جلسه چهارشنبه 96/5/11
در نماز جماعت ماموم در اعمالش باید از امام پیروی کند. پیروی یعنی چه؟ پی روی. اجازه دادند. عیب ندارد.حتی اگر با امام هم حرکت کنی، عیب ندارد. یعنی با همدیگر به رکوع بروید. جلو، جایز نیست. اگر آدم جلوتر از امام عمل کند، دارد گناه می کند.

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین من الانِ إلی قیام یَوم الدّین

یک مساله ای [هست] که فکر می کنم قبلا هم برایتان عرض کرده بودم. اما یک مسائلی است که آدم باید هر هفته بگوید. چون شما این هفته هستی، بعد هفته بعد نیستی. در نماز جماعت ماموم در اعمالش باید از امام پیروی کند. پیروی یعنی چه؟ پی روی. اجازه دادند. عیب ندارد.حتی اگر با امام هم حرکت کنی، عیب ندارد. یعنی با همدیگر به رکوع بروید. جلو، جایز نیست. اگر آدم جلوتر از امام عمل کند، دارد گناه می کند. چرا؟ چون پیروی واجب است. من دارم واجب را ترک می کنم. در این جماعت مجلس خودمان و جماعت های دیگر خیلی در سجده زودتر می رودند. در رکوع زودتر می روند. بعضی ها عجله دارند که زود تمام شود و راحت شوی و بروی. سعی کنید دقیق پیروی کنید. چرا؟ چون اصلا جماعت یعنی این پیروی. و پیروی واجب است.

 [در آیه 246 سوره بقره می فرماید:] أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ. ای کاش عربی بلد بودید، ترجمه لازم نداشتیم. وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ. بزرگان بنی اسرائیل به نزد پیامبر زمان خودشان آمدند. پیامبر قوم خودشان. گفتند یک پادشاهی برای ما قرار بدهید که ما در رکاب آن پادشاه و در زیر پرچم آن پادشاه با دشمنان مان بجنگیم. در راه خدا بجنگیم. ایشان فرمود که نکند شما... ما یک همچین پادشاهی را برای شما قرار بدهیم، اما شما آن وظایفی را که باید در زیر پرچم آن پادشاه انجام بدهید، ندهید. کوتاهی کنید. گفتند که آخر به چه مناسبت ما در انجام وظایف مان در رکاب آن پادشاه کوتاهی کنیم. باید به جنگ برویم، این جنگ را نرویم. ما را شهرمان بیرون رانده اند. ما را از فرزندان مان جدا ساخته اند. این پادشاهی که آمده و بر بنی اسرائیل غلبه کرده ما را از شهر و دیار خودمان بیرون رانده است و ما داریم ظلم او را تحمل می کنیم و می کشیم. خب. چون اینجور حرف زدند پیامبر از خدای متعال درخواست کرد و برای بنی اسرائیل از بنی اسرائیل پادشاهی قرار داد که اینها در رکاب او و زیر پرچم او به جنگ این دشمنان بروند و سرزمین خودشان را نجات بدهند. قرآن می فرماید که فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا وقتی که فرمان قتال آمد... خودت خواستی. همه پیشنهاداتش را خودت دادی. فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ وقتی که این جنگ برای آنها نوشته شد و دستورش آمد، جز اندکی همه روی گرداندند. زیر بار این وظیفه نرفتند. وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ* وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا. طبق همان اخلاق های بنی اسرائیلی که ما هم در زبان فارسی داشتیم می گفتند ایراد بنی اسرائیلی، این پادشاه را که قرار داد، این پادشاه را بر اساس لیاقت قرار داد. بر اساس لیاقت. خدای متعال در جمع بنی اسرائیل انتخاب کرد. یک نفر را برای اداره این جنگی که در آینده خواهند کرد. خب؟ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا خدای متعال طالوت را برای شما پادشاه قرار داده است. قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا اینها خاندان پادشاهی داشتند. خاندان نبوت داشتند. این جزء خاندان پادشاهی نیست. این چطور می تواند پادشاه ما باشد؟ حداقل ثروتمند باشد. یک ثروتمند درجه اول باشد. آن هم که نیست. قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ ما از خاندان پادشاهی اووه صد نفر آدم داریم. ما از او برای پادشاهی سزاوار تریم. وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ. نه از خاندان است و نه ثروت است. قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ خدا او را برگزیده است. اگر خدا کسی را برگزیند، تمام جوانبش را... خدا برگزیند، از امریکا نمی ترسد. بله؟ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ او هم فهمش فهمی است که بتواند یک قوم بزرگی را اداره کند، هم آن قدرت مدیریت را دارد و هم قدرت جسمانی اش خیلی خوب است. می تواند بار سنگین، بار سنگین اداره یک کشور را به عهده بگیرد. این با یک مزاج ضعیف مریض ناتوان نمی شود. او قدرت کافی جسمانی دارد. و قدرت عقلانی دارد. این دوتا اصل. وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ خدای تبارک وتعالی پادشاهی خودش را به آن کس که بخواهد می دهد. آن کس که بخواهد کسی است که لیاقت کافی دارد. آن که خدا می دهدها. او لیاقت کافی دارد. وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ* وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ. در این دیگر خیلی نمی مانیم. زود رد می شویم. بعد هم گفتند که آیت دارد. این نشانه دارد که خدا او را برگزیده است. نشانه دارد. یک صندوقی بود در گذشته بنی اسرائیل. از زمان حضرت موسی علیه السلام که در این صندوق تورات را قرار می دادند. لفظ تابوت در اینجا یعنی صندوق. صندوقی بود که تورات را در آن قرار می دادند. اگر خاطرتان باشد تورات الواحی بود که از آسمان آمده بود. الواح آسمانی بود. در این صندوق قرار داشت. ما این را به شما برمی گردانیم. و این دلیل و نشانه این است که ایشان پادشاهی است که خدا قرارش داده. اینها قصه است ها. حرف مان نیست. حرف اصلی را ان شاء الله بعد می گوییم. إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. خب این مقدمات انجام شده. ببینید همه هم آمدند به سپاه ها. مرد جنگ نبودند. اگرنه آمدند. [در آیه بعد یعنی 249 می فرماید:] فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ لشکر را از آن سرزمینی که بنی اسرائیل در آنجا جا گرفته اند، مثلا در بیابان ها چادر زده اند و دارند در بیابان زندگی می کنند، این لشکر را به سوی آنجا که باید بروند حرکت داد. فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ. خب وقتی که حرکت کردند ایشان یک فرمایشی کرد. آقا این فرمایش الهامی بود که خدای متعال برای شخص او قرار داده بود، یا این حرفی بود که از زبان پیامبر زمان شنیده بود. ایشان فرمود که در این راهی که برای این جنگ می رویم شما یک امتحان در راه دارید. [در ادامه آیه آمده:] قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ. یک نهری در راه هست. این نهر امتحان شماست. فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي. هرکس از این نهر بنوشد و سیراب شود، چون یک بیابان درازی است. مثلا پنج ساعت، شش ساعت، هفت ساعت، مثلا؛ پیاده روی داریم. گرمای آفتاب داریم. تشنگی می آید. به یک نهر آب خوب می رسیم. یک کسی تا رسید سرش را می گذارد در نهر و یک شکم سیر آب می خورد. فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي. از من نیست. خیلی حرف مهمی است ها. خب. وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ کسی که اصلا از آن نهر ننوشید، او از من است. هرکس که سیراب شود، از من نیست. هرکس که اصلا نچشد، اصلا لَمْ يَطْعَمْهُ اصلا نچشد، فَإِنَّهُ مِنِّي. او از من است. إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ. حداکثر اجازه ای که تشنگان سربازان من دارند این است که یک غرفه آب، یعنی یک مشت از این آب می توانند بخورند. خب اینها چه هستند؟ نفرمود. هرکس سیراب شود، از من نیست. هرکس نچشد، از من است. هرکس که یک غرفه بنوشد، یک مشت آب بنوشد، چه است؟ نفرموده چه است. فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا. اکثر جمعیت بنی اسرائیل از آن آب خوردند. در حدی که سیراب شوند. إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ. حالا اینها حرکت کردند و رفتند رسیدند به جالوت. لشکر طالوت در برابر لشکر جالوت قرار گرفتند. قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ. همه آنهایی که آب خورده بودند. خوب دقت کنید. بعد قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ اما آنها که یقین داشتند یک روزی خدا را ملاقات خواهند کرد، یک روزی پای محاسبه می نشینند، آنها گفتند که جمعیت فوق العاده دشمن چیزی نیست. آن همه وسایل جنگی که آنها دارند، اینها چیزی نیست. پیروزی دست خداست. آن دسته. کسانی که قیامت را باور داشتند. اگر آدم قیامت را، دقت کنیدها، قیامت را باور کند، هیچ جا در هیچ شرایطی کم نمی آورد. اگر پای من یک وقتی می لغزد، مشکلم از اعتقاد به قیامت است.اعتقاد به قیامت من کمی سست است. یک گناه پیش آمده. نمی توانم. زورم نمی رسد در برابرش بایستم. نشان می دهد که اعتقاد من به قیامت سست است. قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ اما آنها که یقین داشتند خدا را ملاقات خواهند کرد، آنها گفتند كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ چه بسا یک گروه اندک بر گروه بزرگی غلبه کند. اگر خدا بخواهد. اینجا هم اتفاقا همان شد. حضرت داود یک جوان شانزده ساله از میان جمعیتی که به خدا معتقداند و به قیامت معتقد اند به میدان آمد و یک سنگ در فلاخن گذاشت و این سنگ رفت به پیشانی جالوت خورد. جالوت از بالای اسب به زمین افتاد و تمام شد. شکست خوردند و رفتند. با یک نفر. كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ چه بسا دسته کوچکی، غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ آنها که از میدان درنمی روند، سرانجام خدا آنها را یاری خواهد کرد. در جنگ با شیطان، در جنگ با گناه، اگر کسی اول سختی های اولیه را تحمل کند، سرانجام پیروز می شود. هرچقدر هم سخت باشدها. هرچقدر هم پیش آمد ها سخت باشد، اگر کسی صبر کند و دندان روی جگر بگذارد، سرانجام پیروز می شود. اگر کسی می خواهد مثلا، مثلا می گوییم جایگاه سلمان را به دست بیاورد، اگر صبر کند، می شود. هرچیزی صبری درخورد خودش دارد. اگر شما می خواهی به مقام سلمان برسی، باید یک صبری بکنی، درخور مقام سلمان. اگر کسی می خواهد بر گناه غلبه کند، خب یک صبر انقدر صبر. خب. چه عرض کردیم. آن تکه اصلی حرف مان این است. فرمود که فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي. این را بزرگان اینجوری فرمودند. هرکس که از گناه... نهر را گناه حساب کنید. هرکس از گناه، خدا پیش نیاورد؛ سیراب شود، فَلَيْسَ مِنِّي. با من هیچ ربطی ندارد. حالا آنجا این حرف را طالوت فرموده. امروز و هرروز امام آن زمان می فرماید. هرکس فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي. تا من گناه کردم، بین من و ایشان یک فاصله شد. یک حجاب می آید. بین من و ایشان یک حجاب می آید. اگر، اگر اینجوری که اینجا می گوید. فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ اگر هرچه پیش آمد من دست رد به سینه اش نزدم. آن وقت آن دومی اش. وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ. کسی که نچشد. گناه را نچشد. کسی که گناه را نچشد. اصلا مزه گناه را تا به حال نچشیده. اینجوری. هرکس نچشد. فَإِنَّهُ مِنِّي. حضرت سلمان را فرمودند که مِنّا. این مِنّا خاص سلمان نبود. البته درمورد ابوذر هم مثلا گفتند. از زبان ائمه درمورد بعضی از اصحاب دیگرشان هم فرموده اند. آقا این یک جریان عمومی است. هرکس. هرکس نچشد، هرکس نچشد. اگر از اول نچشد. وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي. حالا یک چیزی برای اینکه دربسته نباشد. در بسته نباشد. یعنی ما در را بسته نمی دانیم. این است که اگر کسی هرچه چشیده، خودش از حلقومش بیرون می آورد. توبه یعنی چه؟ اما توبه کند. اگر جدی توبه کند، می تواند. اگر کسی جدی توبه کند، می تواند جزء مِنِّی بشود. توبه جدی. یعنی هر کاری کرده، جبران کند. ببینید مساله ای که مکرر عرض می کردیم، اوایل بلوغ آدم گاهی مساله بلد نیست. پدر و مادرها همین مقداری که لباس برای فرزندان شان بخرند و غذایش را تامین کنند و جایش را تامین کنند و یک ذره بالاتر مدرسه خوبی برایش فراهم کنند... البته همین هم جان شان به لب شان می رسد. این را کافی می دانند. درصورتی که اگر شما فرزندت را آنطور که بایست، آدم آنطور که بایست در تربیت فرزندش بکوشد، شما زنده می مانی. عمرت دیگر هفتاد سال نیست. عمر او هم به عمر تو اضافه می شود. و بالاتر. بچه ای که پای تربیتش کوشیدی. از خوابت زدی. از راحتی ات زدی و برای تربیت او کوشیدی. او، او ادامه وجود توست. و اگر او خوب تربیت شود، ناگزیر نسل بعدش هم خوب است. اینجوری. عمرت می شود. تو سیصد سال نماز خواندی. نه پنجاه سال. خب. حالا نمی خواهیم آن را عرض کنیم. دیگر همین تکه اصلی. وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي. آدم می تواند. ببینید در روایات دارد که شِیعَتُنا جُزءٌ مِنّا. شِیعَتُنا جُزءٌ مِنّا. شیعیان ما جزئی از ما هستند. شِیعَتُنا جُزءٌ مِنّا. یک جزئی از ما هستند. شما اگر، همین، همین دستور وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ [را اطاعت کنی] تو یک بخشی از وجود امام زمان هستی. شما ببین آدم چه قیمتی پیدا می کند. حضرت آدم برای فرشتگان، ببینید فرشتگان اهل ملکوت اند. یعنی در غیب عالم اند. فرشتگان در غیب عالم اند. در شهود این عالم نیستند. شهود  همین چیزی است که بنده و شما همدیگر را می بینیم. این عالم شهود است. عالم ماده. فرشتگان در غیب عالم ان. حضرت آدم برای آنها یک جایی بود که خدای متعال [در آیه 30 سوره بقره] فرمود إِنِّي‌َّ أَعْلَم‌ُ مَا لاَ تَعْلَمُون. من یک چیزی می دانم که شما نمی دانید. این آن چیزی است که من می دانم وشما نمی دانید. مثلا بگویید. من عرض می کنم حضرت آدم برای فرشتگان در غیب بود. نمی توانستند دریابند که او چیست و کیست و کجاست. خب؟ آدمیزاد انقدر جایگاه دارد که فرشتگان انگشت حیرت از او به دهان و مثلا به دندان می گیرند. وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ...

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای