جلسه چهارشنبه 99/7/9
یک مساله دیگر هم مدت های مدید است می خواهم عرض کنم و فراموش می کنم و آن این است که ما در زندگی خیلی عادی [هستیم]. ما آدم های عادی ای هستیم. از نظر ثروت و درآمد عادی هستیم. یا حتی یک کمی کمتر هستیم. اما آب را اسراف می کنیم.

اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد (اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم) وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین المُنتَجَبین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی الأرَضین عَجَّل الله تَعَالی فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ مَخرَجَه وَ لَعنَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین من الآن إلی قیام یَومِ الدّین

مساله اول اینکه بعد از هر نمازی، اولین تعقیباتی که تقریبا همه هم انجام می دهند، سه بار تکبیر گفتن است. من عرض می کنم این خیلی هم قیمتی است و دوستان و شنوندگان بکوشند این را درست و کامل انجام بدهند. اگر این را درست و کامل انجام بدهند، یک تعقیب بعد ازنمازشان انجام داده اند. درستش این است دست که روی زانو است بیاید تا کنار گوش و بیاید پایین. وقتی داریم دست را بالا می بریم الله اکبر را شروع می کنیم و در کنار گوش تمام می کنیم. دومرتبه و سه مرتبه. این اولین تعقیبی است که شما انجام دادید و نمازتان با تعقیبات شد. چون نمازی که بی تعقیبات است، مشکل دارد. یعنی نشان می دهد که کسی که نمازخوان است، خیلی برای نماز ارزش قائل نیست. تعقیبات اولین کاری است که اگر آدم بعد از نماز انجام بدهد، نشان دهنده این است که من برای نماز قدر قائلم. البته قبلش هم حداقل از اقامه. ببینید یک اقامه که اگر آدم اقامه خوب انجام بدهد، در روایات دارد که یک صف از ملائکه پشت سر او به امامت او نماز خواهند خواند. یعنی نماز فردی تبدیل به یک نماز جماعت می شود. به یک معنای خیلی خوبی. ببینید اگر فرشتگان پشت سر کسی به نماز بایستند، آن نماز چقدر قیمت پیدا می کند. این بستگی دارد که من یک اقامه صحیح درست و باتوجه بگویم. اگر اذان هم بگویم که دو صف می شود حالا ما فعلا اذان را عرض نمی کنیم. فقط اقامه. اگر کسی برای نمازش اقامه بگوید، یک صف از فرشتگان به او اقتدا می کنند. این اول. بعد از نماز هم سه با الله اکبر. یک سجده شکر. کاملا هم می تواند کوتاه باشد. شکرا لله. شکرا لله. شکرا لله. فرمودند که این سجده شکر بعد از نماز نقایص و مشکلات نماز را برطرف می کند. یعنی بر قیمت نماز افزوده می شود. اگر تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را هم بعد از سه تا تکبیر و سجده شکر انجام بدهید، این خیلی هم طول نمی کشد. البته ما عرض می کنیم که تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها را سردستی و تند تند تند نگویید. سبحان الله سبحان الله سبحانا لله تند تند نه. با توجه. با طومانینه. بفهمیم چه می گوییم. امام فرموده است اینها از هزار رکعت نماز مستحبی بالاتر می دانم. پنج بار در پنج تا نماز شما تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را می گویید و فرمایش فرمودند که من این را از هزار رکعت نماز نافله بالاتر می دانم. یک آقایی را یادم هست که در مسجد امین الدوله بعد از نماز صبح می نشست یک کناری و تقریبا تا پایان وقت فجر و طلوع آفتاب ایشان این صدتا ذکر را می گفت. صدتا ذکر است دیگر. سی و چهارتا الله اکبر. سی و سه تا و سی و سه تا الحمدلله و سبحان الله. این هرکدام را می گفت یک مقداری اشک می ریخت. حالا مختلف بود. تقریبا این یک ساعت بین الطلوعین را که حالا بعد از اذان نافله خوانده بود و بعد از اذان نماز جماعت خوانده بود و بعد حالا نشسته بود کنار مسجد در یک گوشه ای و این صدتا ذکر را می گفت. عرض می کنم تقریبا یک ساعت طول می کشید. خدا رحمتش کند. خوش به حالش. این تسبیحات قیمت دارد. خیلی قیمت دارد. یک روزی هست که دست ما خالی است. هیچ چیز در دست مان نیست. این برای آن روزها خوب است. در روزهای بیچارگی و فقیری قیامت این تسبیحات چیز خیلی خوبی است. اگر شما قدرش را بدانید و تند تند نگویید و با توجه بگویید. بعد هم من دیگر چیزی عرض نمی کنم. اگر شما همین مقدار برای نمازت انجام بدهی، یک اقامه، یک نماز که سعی  می کنیم با توجه باشد، سعی می کنیم تند نباشد، سعی می کنیم اول وقت باشد، بعد سه تا تکبیر، بعد سجده شکر و تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها. این یک مساله بود که مدت هاست می خواهم عرض کنم. ان شاءالله که به درد خور باشد.

یک مساله دیگر هم مدت های مدید است می خواهم عرض کنم و فراموش می کنم و آن این است که ما در زندگی خیلی عادی [هستیم]. ما آدم های عادی ای هستیم. از نظر ثروت و درآمد عادی هستیم. یا حتی یک کمی کمتر هستیم. اما آب را اسراف می کنیم. آب را با دقت استفاده نمی کنیم. به اندازه لازم. مثلا در آب کشیدن. مثلا می خواهم دستم را آب بکشم. چقدر آب بریزم پاک می شود؟ می خواهم لباس بشویم. حالا البته ابن به خانم ها و ماشین لباس شویی مربوط است. در زمان ما. در گذشته، یک خانمی بود که هفته ای یک بار به منزل ما می آمد و لباس می شست. من یادم است وقتی که روی زمین برف آمده بود، یک مقداری از زمین را برای ایشان آتش درست می کردند و آن تشت رخت شویی را روی آن آتش می گذاشتند. چون آب انقدر سرد بود که امکان اینکه آدم بتواند زیاد [لباس بشوید نبود.] در حالیکه ایشان از صبح تا نزدیک ظهر داشت رخت می شست. کارش این بود و مزد می گرفت. بعد هم در یک آب دیگری، یک چرخی می دادند، لباس ها را یک فشاری می دادند که از صابون پاک شود و بعد آن را در حوض منزل می شستند. این کار، کار مادر بود. آقا آب سرد بود. مثلا به اندازه چهار انگشت رویش یخ بسته بود. گاهی بیشتر یخ بسته بود. آب خیلی سرد بود. مادرهای گذشته اینجوری زحمت می کشیدند. گاز داشتند. باید با هیزم غذا درست کنند. خیلی بعدها نفت در دسترس قرار گرفت. یک مقداری از کارها را با نفت انجام می دادند. این مال خیلی وقت بعد است. آب گرم کن هم فاصله های خیلی بعد آمد. خیلی به زحمت بودند. در هرصورت. آن وقت این مقدار آب اسراف نمی کردند. ما در زمان خودمان این آبی که برایش زحمت کشیده شده، زحمت کشیده شده، از راه های دور، هرچه رودخانه در اطراف تهران بوده، که رودخانه های اطراف تهران معمولا بهترین آب های کشور را دارد، آب های تهران بهترین آب ها کشور بوده، معمولا مال ذوب شدن برف بوده و کیلومترهای فراوان روی سنگ کف رودخانه مثلا می گفتند دویده بوده. آب دویده بوده تا بعد به دست ما برسد. که الان آن به دست ما نمی رسد. معمولا به ما آب چاه می دهند. یعنی محلات ما در آن گذشته ها آب های خوب داشتیم. اما دیگر نداریم. آب های چاه داریم. آب چاهی که در داخل شهر کنده اند و چاه از فاضلاب هایی که به عمق شهر تهران فرستاده می شود پر می شود. در هرصورت عرض می کنم که اسراف آب کاملا عادی است. ما کاملا عادت داریم به اسراف آب. یک گیر من در اسراف آب این است. در این اوراقی که برای قیمت آب است، ورقه آب، قبض آب، یک فرمایشی از مرحوم امام فرموده بودند که نوشته بودند شما اگر آب را حرام کنید، ضامن هستید. یعنی دولت این آب را با یک قیمتی خیلی بیشتر از آنچه که به شما می فروشد تهیه می کند. خرج دارد. مثلا دو سه برابر این قیمتی که به ما می فروشد برای دولت در می آید. ما فقط مثلا یک ثلثش را می دهیم. پس بنابراین آن دو ثلث باقیمانده را که دولت داده که شما مصرف کنید، مصرف صحیح و دقیق کنید، بخورید و مثلا شست و شو کنی، همه اش به اندازه لازم باشد. اگر به اندازه لازم باشد، مانعی ندارد. اما اگر بیشتر از لازم باشد، ضمان می آورد. شخص ضامن است. برای آن آب هایی که اسراف کرده ضامن است. یعنی اگر من اینجوری از دنیا بروم، مقدار زیادی بدهکارم. این را باید چکار کرد؟ اگر اسراف کرده باشد. باز یک چیز دیگر که ما خیلی راحت اسراف می کنیم، دستمال های کاغذی است. خیلی راحت دستمال کاغذی را زیاد مصرف می کنیم. این را می دانید که دستمال کاغذی و اصلا کاغذ، حالا حداقل اکثرش یا تمامش، نتیجه درخت هایی است که بریده شده و تبدیل به کاغذ شده است. در کارخانه. ما داریم درخت می بریم و تبدیل به کاغذ می کنیم و بعد آن را حرام می کنیم. این هم یک اسراف بزرگی است. در واقع گویی داریم به خودمان صدمه می زنیم. چون این درخت ها روی کره زمین عوامل حیات بشری هستند. این هم دوم. سوم.

چهارم یک آیه است که می خوانیم و ترجمه می کنیم. یعنی یک مجموعه آیات. [در آیه 7 سوره یونس می فرماید:] إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ آن کسانی که امیدی به لقاء ما ندارند. یعنی قیامت. قیامت را یوم لقاء الله نامیده اند. آدم آنجا خدای متعال را ملاقات می کند. یعنی چه؟ خود لقاء الهی در قیامت یعنی چه؟ یعنی آنهایی که خوب اند رحمت خدا را درک می کنند. می یابند. آنهایی که بدند، قهر خدا را. خدا نصیب نکند. قهر خدا را. إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا اگر معتقد نباشی این می شود. آنجا با جهنم روبه رو می شوی، با قهر خدا رو به رو می شوی، لقاء خدا برای کسی که به قیامت معتقد نیست، عبارت است از ملاقات قهر خدا. قهر خدا آنها را می گیرد. نه خدا را می بیند. لقاء خدا به معنای دیدن خدا آن هم با چشم نیست. نه. آنطور که اهل سنت معتقدند درست نیست. لقاء خدا یعنی لقاء رحمت الهی، عنایت خدا، مرحمت خدا یا قهر خدا. وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا. زندگی دنیا را پسندیدند. فقط این را می دانند که یک جمع بزرگی از همین بشر دو پا که خدا به او قلب داده، عقل داده، فطرت داده، اینها همه در پوشش گناه پوشیده شده است. نه عقل درست کار می کند، نه فطرتش جواب می دهد. دنیا برایش همیشه است. وَاطْمَأَنُّوا بِهَا اصلا فکر اینکه من می میرم نمی کند. در تشییع جنازه نزدیکانش شرکت می کند. اما کاملا خیالش راحت است. درمورد خودش خیالش راحت است. اگر خدایی نکرده ما هم اینجوری باشیم... می گویند در تشییع جنازه ذکر بگویید. ذکر بگویید. حرف نزنید. ذکر بگویید. شاید توجه بیاید. شاید توجه بیاید. به آخرت. به مرگ. دستور دادند به قبرستان بروید. ما بهشت زهرا را دیده ایم. این خانم هایی که از نظر حجاب درست نیستند، با همان وضع، فقط عوض کرده اند به یک توری مشکی. اگر متاثر است، برای اینکه یک عزیزی را از دست داده متاثر است. یا حتی برای خودش متاثر است. مثلا بعد از این، یعنی بعد از فوت این آدم که مثلا یک روزی خرج زندگی ما را می داده، ما باید چکار کنیم؟ یعنی تاثرات، باز تاثرات دنیوی است. اصلا فکر این نیست. ما هم فکر این نیستیم که ما هم یک روزی روی همین تخت ها می گذارند و می آورند. بعد در حال شست و شو اگر آدم پاکدامن نباشد، آبی که می ریزند آتش است. در تابوت که می گذارند، تنگ است. فشار است. فشار شدید است. در قبر که می گذارند، چنان فشار می دهند که ... اینها مال این بدن نیست. شما بدن را نگاه کنی، هیچ طورش نمی شود. فرموده اند قبر یعنی برزخ. قر یعنی برزخ. من در برزخ یک فشاری خواهم دید که ... مگر اینکه خوب باشی. اما متاسفانه کسانی که به آخرت معتقد نیستند، گویی دنیا را برای خودشان با وضع سلامت، با وضع سلطنت، با وضع وزارت، با وضع ثروت، ریاست، جایگاه همیشگی می دانند. من یادم است شاه می گفت من تا هفتاد سالگی سلطنت می کنم و بعد سلطنت را به پسرم می سپارم. نه او هفتاد سالگی را دید، نه پسرش سلطنت را دید. بر باد رفتند. بر باد رفتند. همان هایی بخش زیادی از عمرش را به آنها اعتماد داشت، او را گرفتار سرطان کردند. یعنی مریضش کردند که زودتر بمیرد و از شر فشار مردم ایران راحت بشوند. وَاطْمَأَنُّوا بِهَا. وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا. این را دوست دارند. و به این اطمینان یافته اند. به ماندن. به ماندن. به ماندن. اصلا فکر مرگ را نمی کنند. من یادم است آقای حاج حسین آقا منبری بود. از منبری های محترم تهران بود. شب نوزدهم ماه رمضان بالای منبر بود. داشت برای مردم صحبت می کرد. گفت شلوغ نکنید. سر و صدا نکنید. من قلبم ناراحت است. این را گفت و در عرض چند دقیقه از بالای منبر پایین افتاد و تمام شد. بنده می آیم اینجا می نشینم بعد خودش بلند می شوم؟ معلوم نیست. آدم باید [به  این توجه کند]. اگر اینجوری بداند دیگر خوابش نمی برد. اگر آدم درمورد خودش اینجوری بداند. اسامه رفته بود یک معامله کرده بود. یک ماهه، نسیه. پیغمبر فرمودند که اوووه. چقدر آرزو دارد. مگر تو تا یک ماه دیگر زنده می مانی؟ بعد فرمودند من چشمم را می بندم، امید ندارم باز کنم. باز می کنم امید ندارم ببندم. انقدر. این نشانه نهایت سلطنت عقل بر یک انسان است. انقدر عقل در او رشد یافته و سلطنت دارد. وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ. می ترسم به آن قسمت های اصلی نرسیم. وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ. اینها آنهایی هستند که از آیات ما غفلت دارند. انبیاء و اولیاء آیات خدا هستند. گوش شان بدهکار نیست. اصلا وقتی از کنارش می گذرند، رویشان را آن طرف می کنند. حالا در زمان ما انبیاء و اولیاء نیستند اما علما هستند. بعضی ها از علما بدشان می آید. عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ. ممکن است احکام و دستورات را آیات در نظر بگیریم. نسبت به دستورات خدا اصلا. نماز اصلا. ماه رمضان می آید و می رود اصلا خبردار نمی شود. من یادم است از خیابان های نسبتا بالا شب شهادت حضرت صدیقه طاهره عروسی داشتند. مجلس عروسی داشتند. اصلا خبردار نیست. اگر در محله شان صدای اذان مسجد بلند شود شاکی اند. می گویند مزاحم خواب ماست. اذان مزاحم خواب ماست. عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ. أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ. این کارهایی که کسب کردی، بی اعتنایی به احکام خدا، بی اعتنایی به اولیاء خدا، دلبستگی شدید به دنیا، راضی بودن به این دنیا، مطمئن بودن به این دنیا، فراموشی آخرت، اینها کسب است. شما اینها را کسب کردی. وقتی متولد شدی اینها را نداشتی. در طول عمرت اینها را کسب کردی. نتیجه این کسب ها، مَأْوَاهُمُ النَّارُ. اینها یک پناهگاهی دارند. یک جایگاهی دارند. آتش جهنم. گفتند آتش های دنیا، که ما تحمل یک لحظه اش را هم نداریم، آتش جهنم است که هفتاد بار خاموش شده. بعد شده آتش دنیا. می خواهند بگویند که آن خیلی فوق العاده شدید است. بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ. خودت برای خودت آتش تهیه کردی. خودت آتش تهیه کردی. کسب خودت است. نه معذرت خواهی به درد می خورد. نه می توانی آن را از خودت دور کنی. آتش های این دنیا را فرض کن من می توانم یک ورقه فلزی بگذارم به من نخورد. بروم پشت دیوار آتش به من نخورد. از آتش فرار کنم و از آن دور شوم. آنجا چون مال خودت است، مال خودت است، کسب خودت است. اصلا از شما جدا شدنی نیست. [در آیه بعد یعنی آیه 12 می فرماید:] إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ. این را فقط ترجمه می کنم و عرضم را تمام می کنم. اما کسانی که ایمان آودره اند و عمل صالح کرده اند و در وظایف شان کوتاهی نکرده اند، عمل صالح کرده اند، ببینید الصَّالِحَاتِ جمع است، الف و لام هم سرش است. یعنی چه؟ یعنی همه آنچه که وظیفه شان است عمل کرده اند. در خمس کوتاهی نکرده اند. در زکات شان کوتاهی نکرده اند. در امر به معروف کوتاهی نکرده اند. در نمازشان کوتاهی نکرده اند. در خدمت به پدر و مادر کوتاهی نکرده اند. در همسرداری، در وظایف همسرداری، اگر شما همسر اختیار کردی، مرد یا زن، یک وظایفی داری. به خاطر پدر و مادرت این وظایف را زیر پا می گذاری؟ نمی شود. به خاطر همسرت وظایفت نسبت به پدر و مادر زیر پا می گذاری؟ نمی شود. سخت گرفتار می شوی. اگر خدا خواست هفته آینده ادامه می دهیم.

السلام علیک یا ابا عبدالله وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

وقتی حضرت مجتبی علیه السلام را مسموم کرده بودند ایشان در بستر افتاده بود و حالش سخت بود. سخت. خون بالا می آورد. شاعر گفته خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت. ده سال دوران امامت خودش و سال هایی که همراه پدر بود آنجا می شد سی سال. همه اش خون جگر بود و خون دل بود. و در دوران امامت خودش که ده سال بود باز همه اش خون جگر بود. می دید اسلام را چجور دارند نابود می کنند. می دید بنی امیه و معاویه چجور دارد اسلام را نابود می کند. ذره ذره ذره. از اسلام هیچ چیز نمی ماند. این خون جگر و خون دلی که خورده بود از گلو بریخت. اما وقتی که ایشان در بستر بود همه اطرافیانش عزیزانش بودند. همه نسبت به ایشان مهربان بودند. همه نسبت به ایشان دلسوز بودند. می گفت تشت بیاورید، تشت می آوردند. اگر می گفت آب بیاورید آب می آوردند. اما برادر بزرگوارش حضرت حسین که ایشان فرمود لا یَوم کَیَومَکَ یا أباعَبدالله هرکس دورش بود دشمن بود. هرکس دورش بود شمشیر می زد. هرکس دورش بود نیزه می زد. با تیر شاید. با سنگ شاید. با چوب شاید. او در یک حالی بود. وقتی که توجهش جلب شد دید سینه اش سنگین شده. چشمش را باز کرد شمر را دید. گفته اند به شمر پیشنهاد کرد تو از این کار دست بردار. نمی خواست این به یک جهنمی برود که دیگر هیچ وقت فرض نجات برایش نیست. می خواست این را نجات بدهد. نه خودش. چون خودش اگر یک ساعت دیگر می ماند با این همه خونی که از بدنش رفته بود از دنیا می رفت. تو به جهنم نروی. به بدترین جهنم ممکن. خدای متعال در یک مناجاتی با حضرت موسی فرموده بود که قاتل حسین را هرگز نمی بخشم. این به یک جهنمی گرفتار می شد که بدتر از آن ممکن نبود. می خواست نجاتش بدهد. من شفاعت جدم را برای تو تضمین می کنم. گفت که مثلا یک دینار از جایزه یزید برای من از شفاعت جد تو بهتر است. چکار کرد؟ یک کاری کرد که وقتی حضرت زینب داشت برمی گشت به خیمه ها دید زمین می لرزد. هوا تیره و تار شده. بادهای مخالف می وزد. بعد که به خیمه برادرزاده رفت، ایشان فرمود که پرده خیمه را بالا بزن. نگاه کردند دیدند که یک سر بالای نیزه است. سری به نیزه بلند است در برابر زینب. خدا کند که نباشد سر برادر زینب. و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.

اللهم انا نسئلک و ندعوک بسمک الاعظم یا الله.... یا الله یا ارحم الراحمین... یا ارحم الراحمین. امر فرج و ظهور ولی ات را اصلاح بفرما. مشکلات و موانع فرج را برطرف بفرما. در ظهور و فرجش تعجیل و تسهیل بفرما. در سایه عنایت آن حضرت این بلا را از کشور ما دور بفرما. دفع بفرما. رفع بفرما. همه مریض ها، علی الخصوص آنهایی که مریضی شان سخت است، مشکل شده، شفای عاجل، کامل، خیر مرحمت بفرما. به حرمت آن حضرت، به حرمت اجداد گرانش، این بلا را از کشور ما، از بلاد اسلام دور بفرما. شر دشمنان را از سر ما کم و کوتاه بفرما. رهبر بزرگوار ما را طول عمر و عزت بیشتر، قوت و سلامت بیشتر، نفوذ کلام بیشتر مرحمت بفرما. نعمت وجودش را از جامعه ما نگیر. ولو ما این نعمت را شکر گزاری نکرده ایم و نمی کنیم. نعمت وجودش را تا عصر ظهور و سلطنت حضرت مهدی برای ما نگاه دار. برای ما پایدار بدار. سلامتش را پایدار بدار. سایه اش را از سر اهل اسلام کوتاه نفرما. دشمنانش را، دشمنان اصلی و واقعی اش را خار و ذلیل بفرما. عواقب همه امور ما را ختم به خیر بفرما. عواقب همه امور ما را، عاقبت عمر ما را ختم به خیر و عافیت بفرما. یک لحظه و کمتر از لحظه ما را به خودمان وامگذار. فرداهای مارا بهتر از گذشته های ما قرار بده. باز هم عرض می کنیم ما را به خودمان وامگذار. زیارت عتبات عالیات عراق و ایران را توفیقش را از ما سلب نفرما. با عافیت کامل، به تکرار، توفیق این زیارات را نصیب ما بفرما. با عافیت کامل. آنچه گفتیم و آنچه نگفتیم و به آن نیاز داریم، کشور ما نیاز دارد، اشخاص ما، شخص ما نیاز دارد، به ما مرحمت بفرما.

به جاه محمد و آله.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای