جلسه چهارشنبه 99/2/31
من درس می خوانم، برای اینکه بعد بتوانم یک مدرک بگیرم. مدرک بگیرم برای اینکه بتوانم یک کار بهتری پیدا کنم. کار بهتری پیدا کنم برای اینکه حقوق بیشتری بگیرم. این جواب درست نیست. جواب درست این است که من درس می خوانم برای اینکه بتوانم بهتر خدمت کنم. به مردم، به خلق خدا، به کشورم، به کشور اسلامی خودم خدمت کنم. این جواب درست است.

اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا مُحمَّد (اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم) وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ

این آخرین چهارشنبه ای ست که در ماه رمضان با شما صحبت می کنم. حضرت زین العابدین علیه السلام در دعای وداع ماه رمضان فرموده اند این ماه عید اولیاء خداست. ماه، ماهی است که عید است. عید واقعی است. اما برای اولیاء خدا. برای دیگران هم یک ترشحاتی از این عید می شود که آنها هم از این ماه به اندازه ایمان شان، به اندازه اعتقاد شان، به اندازه پاک دامنی شان، بهره مند می شوند. هرچه پاکدامنی بیشتر باشد، بیشتر از آن ترشحات بره مند می شوند و استفاده می کنند. در هرصورت آخرین روزهای این ماه است که بهترین ماه های خداست و از دست ما می رود. ما باید از پایان ماه رمضان خوشحال نباشیم. بلکه متاسف باشیم. از این بگذریم. یک آیه در قرآن هست که این خیلی کار ما را مشکل می کند. و آن آیه ای ست که همه مان بلد هستیم. فرمودند وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ [56 ذاریات]. ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای اینکه ما را عبادت کند و تنها ما را عبادت کند. فرمودند که در این آیه دوتا انحصار است. یک انحصار درمورد این است که فقط خدا باید عبادت شود. هیچ چیز دیگری عبادت شدنی نیست. شایسته و لایق عبادت نیست. این یک. دوم اینکه تمام خلقت شما برای عبادت است. هیچ فرصت دیگری برای هیچ کار دیگری نیست. شما فقط باید عبادت کنید. فقط باید عبادت کنید یعنی چه؟ یعنی همه اش نماز بخوانید. نه. این معنای این آیه کریمه نیست. و رفتار و روش ائمه و پیامبر و مقتداهای ما هم اینچنین نبوده. آنها همه کارهای زندگی شان را می کردند. این را مکرر عرض کردم. آن روز آخر عمر مبارک پیامبر، وقتی از خواب صبح برای نماز صبح برخاستند، مثلا؛ اول کاری که کردند مسواک زدند. با اینکه می دانستند آن روز روز آخر عمرشان است. الان آخرین ساعات عمرشان است. بعد از این دیگر به این دندان احتیاج نیست. مسواک زد. و زندگی خودش را انقدر جدی می گرفت. زندگی را انقدر جدی می گرفت. و تمام تقاط و نکات دیگر زندگی ایشان همچنان مثل هرکس دیگری که در چنین جایگاهی باشد، جدی انجام می شد. در هیچ قسمتش کوتاهی نمی کرد. در دفن سعد بن معاذ دیدند ایشان خیلی سنگ ها لحد را درست می چیند و تمام سوراخ و شکستگی هایش را می پوشاند. فرمودند که من می دانم که اینها از بین می رود. یک مدت کمی بعد همه چیز از بین می رود. اما خدا دوست دارد که کار که بنده می کند، درست بکند. هر کاری می کند، درست بکند. یک دستور بزرگی است. یک تعلیم بسیار مهمی است. شما هرکاری که می کنید درست بکنید. چیز می نویسید، درست بنویسید. درس می دهید، درست درس بدهید. درس می خوانید، درست بخوانید. کارگری می کنید. درست کارگری بکنید. کم نگذارید. مهندس هستی، کارت را کم نگذاری. ساعت کارت را ندزدی. هرکاری می کنیم، درست بکنیم. پس مقصود این نیست که من شبانه روز نماز بخوانم. البته اگر وقت دارید و حال دارید بخوانید. کسی مانع این نیست. اما مقصود این نیست که شما فقط عبادت کنید، یعنی فقط نماز بخوانید. نه. همه کارهایتان را درست انجام بدهید. کار درست یعنی کاری که وقتی از من بپرسند من می توانم جواب دهبم. می توانم جواب بدهم. چرا این کار را کردی؟ به این دلیل معقول. از من می پرسند غذا خوردی؟ می گویم بله غذا خوردم. چرا غذا خوردم؟ می گویم خب گرسنه ام بود. وقتش شده بود. طبق عادت من این ساعت غذا می خوردم. اینها جواب درست نیست. جواب درست این است که من غذا را می خوردم که قوت بگیرم و بتوانم وظایفم را انجام بدهم. فقط نیت است. با این نیت این عمل غذا خوردن که یک عمل کاملا طبیعی است، عبادت می شود. من درس می خوانم، برای اینکه بعد بتوانم یک مدرک بگیرم. مدرک بگیرم برای اینکه بتوانم یک کار بهتری پیدا کنم. کار بهتری پیدا کنم برای اینکه حقوق بیشتری بگیرم. این جواب درست نیست. جواب درست این است که من درس می خوانم برای اینکه بتوانم بهتر خدمت کنم. به مردم، به خلق خدا، به کشورم، به کشور اسلامی خودم خدمت کنم. این جواب درست است. فرقش با آن هیچ چیز نیست. آن کسی که درس می خواند که پول بیشتری به دست بیاورد، در عمل هیچ فرقی با این ندارد. البته شاید این دقیقتر درس می خواند. هیچ کوتاهی نمی کند. چون یک روزی می خواهد با این دانشی که به دست می آورد خدمت کند. هرچه دانشت بیشتر باشد بهتر می توانی خدمت کنی. ببینید این کار درس خواندن که یک کار کاملا عادی و معمولی است را دارد بهتر انجام می دهد و عبادت هم هست. اگر آدم بتواند، ببینید این هدف است. هدف خلقت ماست. اگر شما بتوانید، من بتوانم اینجوری عمل کنم، درس می خوانم، استراحت می کنم، غذا می خورم، با کسی صحبت می کنم، حتی با کسی می گویم و می خندم، همه اش یک دلیل درستی برای کارم داشته باشم. در اثر این دلیل درست همه کارهای من عبادت می شود. آن آیه عمل شده. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ. من جن و انس را خلق نکردم مگر اینکه عبادت کنند. هیچ کار دیگر نه. و مگر اینکه مرا عبادت کنند. هیچ کس دیگری را نه. اگر من طبق هوا و هوس خودم، طبق هوا و هوس خودم یک کاری می کنم، دارم هوا و هوس را عبادت می کنم. دلم می خواهد. من دارم هوا و هوس خودم را عبادت می کنم. عبادت خدا نیست. چون دلم می خواهد نمازم را بخوانم، عبادت نیست. می شود عبادت هوا. که قرآن می فرماید: أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ [23 جاثیه]. اگر ما در این راه بکوشیم، به بیست درصدش برسیم و عمرمان پایان بپذیرد. به سی درصدش برسیم و عمرمان تمام شود، خب. بیست درصد عمرمان، سی درصد عمرمان را برده ایم. برده ایم. برد و باخت که می گویند. برده ایم. اگر صد در صد را... آن دیگر شما تمام عمرت را برده ای. هیچ چیزش را نباخته ای. هیچ چیزش را ضررنکرده ای. این هدف. ما از این ماه رمضان این درس را بیاموزیم که باید بکوشیم هرکاری که می کنیم، کاری باشد که می توان جواب داد. روز قیامت از من بپرسند که چرا این کار را کردی، من جواب دارم بدهم. جوابم مورد قبول و پسند است. یک چنین چیزی. جواب مورد پسند و قبول است. اگر آدم بتواند همه کارهایش را جواب مورد پسند و قبول بدهد، این بنده، بنده مورد پسند و قبول می شود. بنده مورد پسند و قبول. ببینید این با آدم معمولی فرق می کند. آدم هایی که مورد پسند هستند. مورد قبول اند. در داستان حضرت مریم قرآن دارد فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ [37 آل عمران]. خدا حضرت مریم را قبول کرد. حضرت مریم را قبول کرد. قبلش صحبت نذر است. مادر ایشان نذر کرده بود. نگفتند نذر را قبول کرد. فرمودند که مریم را قبول کرد. مریم بنده مقبول شد. اگر آدم بکوشد اعمالش صحیح و درست باشد، صواب باشد، اصطلاح شرعی و شاید قرآنی اش صواب است. عمل صواب بکند، صواب با صاد یعنی عملی که درست است و مقبول است. ثمره اش این می شود که این شخصیت، شخصیت مقبول است. شخصیت مقبول در آخرت سلطنت می کند. از این عالم که چشمش را می بندد دیگر به سلطنت می رسد. او فرمانرواست. او فرمانرواست. آدم به سلطنت می رسد. ولو اینجا یک قرقره فروش باشد. در همین تازگی های یک آقای بزرگواری بود که قرقره فروش بود. این از اولیاء خدا بود. قرقره فروش است اما آن عالم او سلطنت دارد. البته همه این سلطنت ها زیر سلطه سلطنت امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام است. خب شما را به خدا می سپاریم. امیدواریم که این ماه رمضان شما مقبول باشد. و اینکه بزرگان فرموده اند کمک مومنانه، هرکس هرکس هرمقداری که می تواند. نفری هزارتومان. اگر مردم ایران بدهند، ببینید چه می شود. چه عدد بزرگی می شود. فرمودند کمک مومنانه برای کسانی که لطمه خورده و صدهم خورده حوادث روزگارند از جمله این مریضی جدید. امیدواریم که خدای متعال به مرحمت و احسان خودش این بلا را از این کشور دور کند و نتایجش را، نتایجی که این برای کشور به بار می آورد را برطرف کند. ان شاء الله. ما هم یک قدم در این راه برداریم. یک کمی در این کمک مومنانه همراهی کنیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای