جلسه پنجشنبه 30/3/92 ( امام زمان عليه السلام - انتخاب )
جلسه پنجشنبه 30/3/92 ( امام زمان عليه السلام - انتخاب )
هرکاری که ما نمی توانیم به این خاطر است که نیت نداشته ایم. اگر نیت داشتی، می توانستی انجام دهی. اگر نیت کنی، به آسمان پرواز کنی، می توانی...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

آدم باید یک ذره با مسائل رساله آشنا باشد و کار کند. کتاب های فقهی یک زبانی دارد. شما با زبان موسیقی آشنا هستید اما با این زبان آشنا نیستید. یک روزی مشخص می شود چه کسی می برد و چه کسی می بازد.

خب. یک مقداری درمورد امام زمان علیه السلام صحبت کنیم که شب دوشنبه شب تولد ایشان است. امیدواریم آن شب و این ماه و این سال برای ما از نظر دین و دنیایمان مبارک باشد. خب. در میان ائمه امام زمان علیه السلام یک اختصاصی دارد. همه ائمه یک حداقل واجب به عهده دارند. دقت کنید. به عنوان امامت، یک حداقل واجب به عهده دارند. به عنوان امام امت اسلام و به عنوان عالِم درجه اول عالَم اسلام، یک وظایفی دارند. یک حداقلی در این وظایف وجود دارد و یک حداکثر. حداقلش این است که دشمن برای این دین نقشه دارد. امام نباید بگذارد. آنها می خواهند ریشه را بکنند. وظیفه امام این است که حفظ کند. اینجا به هر نحو ممکن ولو با استفاده از نیروهای غیبی باید این کار را بکند. هر امامی در عصر امامت خودش باید دین را حفظ کند و نگذارد دشمن آن را نابود کند. ببینید یک حرف اصلی در دین داریم که بسیاری از احکام و دستورات دینی با هوا و هوس آدمیزاد نمی سازد. آدمیزاد هرچه قدرت و ثروتش بیشتر باشد، هوا و هوس بیشتری دارد. بنابراین بخش های بیشتری از دین با او و منافع و هوا و هوس او تصادم پیدا می کند. اگر صاحب قدرت و ثروت است به جنگ می آید و سعی می کند آن بخش هایی که با منافعش تناقض و تصادم دارد را از بین ببرد یا تحریف کند. دین را به شکلی درآورد که با هوا و هوسش موافق باشد. از آنجاییکه این اصل هست، دین همیشه در خطر است. ببینید این حرف اصلی است. همه حرف های دین موافق هوا و هوس های بشری نیست. اگر اوقات من تلخ شود دلم می خواهد غیبت کنم و از بس که اوقاتم تلخ است پشت سر یک آدم هرچه می خواهم بگویم. دین اجازه نمی دهد. می گوید اگر اوقاتت تلخ است، تلخ باشد. تو اجازه نداری آبروی یک کسی را ببری و او را نابود کنی. مثال عرض می کنم. خب من دلم می خواهد به هر وسیله ای ثروت تهیه کنم. می گویند نه. تو نمی توانی به هر وسیله ای ثروت تهیه کنی. حد و مرز دارد. خب اینها مخالف هوا و هوس های آدمی است. آدم به جنگ می آید. اگر ثروت و قدرت داشته باشد، با توانایی بیشتری به جنگ می آید. خب ائمه عهده دارد این هستند که در عصر امامت خودشان این را حل کنند. در عصر امامت خودشان دین را به سلامت نگاه دارند تا به سلامت برسد. خب این حداقل وظیفه است. اگر مردم همراهی کنند، اگر مردم کمک کنند، وظیفه دارند دین و احکام را اجرا کنند. نه اینکه دین فقط بماند و در دسترس باشد. ببینید دشمن اگر بتواند آیه قرآن را حذف می کند. مثلا در عصر عثمان یک جریانی بود که ایشان می خواست یک واو را از قرآن حذف کند. در آیه 34 سوره مبارکه توبه در مورد دانشمندان یهود و نصارا بود و کارهایی که آنها از نظر مالی انجام می دادند. بعد در ادامه آیه آمده وَالـَّذينَ يَكـْنِزونَ الذهَبَ وَالفِضَّة وَلا يُنفِقونـَها في سَبيل اللهِ فـَبَشِّرْهُم بـِعَذابٍ أليم به آنها عطف می شد که به امت ما هم می خورد. هر کسی که طلا و نقره را انباشته کند و حق آن را در راه خدا ندهد و زکاتش را نپردازد، مانند آنها به جهنم می رود. اینها می خواستند واو قبل از وَالـَّذينَ را حذف کنند که این الذین صفت آن دسته گذشته بشود که نامشان را بردیم و به ما ربطی نداشته باشد. به این امت مربوط نباشد. اینجا باید یک امام پای یک واو کشته شود تا این واو بماند. خب البته اینجا لازم نشد. مانند این که آنها اولی الامر را به یزید تفسیر می کردند. امام حسین پای این تفسیر قرآن ایستاد و کشته شد. حفظ دین وظیفه اصلی ائمه است و آن حداقل است. حداکثرش را هم عرض کردیم که اگر مردم کمک کنند، کل دین را اجرا می کند. همانطور که زمان پیغمبر اجرا شده بود و یک جامعه عادله تشکیل شده بود. اگر مردم کمک می کردند این جامعه عادله در عصر همه ائمه هم تشکیل می شد. آن چند سالی که امیرالمومنین به حکومت رسیدند، کوشید که چنین کاری بکند. یک جامعه صحیح و اسلامی تاسیس و ایجاد کند. ولو در دوره های گذشته قبل از ایشان فرمودند که قبل از من کسانی بودند و چه کارها کردند. ما می خواهیم درستش کنیم. این از حداقل و حداکثر. عصر امام زمان که عرض کردم یک اختصاص دارد، دیگر اینها نیست. خدای متعال می خواهد این دین به طور دقیق اجرا شود. لذا آنچه که در مورد امام زمان مدام گفته می شود این است که ایشان جهان را پر از عدل و داد می کند. مردم کمک بکنند یا نکنند، ایشان جهان را پر از عدل و داد می کند. چرا؟ چون تمام توانایی های عالم غیب پشت سر ایشان است. اولین کسی که با ایشان بیعت می کند حضرت جبرئیل است. جبرئیل و می کائیل به معنای صحیح خودش به زمین می آیند و با ایشان بیعت می کنند. جبرئیل دست راست ایشان قرار می گیرد و میکائیل دست چپ قرار می گیرد. یعنی امام زمان علیه السلام با پشتوانه عالم غیب برای اجرای عدالت به جهان می آید. بنابراین در عصر ایشان عدالت آن طور که بایست اجرا می شود. البته این به این معنا نیست که یک نفر هیچ گوشه ای ظلمی نمی کند. چرا؟ اگر کسی خلاف قانون کرد، طبق قانون با او رفتار می کنند. مثلا یک کسی از چراغ قرمز عبور کرد، مثلا جریمه می شود. نه اینکه هیچ کس هیچ وقت از چراغ قرمز عبور نمی کند. نه. اما اصل جریان عالم بر عدالت است. یک نفر یک کاری می کند. بله می کند. بالخصوص حداقل در اوائل قدرت و سلطنت ایشان یهود و نصارا و مجوس، یعنی صاحبان ادیان آسمانی هستند. یهود بر مذهب خودش هست، مسیحی بر مذهب خودش هست. طبق قواعد و قوانین که الان امکان اجرایش نیست و در زمان ایشان امکان اجرایش وجود دارد و آنها طبق قواعد و قوانین اسلامی زندگی می کنند. یعنی مثلا او می تواند به دین خودش عمل کند؟ بله می تواند. عدالت درموردش اجرا می شود. دقیق. همه چیز و همه احکام دقیقق اجرا می شود که بخشی از این احکام هم احکامی است که درمورد اهل ذمّه داریم. این دیگر به خواست مردم به آن معنا که همه بیایند پایش بایستند و بیعت کنند نیست. بیشتر از این است. خدای متعال می خواهد عدالت به صورت یک جریان قطعی اجرا شود. در زمان امیرالمومنین مردم آمدند و با امیرالمومنین یک حکومت عادله تشکیل شد اما وسط کار کم آوردند و خسته شدند و رها کردند. بدترین ظلم های ممکن در عصر امیرالمومنین بر مردم جریان یافت. مدام لشکرهای دو سه هزار نفری از بخش حکومت معاویه به سرزمین های تحت حکومت امیرالمومنین می آمد و دِه ها را خراب می کرد و می سوزاند و مردمش را قتل عام میکرد و به ده و شهر بعدی میرفت. هرجا نمی توانستند از خودشان دفاع کنند را قتل عام می کردند و می کشتند و می سوزاندند. بعد هم فرار می کردند. این در عصر هیچ کس دیگری نبود. چرا؟ چون مردم برای مقابله همت نمی کردند. کوتاهی مردم حکومت عادله امیرالمومنین را به این چیزی که عرض کردم تبدیل کرد. خود امیرالمومنین چه زجری کشید و چه غصه ها خورد که داستانش هست. می فرمایند که اینها به شهر انبار آمدند و غارت کردند. من جمله خلخالی از پای یک زن یهودی بردند. ایشان فرمودند برای بردن یک خلخال از پای زن یهودی که تحت ذمّه و پناه اسلام است، اگر یک مسلمان مومن از غصه بمیرد حق دارد. یک همچین چیزی. مردم کوتاهی کردند. اول همت کردند و بعد کوتاهی کردند. در زمان امام زمان دیگر این چیزها نیست. ما خسته شدیم وجود ندارد. خدای متعال می خواهد به طور قطعی تا پایان جهان دولت عادله تشکیل شود. این عرض در مورد ایشان.

ببینید در تمام دستورات دینی، یک انتخاب وجود دارد. مثال: شما در خاطرت بود که عصر روز پنجشنبه مثلا در مدرسه سادات موسوی یک جلسه است. مثلا در آن جلسه یک مقداری قرآن می خوانند و بعد یک مقداری زیارت می خوانند و بعد یک مقدار صحبت های دینی می شود و معارف دینی گفته می شود و نماز جماعت خوانده می شود. تقریبا یکی دو ساعتی یک جلسه دینی داریم. این در خاطرت مانده و امروز هم این را انتخاب کردی. مثلا هفته پیش مطلع شده بودی و انتخاب کردی. این هفته هم فکر کردی و مثلا دیدی این برایم به درد می خورد. سودبخش بود و امروز هم می روم. پس یک انتخاب بود. در هر عمل خیری که شما انجام می دهید یک انتخاب وجود دارد. این انتخاب پشتش یک اراده لازم دارد. ممکن است اطلاع به تنهایی کافی نباشد. اینکه من مطلع هستم فلان جا جلسه است به تنهایی کافی نیست. من برای آمدن به اینجا انتخاب و اراده و اختیار می کنم. خب. اراده هم وجود دارد. این شد دو مورد. در همه اعمال دینی یک علم و شعور وجود دارد و یک اراده. پس بنابراین هر عمل دینی صحیح که من انجام می دهم، دارم در اراده یک تمرینی می کنم. خیلی از اوقات متعدد از خود بنده سوال کرده اند برای تقویت اراده چکار کنیم؟ یکی همین است. اعمال خیری که در شرع دستور داده شده را انتخاب کرده ام  و می خواهم آنها را انجام بدهم. بعد اراده می کنم. خب سختی دارد دیگر. سختی اش را تحمل می کنم و مثلا دو ساعت از وقتم مصرف می شود. خب اراده کردم. پس هر عمل خیری که انجام می دهیم یک تمرین اراده هم هست. خب برای تقویت اراده من باید چکار کنم. آقا انسان برای تقویت هر نیرویی باید آن را تکرار کند. خب تکرار کافی است؟ نه تکرار کافی نیست. تکرار منظم لازم است. لذا گفته می شود شما همیشه نمازت را اول وقت بخوان. آن وقت به طور کامل ثمر می دهد که من همیشه نمازم را اول وقت بخوانم. همه ما این را بلد هستیم که نماز اول وقت خوب است. من اراده می کنم و پایش می ایستم. زحمت دارد. مثلا فردا امتحان دارم. چکار کنم؟ من با خودم یک قرار داد دارم که نماز اول وقت را هیچ وقت ترک نکنم. ولو فردا امتحان دارم، نمازم را اول وقت می خوانم. مثلا یک جوانی ازدواج کرده و امشب شب عروسی اش است. چکار کنیم؟ امشب نماز تعطیل است؟ یک رساله ای بود که قدیم ها چاپ شده بود به نام رساله کلثوم ننه. در آن می گفت در ایام عروسی، نماز سه شبانه روز برداشته شده. اگر بخواهیم به آن رساله عمل کنیم اینگونه است. اگر بخواهیم به رساله خدا و پیغمبر عمل کنیم فرقی نمی کند. شرائط فرق نمی کند. مگر وقتی یک واجب بزرگ تری پیش آید. من مثال عرض می کنم. فرض کنید وقتی دندان خانم شما درد گرفته، باید به سرعت او را به دکتر برسانید. اینجا دیگر نماز اول وقت خواندن درست نیست. مادرتان شما را صدا کرد و گفت این نسخه مرا بخر. دارو باید زودتر به او برسد. من بخواهم نماز اول وقت بخوانم ده دقیقه دیر می شود. دیگر مجاز نیستی و باید به سرعت بروی بخری. من قرار دارم نماز اول وقت بخوانم. اما این مثال ها موارد استثناست. اینها راکنار می گذاریم. اگر کسی اراده دارد، این اراده در اثر تکرار تقویت می شود. خب ببینید مثال نماز را عرض کردم. شما به تمام وظایف دیگر تعمیم بدهید. من تمام وظایف دیگر را هم تاخیر نیندازم و ترک نکنم. پایش بایستم. ما قرار داد بندگی داریم دیگر. در آیه 60 سوره مبارکه یس می فرماید: ألـَمْ أعْهَدْ إلـَيْكـُمْ يا بَني آدَمَ أن لا تـَعْبُدوا الشَّيْطانَ در آیه بعد می فرماید: وَأن اعْبُدوني ما قرارداد بندگی داریم. در قرار داد بندگی دستور این است که تمام دستورات واجب شرعی انجام شود که این دستورات واجب شرعی شب و روز شما را که نمی گیرد. بخشی از آن را می گیرد. مثلا ده درصد را می گیرد. این ده درصد را دقیق عمل کنید. عرض کردم اگر آدم منظم و مرتب و بدون تعطیلی و تاخیر انجام دهد، اراده آدم تقویت می شود. خب. یک مطلب دیگر. تمام این اعمال شرعی تمرین محبت خدا هم هست. یعنی این عمل عملی است که خدا راضی است و دوست دارد. من دارم کاری که خدا دوست دارد را عمل می کنم. دقیق و منظم و پیگیر و بدون تعطیلی. دارم تمرین محبت می کنم. اگر در خاطرتان باشد عرض کردیم. ماها معمولا از سر ترس عمل می کنیم. می دانیم که اگر نمازم قضا شود چطور می شود. اگر نمازم دیر شود فلان طور می شود. این چیزهایی که از نظر شرعی می دانیم. خیلی از اوقات از ترس انجام می دهیم. همان مثالی که گفته اند. گفته اند گاهی عمل کردن افراد مانند عمل کردن بندگان از ترس است. یا مثل تاجران و سوداگران به دنبال ثواب. این دو رکعت نماز صبح را می توانی از سر ترس بخوانی که نکند من به جهنم بروم. می توانی به دنبال ثوابش بخوانی. من اول وقت نماز صبح را بخوانم و اذان و اقامه بگویم و بعد از نماز هم تعقیبات بخوانم. نه اینکه بلافاصله بروم توی رختخواب. به امید ثواب هم عیب ندارد ها. خوب است. اما درجه اش کمتر از زمانی است که من بر اساس محبت عمل را انجام می دهم. بنابراین می توان از سر ترس خواند. می توان به امید ثواب خواند. می توان بر اساس محبت خواند. آن که بر اساس محبت می خواند دیگر یاد بهشت و جهنم نیست. برای این ثوابی هست که دیگر اندازه ندارد. این عمل در هیچ ترازویی جا نمی گیرد. عمل ترس را به اندازه خودش نگاه می کنند و حساب می کنند. مثلا حواست جمع بود؟ دقیق و درست گفتی؟ مزدت را به اندازه می دهند. اما اگر بر اساس محبت کردی، دیگر اندازه ندارد. دیگر با این حساب کتاب های معمولی نمی شود اندازه گرفت. ثمره آن به رضایت خدا می رسد. در آیه 20 سوره مبارکه حدید فرمودند یک: وَ في الآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ. دو: وَمَغـْفِـرَة ٌ مِنَ اللهِ. سه: وَ رضْوانٌ در آخرت سه چیز در پیش داریم. یا کسی غرق گناه است، گرفتار است. یا غرق گناه نیست، مغفرت خدا شامل حالش می شود. یا همه اعمالش را بر اساس محبت انجام داده که این به رضای خدا می رسد. آنها چگونه اند؟ نمی دانیم وضع شان چگونه است. ما لا عَینٌ رَأتْ وَ لا اُذنٌ سَمِعَتْ و لا خـَطـَرَ عَلی قـَلبِ بَشَر آنها به یک چیزی می رسند که نه هیچ چشمی دیده و نه هیچ گوشی شنیده و نه به خاطر کسی خطور کرده است. دیگر حد و اندازه ها بی حساب می شود. در مورد صبر فرموده اند دیگر. فرمودند اجر کسی که صبر می کند بی حساب است. اینگونه نیست که بگوید یک رکعت خواندی، این را بگیر. اندازه ندارد. بی حساب است. حالا اینها را به زبان خودمان می گوییم. نمی خواهیم بگوییم صد در صد و دقیق است. تقریبی است. پس هر عملی می کنید می تواند تمرین ترس از خدا باشد. می تواند تمرین امید به خدا باشد. یعنی امید به ثواب الهی باشد و می تواند تمرین محبت باشد. اگر تمرین محبت باشد آدم به رضای خدا می رسد. در رضای خدا هم عرض کردیم که قرآن در آیه 72 سوره مبارکه توبه نعمت های الهی را برمی شمارد و بعد می فرماید: وَ رضْوانٌ مِنَ اللهِ أكـْبَرُ رضای خدا بزرگ تر این حرف هاست. در ترازوها قرار نمی گیرد. در همه اعمال مداومت است که ثمره نهایی را می دهد. نماز شبی که هیچ وقت قضا نشود، تعقیبات نماز صبحی که هر روز صبح باشد. قرآنی که انسان هر روز بخواند. همه اعمال شرعی یک بار هم که انجام دهید، یک بارش بهشت است. اما آن ثمر نهایی خودش را در مداومت و پیگیری نشان می دهد. پیگیر و بی تعطیل و بی تقصیر. کم نگذارد. عرض کردم هر عملی که انجام می دهیم تمرین اراده است دیگر. اگر آدم به آن اراده ای که در نتیجه اعمال مداوم می تواند به آن برسد، رسید دیگر نه مریضی او را از پا درمی آورد و نه ضعف و خستگی و خواب. فرموده اند که بدن از آنچه که نیت بر آن قرار می گیرد، کوتاهی نمی کند. من که کم می آورم به این خاطر است که نیت ندارم. نیت پیدا نکرده ام. نیت در اثر قوت اراده ممکن است و به دست می آید. اگر من به نیت رسیدم، هر کاری اراده کنم، می توانم. هر کار. این مطلب را سابقا به عنوان مثال عرض کرده ام. شما اگر نیت کنید از این دیوار عبور کنید، می توانید. فقط باید نیت کنید. ما نمی توانیم نیت کنیم. ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَویَت عَن نیّةٍ عَلیهِ آقای طباطبایی این حدیث را در المیزان آورده اند و فرموده اند این از احادیث بزرگ و ممتاز اسلام است. ما ضَعُفَ بَدَنٌ بدن ضعف نشان نمی دهد. عمّا قَویَت عَن نیّةٍ عَلیهِ از آنچه که انسان بر آن نیت کرده است. عرض کردم هرکاری که ما نمی توانیم به این خاطر است که نیت نداشته ایم. اگر نیت داشتی، می توانستی انجام دهی. اگر نیت کنی، به آسمان پرواز کنی، می توانی. مثال عرض می کنم که مطلب مفهوم شود. هرچه نیت کنید می توانید. اگر یک کاری را نمی توانید به این خاطر است که نیت ندارید. خیال کرده بودید. نه اینکه نیت کرده باشید. حالا نیت را عوض کنید و بفرمایید اراده. هرچه را اراده کنید، می توانید انجام دهید. هرکاری را. اگر نتوانستی، معلوم می شود اراده نداشتی. این از کجا به دست می آید؟ از تمرین اراده. تمرین اراده چه زمانی است؟ زمانی که انسان منظم عمل کند. تعطیل نکند.کم نگذارد. آدم باید با خودش بجنگد. در اول انسان خسته می شود. کم می آورد. موانع حاصل می شود. انسان باید با موانع بجنگد. اولش باید سختی را تحمل کند تا نیت کم کم وقت بگیرد. اگر نیت قوت بگیرد، دیگر انسان سختی نمی بیند. کارش را انجام می دهد و از موانع هم عبور می کند. بدون اینکه سختی داشته باشد. عادت خوب هم بد نیست. اما مثلا اگر اول وقت خواندن نماز عادت شده، باید یک کار دیگر هم انجام می دادید. باید روی یک مساله دیگر هم نیت می کردید و رویش کار می کردید و آن اینکه نمازتان را درست بخوانید. نمازم را اول وقت بخوانم و درست بخوانم. دو مورد است. باید آنجا هم می جنگیدم. اگر آنجا هم جنگیدم، آنجا هم موفق می شوم. چطور اینجا عادت کردم و ساده و عادی می شود. معمولا برای ما نماز اول وقت رسم زندگی مان است و تمام زندگی مان را با نماز اول وقت تنظیم کرده ایم. نماز اول وقت می خوانیم. عیب ندارد. برایمان ساده شده. اگر من روی حواس جمع در نماز هم تمرین می کردم، آن هم می شد. البته آن سخت تر است.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای