جلسه شنبه 12/5/92 در جمع جوانان ( انتخاب )
جلسه شنبه 12/5/92 در جمع جوانان ( انتخاب )
ما یک امام زنده داریم كه امروز روی همین کره زمین زندگی می کند. در میان ما رفت و آمد می کند. او دائما به فکر ماست. باور کنید غصه شما را می خورد. برای شما و همه دعا می کند...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

معمول سن آقایان آنهایی که بیست و دو، سه ساله هستند، کمی گذشته اما باز داستان یکسان است. اول عمر انسان، یعنی ابتدای زمانی که کم کم خودش دارد انتخاب می کند. از سنین شما کم کم دیگر خوتان آینده تان را انتخاب می کنید، مثلا فرض کنید بعد از دوره راهنمایی شما خودت انتخاب می کنی که تجربی بخوانم یا ریاضی یا... کم کم انتخاب های انسان شروع می شود. مهم بودن این انتخاب این است که مثلا اگر شما تجربی بخوانید تمام عمرتان با این تعیین می شود. درست است یا نه؟ اگر ریاضی بخوانید یک راه دیگری را خواهید رفت و اگر تجربی بخوانید راه های دیگری در پیش روی شما باز خواهد بود. ببینید یک انتخاب. ممکن است آن زمان آدم خیلی هم به اين فکر نکند. در زمان ما که بعد از سال سوم چهارم، ریاضی یا رشته دیگری را انتخاب می کردیم. مثلا بنده ریاضی انتخاب کردم. اما مگر چقدر روی این فکر کردم؟ به نمره هایم نگاه کردم. مثلا اگر نمره های ریاضی ام خوب است، ریاضی را انتخاب کردم. این کافی نیست. برای یک انتخابی که تمام عمر شما بر اساس آن تعیین می شود این مقدار فکر کردن کافی نیست. حتی یک بچه هایی هستند که بعد از دانشگاه یا قبل از آن از کشور خودشان قهر می کنند و می روند. آن که قهر می کند و می رود باز همینجا تعیین کرده که کجا برود. مثال عرض می کنم. مثلا می گوید فرانسه حقوقش قوی است پس به فرانسه بروم. یا ایتالیا ریاضیات قوی است پس به ایتالیا می روم. حتی آن وقتی که می خواهد قهر کند و برود، آن روزی که انتخاب کرده چه رشته ای برود، در آن تاثیر دارد. بنابراین شایسته است که آدم یک ذره بیشتر فکر کند. در این دو راهی و سه راهی هایی که در سن شما بعد از دوره راهنمایی یا بعد از دیپلم تان یا حتی بعد از لیسانس پیش می آید، بیشتر فکر کنید. خب اگر انسان از همان ابتدای عمر معلم داشته باشد، خوشبخت است. معلم که می گوییم منظور معلم تجربه کرده و پخته است. معلم دلسوز. اگر انسان یک چنین معلمی داشته باشد در مشورت ها می تواند از او کمک بگیرد. این انتخاب ها که از آنها صحبت کردیم مربوط به این دنیا است. مسائل ساده و عادی زندگی است. مثلا اگر رشته ریاضی یا تجربی را انتخاب کنید، در این دنیا یا مثلا مهندس می شوید یا طبیب. همین مقدار موثر است. ولو که در مسائل دیگر هم موثر است. اما یک انتخاب های دیگری هم در زندگی پیش می آید که اگر معلم باشد و به انسان کمک کند، خیلی خوب است. گاهی هم مشکلاتی در زندگی انسان پیش می آید که اگر آدم معلم داشته باشد و بتواند با معلم مشورت کند و معلم دلسوز باشد و آدم هم یک ذره حرف گوش کن باشد خیلی خوب است. این معلمی که از آن صحبت می کنم، معلم معنوی و روحی و اخلاقی است. دقت کنید انسان هم برای زندگی اش به معلم نیاز دارد، هم برای آخرتش. مثلا شما اگر فلان کفش را بپوشید، در طول زمان کمرتان عیب می کند. اما اگر آن کفش را بپوشی مشکلی نیست. من برای انتخاب یک کفش هم معلم می خواهم. یک خویشاوندی داریم که کمی مسن است. رفته بود نزد دکتر و دکتر به او یک دستور غذایی داده بود. می گفت امسال بهتر می توانم روزه بگیرم. البته پارسال می گفت. آدم اگر برای تعیین نوع غذایش هم معلم داشته باشد، زندگی اش تغییر می کند. این حرف ها را عرض کردم برای آن معلمی که انسان برای مسائل دین و اخلاق به او نیاز دارد. یک مساله خیلی مهم که انسان باید یاد بگیرد برخورد با پدر و مادر است. همین امروز یا دیشب یکی با من صحبت کرد. تقریبا پانزده سالش بود. یک معلم پیدا کرده بود. معلمش با من صحبت کرد من دیدم زمینه را دارد. می گفت مادرم به من می گوید این طور. من گفتم رضایت مادرت مهم است. رضایت مادرت را حفظ کن. خب همین نکته. خیلی ها اصلا به رضایت مادرشان اعتنا ندارند. اصلا هیچ گوششان بدهکار نیست که پدر و مادر چه می گویند. این در تمام زندگی آدم تاثیر می گذارد. ببینید من چه عرض می کنم؟ گاهی من یک مقداری مبالغه کردم. گفتم اگر شما یک رفتاری با پدرتان بکنید ده برابرش را فرزندت با تو خواهد کرد. مثال عرض می کنم. مثلا اگر شما یک بار کاری کردی که پدرت دلت را شکست، بدان فرزندت ده بار دلت را خواهد شکست. حالا این یک مقدار مبالغه بود اما از آن چیزهایی است که حتما انسان در این دنیا می بیند. هر رفتاری با پدر و مادر کرد، اثر کار خودش را می بیند. اگر ادب به خرج داد، یک دوستی داریم که خیلی خوب می گوید چشم. یک بچه های خیلی کوچکی داشت. دو قلو بودند. شش هفت ماهه. تا ما می دیدیم این به بچه هایشان هم می گفت چشم. بچه هایی که از پدرشان چشم خوب می شنوند ادب می آموزند. حالا این نسبت به پدر و مادرش چقدر چشم می گفت؟ اتفاقا یک مشکلاتی هم در خانواده داشتند. یک اختلافی بین خانمش و پدر و مادرش بود. انقدر اخلاق خوب نشان داد تا مشکل را حل کرد. اگر آدم یاد بگیرد به پدر و مادرش چشم بگوید این چشم در تمام زندگی اش می آید. مثل اینکه این چشم مثل یک قرص شیرین می شود و وارد کل زندگی اش می شود و زندگی اش را شیرین می کند. وقتی دل پدر و مادر شما خوش باشد، حتما بدان عمرت خوش خواهد بود. این را چه کسی به آدم یاد می دهد؟ معلم یاد می دهد. چه عرض کردم؟ معلم چندتا شرط داشت؟ دلسوز باشد، تجربه داشته باشد. نه این که از گرد راه رسیده باشد. دانشنامه اش تمام شده باشد و آمده باشد کافی نیست. باید تجربه داشته باشد. کار کرده باشد. مثلا اگر شما شانزده ساله هستید، معلم تان باید با سن شانزده ساله کار کرده باشد. این سن را بشناسد. معلم با تجربه و دلسوز. دانشمند هم باشد خیلی خوب است. می دانید دیگر دانش عبارت است از مجموعه تجربه ها. تجربه های طول عمر بشریت تبدیل شده است به دانش های بشری. یک وقت آدم در آزمایشگاه تجربه کرده یا یک وقت مثل آن دانشمند کنار یک درخت نشسته و یک سیب افتاده و فکر او کار می کرده و به این فکر کرده که چرا سیب افتاده. مثال است. یا آن آقایی که وارد آب شد و بعد چه قانونی را کشف کرد؟ تجربه. دانش مجموعه تجربه هاست. بنابراین اگر تحصیل کرده هم باشد باید تجربه کرده باشد تا دانشش پخته شده باشد. پس اگر آدم در ابتدای سنش که معمول شما ابتدای سن است، اگر آدم در این سن یک معلم خوب داشته باشد، خوشبخت خواهد شد. یک شرط دیگرش هم این است که آدم یک کمی هم حرف گوش کن باشد. آدم باید یک کمی حرف معلم را گوش کند. نه اینکه فقط بشنود و برود. من هزار تا معلم هم داشته باشم و فقط بشنوم و بروم پی کارم به درد نمی خورد. من باید حرف گوش کنم. این درس اول بود. اگر شما یک چنین معلمی پیدا کردید قدر بدانید.

خب درس دوم چیست؟ درس دوم نماز است. اولین خاصیت نماز طبق انتخاب بنده این است که آدم عاقبت به خیر می شود. این را از کجا می گوییم؟ حدیث. حدیث می فرماید وقتی کسی نماز می خواند و نمازش را درست خوانده است، نه نماز تند و تند و نادرست. یک نماز درست و خوب ظهر چند دقیقه طول می کشد؟ چهار پنج دقیقه. برای شما ها چهار پنج دقیقه. برای بنده مثلا دو دقیقه اضافه می شود. خب. اگر آدم یک نماز خوب بخواند چه می شود؟ می فرمایند این نمار به صورت یک موجود نورانی مثلا فرض کنید به صورت یک کبوتر نورانی به آسمان می رود و بعد برمی گردد. آن مقداری که به ما اطلاع داده اند این است. برمی گردد و بالای سر شخص نمازگزار می آید و می گوید تو من را حفظ کردی، خدا تو را حفظ کند. روزی چند بار آدم نماز می خواند؟ روزی پنج بار. پنج تا دعا پشت سرش دارد. دعای یک موجودی که گناه نکرده و دعایش مستجاب است. نماز که گناه نکرده. همه اعمال خوب و بد انسان تبدیل می شوند به موجودات آن جهانی. این موجود آن جهانی که مثلا مثل فرشته است برای آدمی که نمازش را درست خوانده بود دعا می کند. یک نماز درست حداکثر چهار پنج دقیقه طول می کشد. آن که نماز نمی خواند که هیچ. آن که تند و نادرست نماز می خواند، دو سه دقیقه نمازش طول می کشد. چقدر فرق دارد؟ دو دقیقه. آدمی که دارد نمازش را درست می خواند پنج بار یک موجودی از نوع موجودات آسمانی او را دعا می کند و بالعکس. اگر نمازش را خراب کند. یکی از خرابی ها این است که آخر وقت بخواند یکی از درستی هایش هم این است که اول وقت بخواند. در وقت درست بخواند. نماز درست بخواند و اول وقت بخواند. آن که نمازش را خراب می کند، وقتی نمازش برمی گردد یک موجود ظلمانی است. چه می گوید؟ می گوید من را ضایع کردی. من را خراب کردی. خدا تو را ضایع کند. روزی پنج بار آدم نفرین می شود. یک موجودی که دعایش مستجاب است آدم را نفرین می کند. آن که روزی پنج بار دعایش می کنند عاقبت به خیر نمی شود؟ خب کارهای این آدم به بن بست نمی خورد. او برایش هزارتا بن بست درست می شود. شما یک ذره در کوچه و بازار بگردید. یک دوستانی داشتیم که اوایل ماه رفته بودند و یک آمار گرفته بودند. با هرکس برخورد کرده بودند پرسیده بودند آقا شما روزه می گیرید؟ اگر می گیرید به چه دلیل و اگر نمی گیرید به چه دلیل است. نمی دانم نماز را هم سوال کرده بودند یا نه. قاعدتا سوال کرده بودند. حالا می پرسیم آقا شما نماز می خوانید؟ نمازت را درست می خوانی؟ زندگی اجتماعی کشور ما و بفرمایید جهان پر از مشکل است. مردم خیلی مشکل دارند. فقط باید سینه اش را باز کنی تا بتواند درد دل کند و آن وقت می گوید که من چند تا گرفتاری و مشکل دارم. خب چرا مشکل داری؟ در همین شب های احیاء دوتا جوان آمده بودند نزدیک ما می نشستند. من می دیدم با این که می خواهد از خواب غش کند اما تمام دعای جوشن را خواند. دعای جوشن سخت است. بعد اجازه گرفت بیاید با من صحبت کند و آمد و گفت آقا من خیلی گرفتارم. خانواده ام و پدر و مادرم خیلی گرفتاریم. آنجا من یک صحبت هایی با او کردم و بعد هم که روی منبر نشسته بودم و با عموم صحبت می کردم یک چیزهایی گفتم. خب آدم خیلی از گرفتاری هایش را خودش درست می کند. چون سن شما کم است معمولا الحمدلله تجربه گرفتاری های زندگی را ندارید. اما یک کمی که سن آدم بگذرد و آن طرف بیست و یک و دو و سه برود، کم کم آدم با هزارتا گرفتاری روبه رو می شود. خب چرا؟ خودم کردم آقا. خودم کردم. یکی از مهم ترینش نماز است. من به آن آقا گفتم آقا نمازت را درست کن. ساختمان نمازت را درست کن. او دعا می کند. بزرگان می گویند بسیاری از مشکلات زندگی ما مربوط به کوتاهی هایی است که در نماز کرده ایم. به دقت وضویتان را بیاموزید. غسل بیاموزید. وضو بیاموزید. حمد و سوره را بیاموزید. یک نماز صحیح بیاموزید. عرض کردم بین نماز صحیح و غلط دو دقیقه فرق است. شمرده نماز بخوانید. این در خاطرتان بماند. نماز درست عاقبت آدم را به خیر می کند و زندگی آدم را سهل می کند. مشکلات را حل می کند. یک نتیجه دیگر هم دارد. یک وقت هایی یک مشکلات بزرگ اخلاقی پیش می آید. توضیح نمی دهم. یک امتحانات بزرگ اخلاقی پیش می آید. مثل داستان حضرت یوسف. پیش می آید. یک چیزهایی برای آدم پیش می آید. اگر آدم نمازش درست باشد، در این امتحانات سربلند بیرون می آید. به برکت نماز آدم در امتحانات بزرگی که برای همه افراد بشر پیش می آید، به برکت نماز به سلامت بیرون می آید.

نکته سوم را هم عرض کنم و برویم. ببینید همه شما امام زمان تان را می شناسید. ما یک امام زنده داریم. اما حی زنده است. امروز روی همین کره زمین زندگی می کند. در میان ما رفت و آمد می کند. ممکن است شب احیاء به ده جا صد جا از مجالس احیاء سر زده باشد. ما یک امام زنده داریم. او دائما به فکر ماست. باور کنید غصه شما را می خورد. برای شما و همه دعا می کند. حالا در بیست و چهار ساعت دو دقیقه به یاد ایشان باشید. دو دقیقه. تجربه کنید و امتحان کنید ببینید چه می شود. آن روز آدم بهتر می شود. پاک تر می شود. مشکلاتش کمتر می شود. دلخوش تر است. راحت تر است. بعد از نماز صبح یک دعای خیلی مختصر در اواخر مفاتیح هست که زیارت امام زمان است. اولش این است: اللهم بلغ مولای صاحب الزمان. اگر در منزل مفاتیح داشته باشید، آخرهایش را نگاه کنید، دعای ندبه در اواخرش هست و ندبه که تمام می شود این زیارت است. اگر همت کنید و این را بیاورید جزء برنامه های زندگی تان نتیجه اش را می بینید. من اگر بخواهم از خودم عرض کنم در همان سنین نزدیک شما شاید لذت بخش ترین ساعت ها و دقایق عمرم آن دقایقی بود که داشتم این زیارت را می خواندم. تجربه کنید. چقدر در کل زندگی شما در امروز و فردایتان موثر خواهد بود؟ من به یاد امام زمانم هستم. ببینید تنها مذهبی که رهبر مذهبی اش، یعنی رهبری که با آسمان مرتبط است و رهبرش زنده و موجود است، فقط ما هستیم. هیچ کس دیگری این را ندارد. مسیحی ها یک مجسمه دارند. یک عکس و تصویر دارند. در برابر تصویر و مجسمه مسیح یا مریم نماز می خوانند. حالا کاری به غلط بودنش نداریم. یهود، بودیسم، زرتشتی گری. هیچ کدام. تنها مذهبی که رهبر اصلی مذهبی اش، نه رهبر درجه دوم، رهبر اصلی مذهبی اش زنده و موجود و حیّ است و ما می توانیم با او ارتباط برقرار کنیم و اگر راست صحبت کنیم جواب ما را می دهد، مذهب ماست. اگر راست صحبت کنیم. از دل. در سنین کم آدم می تواند از دل صحبت کند. در سنین کم می شود. اگر از دل صحبت کنید ایشان می شنود و جواب می دهد. لزومی ندارد جوابی بدهد که گوش ما بشنود. آن هم شدنی است اما لزومی ندارد. جواب می دهد و من جوابش را در زندگی ام می بینم. انشاءالله امام زمان ما از همه چیز ما، از اخلاق ما، از رفتار ما، از درس خواندن ما، رفتارمان در خانه، با پدر و مادر، با مردم، از چشم و گوش و زبانمان راضی باشد. انشاءالله که عاقبت به خیر شوید.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای