گريه حاج شيخ مرتضي در نيمه شب
گريه حاج شيخ مرتضي در نيمه شب

مرحوم آقای آقا میرزا تقی جاودان، عموی کوچکتر این بنده می گفتند: من خردسال بودم. شب بود و خوابیده بودم. نیمه شب از تشنگی از خواب برخاستم. بایستی مادر را صدا می زدم که به من آب بدهد؛ اما پدرم را دیدم مشغول نماز بود. جوری گریه می کرد که من نیز به گریه افتادم، و دیگر آب و تشنگی را فراموش کرده و خوابم برد.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای