ای وجود دارد. چکار می شود کرد؟ لذا یک دانه گناه را هم در ساختمان من تخریب می کند. حالا می خواهیم حدیثی بخوانیم و این را عرض کنیم. یک دانه گناه هم ساختمان انسان را تخریب می کند و اگر یک قدم خوب هم برداشتی، در ساختمان تو، ساختمان درست ایجاد می کند. حالا دقت کنید. حدیث بسیار عجیبی است. روایت از حضرت رضا علیه السلام است. ایشان فرمودند أوحَی اللهُ عزّوجلّ إلی نبیَّ مِنَ الأنبیاء خدای عز و جل به نبی ای از انبیاء خودش این حرف را وحی فرمود: إذا أُطِعتُ رَضیتُ وَ إذا رَضیتُ بَارَکتُ وَ لَیسَ لِبَرَکَتِی نِهَایَةٌ اگر من اطاعت شوم، ما در زبان فارسی اطاعت را چه معنا می کنیم؟ حرف گوش کردن. اگر من اطاعت شوم، راضی خواهم شد. اگر راضی بشوم، بَارَکتُ. برکت خواهم داد. وَ لَیسَ لِبَرَکَتِی نِهَایَةٌ برکت من پایان ندارد. یعنی آدم در اطاعت خدا به یک برکت بی نهایت می رسد. در زبان فارسی برکت به چه معناست؟ به معنای خیر است. آدم به خیر بی نهایت می رسد. اگر در خاطرتان باشد مکرر گفته ام بهای دو رکعت نماز خوب بهشت است. خب بهشت چه اندازه است؟ سر و ته دارد؟ نه. سر و ته ندارد. از نظر زمانی پایان ندارد. در آیه 21 سوره مبارکه حدید فرمودند که وسعت بهشت متقین وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ پهنای آن بهشت به پهنای آسمان هاست. می دانید که آسمان ها نهایت ندارند. هر روز هم وسعت تازه و بیشتری پیدا می کنند. سر و ته ندارند. بهشت یک نفر اینگونه است. بهشت یک نفر از اهل تقوا پایان ندارد. از نظر زمانی که بهشت هیچ کس پایان ندارد. از نظر جغرافیایی هم پایان ندارد. یعنی طول و عرض ندارد. تا بی نهایت است. خب. یک چنین برکتی. اصلا نمی شود محاسبه کرد. یعنی حتی در ذهن ما نمی گنجد. در ادامه حدیث می فرماید: وَ إذا عُصیتُ اگر مخالفت بشوم و با فرامین من مخالفت شود و به زبان ما گناه بکنند، غَضِبتُ غضب خواهم کرد. و إذا غَضِبتُ لَعَنتُ وقتی غضب بکنم، لعنت خواهم کرد. لعنت یعنی چه؟ یعنی آن کسی که معصیت کرده است از رحمت من دور می شود. هر مقدار معصیت کند، بیشتر از رحمت دور می شود. وَ لَعنَتی تَبلُغُ السَّابعَ مِنَ الوَرَی یک چیز عجیبی است. این لعنت می رود درون نسلش. متوجه شدید؟ لعنت در نسلش ادامه می یابد. خدایی نکرده از یک پدر و مادر بد، فرزند خوب نمی آید دیگر. آثار معصیت پدر و مادر در فرزندان پیدا می شود. یک وقتی یک خانمی یک نامه ای نوشته بود. یک عیب و نقص جسمانی داشت. خیلی شکایت داشت. البته او از خدا شکایت می کرد که خیلی بد است. بعد خودش گفته بود پدر من زمان چه، چه خورده بود. خب خودت داری می گویی که هرچه کرده، پدرم کرده. در هر صورت اگر من معصیت کنم، در نسلم تاثیر می گذارد دیگر. همانطور که اگر شخص اهل اطاعت باشد، در نسلش هم تاثیر می گذارد. گفتند به برکت می رسد. نگفتند این برکت چیست. من فقط مثال بهشت را برایتان عرض کردم. تا بی نهایت برکت. حالا می خواهم این را عرض کنم. این را هم مکرر به صورت های دیگر عرض کرده بودیم. ما به اینجا آمده ایم که یک ساختمان نساخته را بسازیم. آن حدیث دیگر را مکرر برایتان عرض کرده ام که پیامبر به معراج تشریف برده بودند و در معراج در بهشت سرزمین های آماده کشت و ساخت دیده بودند و مشاهده کرده بودند که فرشتگانی مشغول ساختمان اند. بخشی ازمدت را به ساختن آن قصری و ساختمان های دیگر قصرهای بهشتی می پردازند. بخشی را  هم بیکار می نشینند. ایشان از جبرائیل سوال کرد که چرا انگونه است؟ او خدمت شان عرض کرد که آقا باید وسایل ساختمان و تدارکات برایشان برسد. بدون تدارکات نمی شود ساختمان ساخت. حالا تدارکاتش چیست؟ حالا ایشان مثال زده بود. این مثال است. ذکری است که صاحب این قصر می گوید. ببینید سرزمین های آماده به اندازه همه افراد بشر هست. به اندازه همه افراد بشر در بهشت جا هست. لذا می گویند یک کسانی که به بهشت نمی آیند، سرزمین ها و سرمایه های بالقوه آنها را به باقی کسانی که به بهشت آمده اند می دهند که این ارث است. ارث جنت نعیم داریم که در قرآن صور مختلفی از ارث صحبت شده. حالا به آن کاری نداریم. چه عرض می کردیم؟ اینها باید کار بکنند تا برسد. داشتم این را عرض می کردم که آدم با یک مقدمات آماده ای برای ساختن آمده. اگر درست رفتار کند، ساختمان درست ساخته می شود. شما با ساختمان درست از حادثه مرگ به سلامت می گذری. ما حتی می خواهیم حرف مرگ را هم نزنیم. اما حالا چکار کنیم؟ مجبوریم. اگر انسان ساختمان درست و سالم و به اندازه کافی ساخته باشد، به راحتی از حادثه بزرگ مرگ می گذرد. اگر ساختمان درستی ساخته باشد که حالا آن خودش یک مرحله بالاتری از ساختمان لازم دارد، درست به قیامت می آید. اگر ساختمان کافی نباشد، درست به قیامت نمی آید و آنجا به رنج دچار می شود. اگر ساختمان درستی ساخته باشد، قیامتش به سلامت و شادمانی و خوبی و خوشی خواهد بود. مرگش به سلامت و خوبی و خوشی است. اگر ساختمان درستی ساخته باشد. اگر ساختمان ناقص باشد چه؟ علامت ساختمان درست که الان عرض می کنم، از بنده گوینده تا شمای شنونده در این لنگ هستیم. ساختمان درست در نماز دیده می شود. اگر یک نماز درست خواندی، نشان می دهد که ساختمان درست شده است. به حد کفایت ساختمان ساخته شده و هیچ کم نیست. حالا مثال می زنم. اگر یک ذره پنجره اش کم باشد، در نماز دیده می شود. یک دانه آجرش کم باشد در نمازت دیده می شود. آدم کمبودش را در نماز احساس می کند. اگر شما یک دانه نماز درست خواندی، آن زمان ساختمانت کامل است. نماز درست چیست؟ آن است که آدم یک نماز بخواند و هیچ چیز از دنیا به خاطر او نگذرد. از حوادث و مسائل دنیایی چیزی به خاطر او نگذرد. مثال عرض می کنم ها. من ساعت هشت باید قرص بخورم. چرا این باید در نماز یادم بیاید. خب وقتی در نماز به یاد من می آید، نشانه مشکلی است که خودم کرده ام. یک حرفی که خیلی سخت است، این است که وظیفه پدران و مادران در تربیت فرزندانشان که بخشی اول از ساختمان آدم در دوره تربیت پدر و مادر ایجاد می شود خیلی سخت است. بخشی از آن هم در دبستان و دبیرستان شکل می گیرد. حالا ببینید وظایف چقدر سنگین می شود. برگردیم به حرف قبلی مان که خدای متعال درمورد فرزند حضرت نوح فرمود إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ این جزء اهل تو نیست. وقتی ایمان ندارد، جزء اهل تو نیست. اگر ایمان من ناقص است، من ربطی به پیامبرمان ندارم. ربطی به امیرالمومنین ندارم. حالا هرچه آدم جوان تر است و سن کمتری دارد، زودتر می تواند تصمیم بگیرد و از چشم و زبان و گوش و دستش شروع کند و برای یک پاکی در چشم و گوش و زبان و دست و اینها تصمیم بگیرد. عرض کردم هر یک گناهی، یک گوشه را خراب می کند.

عید قربان را داشتیم و عید غدیر را در هفته آینده خواهیم داشت. می دانید که اعیاد اسلام چهارتا است. چهارتا عید گفته اند. جمعه است که خیلی مهم است اما چون تکرار می شود، در نظر ما خیلی مهم نیست. من فکر می کنم شاید حوادثی که در جمعه اتفاق می افتد، در کل سال اتفاق نمی افتد. در روایات ما دارد که ائمه شب های جمعه برایشان یک حوادثی اتفاق می افتد که شاید در شب قدر اتفاق نمی افتد. حالا لفظ های ما ناقص است. اگر در خاطرم باشد ان شاء الله احادیثش را می نویسم و خدمتتان می آورم. در شب جمعه ائمه اضافه می شوند. یَزدادُون. بر چه اضافه می شود؟ بر علمشان. این خودش یک بحثی است که ان شاء الله اگر در خاطرم باشد برایتان عرض کنم. خیلی مهم است. عرض می کنم. حالا باید احادیثش را بخوانیم. آنچه که من از احادیث گذشته در خاطرم هست، به نظرم می آید آنچه که در شب جمعه برای ائمه اتفاق می افتد، شاید در لیله قدر اتفاق نمی افتد. انقدر مهم است. خب یک عید فطر داریم. عید قربان را داریم که گذشت و احتمالا عید قربان از عید فطر هم مهم تر محسوب شود. بعد هم عید غدیر را داریم که عید اکبر است. ان شاء الله هفته آینده بحثش را عرض خواهیم کرد. یک حرف و مطلبی را در گذشته ها مکرر برایتان عرض کرده ام. اینجا چه گفتند؟ فرمودند اگر من اطاعت شوم، راضی خواهم شد. اگر راضی شوم، برکت خواهم داد و برکت من نهایت ندارد. برکت در اطاعت است. در گناه چیست؟ درست ضد برکت است. آن خیر برکت خیر است. در گناه شر است. اگر آدم گناه نکند، چطور می شود؟ شر از وجودش رخت برمی بندد. دیگر در سراسر این وجود شر وجود ندارد و همه اش خیر و برکت است. آدم آن وقت مبارک است که هیچ معصیتی در زندگی اش نداشته باشد. این را برایتن عرض کرده بودم. می گویند چرا به حضرت خضر، خضر گفته اند؟ زیرا ایشان هرجا راه می رود، زیر پایش سبز می شود. برکت همراهش می رود. نمی خواهیم بگوییم این درست است. می خواهیم مطلبش را عرض کنیم. آدمی که معصیت نکرده باشد، هرجا برود، برکت همراهش است. بلا برطرف می شود. اگر چنین آدمی در مجلس ما باشد، به برکت او دعای ما مستجاب می شود. مرحمت امام زمان به سوی ما جلب می شود. مرحمت خدا به سوی ما جلب می شود. به برکت یک آدمی که معصیت نکرده. آدمی که معصیت نمی کند، آدم با خیر و برکت می شود. اگر هم معصیت کند برعکس. حالا می خواهیم این را عرض کنیم که آدمی که معصیت نکرده و آدمی که معصیت نمی کند، همیشه برایش عید است. همیشه برایش خیر و برکت هست دیگر. در عید هم خیر و برکت هست. حدیثی هست که ظاهرا فرمایش امیرالمومنین است که می فرماید: آن روزی که در آن معصیت نکردی، آن روز برایت عید است. مثلا اول فروردین یا هر عید دیگری عید نیست. عید آن وقتی است که آدم گناه نکرده باشد. برای این آدمی که هیچ وقت گناه نمی کند، همیشه عید است. این را بارهای دیگر هم عرض کرده بودیم. آدمی که هیچ گناهی نمی کند، همیشه برایش عید است.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای