ولايت فقيه
ولايت فقيه

ايا ولايت فقيه جزء ركن دين است و عدم قبول ولايت فقيه موجب خروج از دين مي شود؟

حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند:
سلام علیکم و رحمة الله
مسئله ولایت فقیه یکی از مسائل مسلم فقه شیعه و سنی است. اگر اختلافی هست در مراتب آن است. کسی نمی تواند مسلمان باشد وبه هیچ وجه ولایت فقیه را قبول نداشته باشد. بنابراین هر کسی مقلد است ولایت فقیه در مرتبۀ افتاء یعنی فتوا دادن فقیه را قبول دارد.
زیرا دلیل ندارد که من نظر این فقیه و عالم را در امر دین بپذیرم. پذیرش نظرات فقیه آنهم بصورت بدون برو و برگرد و قطعی به معنای قبول ولایت علمی و فقهی اوست.
در عالم اسلام کسی نیست که از یک فقیه تقلید نکند چه شیعه و چه سنی البته مگر دسته های اندک از روشنفکران و یا وهابی مسلکان جدید ایرانی که خود را از عالم و فقیه مستغنی می دانند و با اندک فهم ودانائی به قرآن مراجعه می کنند و می خواهند اسلام را بدست آورند.
مرحله دوم ولایت فقیه ولایت فقیه در مسئله قضاء است که اینهم مورد قبول عموم مسلمانان متدین چه شیعی و سنی  است البته در این مرحله بسیاری در مرحله عمل سستی و کوتاهی دارند. اما در واقع اینگونه کسان بدنبال این هستند که مشکل خود را حل کنند و آن را از هر راه ممکن پی گیری می کنند.
مرحله سوم نیز ولایت در اجرای احکام است که مورد قبول بسیاری از فقیهان اما نه همه است.
مرحله چهارم مرحله حکومت و جانشینی امام معصوم است که پاره ای از فقیهان بزرگ از جمله مرحوم نراقی و مرحوم لاری و مرحوم امام رضوان الله علیه بدان اعتقاد داشته اند.
مرحوم امام در درس های ولایت فقیه می فرمایند:
«ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آن‌ها موجب تصدیق می‌شود و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنی که هرکس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت»
بعد در جای دیگر در توضیح معنای آن می فرماید:«سنت و رويه پيامبر اكرم (ص) دليل بر لزوم تشكيل حكومت است. زيرا اولا خود تشكيل حكومت داد و تاريخ گواهي ميدهد كه تشكيل حكومت داده و به اجراي قوانين و برقراري نظامات اسلام پرداخته و به اداره جامعه برخاسته است, والي به اطراف مي فرستاده, به قضاوت مي نشسته و قاضي نصب مي فرموده, سفرائي به خارج و نزد روساي قبائل و پادشاهان روانه مي كرده, معاهده و پيمان مي بسته, جنگ را فرماندهي مي كرده و خلاصه احكام حكومتي را به جريان مي انداخته است. ثانيا براي پس از خود بفرمان خدا تعيين حاكم كرده است وقتي خداوند متعال براي جامعه پس از پيامبر اكرم (ص) تعيين حاكم ميكند باين معني است كه حكومت پس از رحلت رسول اكرم (ص) نيز لازم است و چون رسول اكرم (ص) با وصيت خويش فرمان الهي را ابلاغ مي نمايد ضرورت تشكيل حكومت را نيز مي رساند»

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای