حجت الاسلام سید حسین حائری فشارکی نقل می کرده است:من جوان وطلبه بودم. در ابتدای تحصیل محل درس وبحث من شهر سامراء بود . روزی به حمام رفته بودم.آیت الله آخوند ملافتحعلی سلطان آبادی هم در حمام بود. ایشان در این دوران نابینا شده بود، و جایی را نمی دید. من به خدمتش رسیدم، و سلام کردم. خود را به عنوان برادر زاده آیت الله سید محمد فشارکی معرفی کردم. ایشان در ضمن اظهار لطف گفتند: چه درسی می خوانی؟ گفتم: شرح لمعه و قوانین. گفتند: نماز شب نیز می خوانی؟ گفتم: نه. هنوز عمویم چنین دستوری به من نداده است. سه مرتبه فرمود: علیک بصلاه اللیل:حتماً نماز شب بخوانید. حرف ایشان در من تأثیر کرد؛ لذا بعد از بیرون آمدن از حمام یکسره به منزل ایشان رفتم که دستور ریاضت و آدم شدن را از او بگیرم؛ چون ایشان معروف به سیر و سلوک و توجه الی الله تعالی بود. وقتی خدمتش رسیدم، ایشان دستور یک اربعین ریاضت داد. به خانه بازگشتم. عمو و اهل خانه منتظر بودند. عمو از من پرسید: کجا بودی؟ چرا ما و بچه ها را منتظر گذاشتی؟ من واقع امر را برای ایشان نقل کردم. با تأسف فرمود: افسوس این جوان را هم آخوند ملافتحعلی از دست ما می گیرد، و دیگر به دنبال تحصیل و ترقی نخواهد رفت. پسرجان من!این ریاضت جناب آخوند، برای غیرمحصلان خوب است. تو اگر اهل ریاضتی، بیا من دستوری به تو بدهم که ریاضت اهل علم و تحصیل باشد. شب موقع خواب تسبیح را به دست بگیر، و از اول صبح که از خواب بیدار شده ای، تا به آن وقت که می خواهی بخوابی، حساب خودت را بکن که چه گناهی از تو سر زده است، همه را با تسبیح تعداد کن ،و پس از آن از ته دل توبه کن، و بنا بگذار که دیگر آن گناه را انجام ندهی، تا چهل شب این عمل را انجام بده ،و شب چهلم اگر هرچه فکر کردی، چیزی از دانه های تسبیح نیفتاد، و هیچ گناهی نکرده بودی، جدّاً از ته دل خداوند متعال را شکر کن و پس از آن بنا بگذارکه سعی کنی ،هر عملی که انجام می دهی، برای خدا باشد. استاد بزرگ ما(یعنی آیت الله میرزای شیرازی) هم به همین دستور عمل می کند،ومشغول همین ریاضت است.(سر دلبران/103-105)