شب دوم محرم 4/8/93 - هیئت محبان العباس ع (نحسی گناه و اثر طاعت)
ربا می تواند برترین این گناهان باشد. نتیجه هر گناهی اعلان جنگ با خداست. خاصیت گناه جنگ با خداست. ربا در درجه اعلا و هر ذره ای از گناه هم یک بخشی از این را دارد...

أعوذ بِاللهِ مِن الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قوّهَ إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطـّیبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَة الله عَلی أعدائِهِم أجمَعین إلی یَوم الدّین

اگر خدا کمک کند. یک شب عرض کردیم همه انواع گناه نحس است و نحسی به بار می آورد. هر گناهی به همان اندازه بزرگی اش نحس است. گناه از شرک شروع می شود. یعنی اینکه انسان خدا را قبول نداشته باشد یا یک دانه خدا و خدای واحد را قبول نداشته باشد. این بدترین درجات شرک است تا برسد به یک گناه صغیر. این گناه صغیر به اندازه خودش و همه گناهان به اندازه خودشان نحوست دارند. در برابر گناه اطاعت خداست. اگر  گناه نحس است اطاعت خدا چه خواهد بود؟ اطاعت خدا مبارک است. اگر من هیچ گناهی نداشته باشم و همه دستورات خدا را اطاعت کنم، مبارکی چقدر می شود؟ حالا می رسیم. وَ لَیسَ لِبَرَکَتی نهایَة. بی نهایت می شود. آدم به یک مبارکی بی نهایت می رسد. خدایی نکرده اگر در گناه غرق شود چه می شود؟ نحوست بی نهایت می شود. چکار کنیم؟ قرآن است. من می خواستم یک مطلب دیگر عرض کنم. این هم به همان سختی است. در آیه 278 سوره مبارکه بقره می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ شاید اواخر عمر پیامبر بود که دستور حرام بودن ربا آمده است. آیه می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید تقوا داشته باشید و هرچه تا به حال ربا خورده اید و گرفته اید هیچ. اما از این به بعد دیگر رها کنید. دیگر یک ذره هم اجازه ندارید. وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا باقی مانده های ربا را رها کنید. اگر آدم مساله بلد نباشد، ممکن است در کار و کسبش گرفتار شود. اگر مساله کسب بلد نباشد، ممکن است گرفتار شود. در آیه بعد می فرماید: فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ اگر این دستوری که ما دادیم را عمل نکردید، فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ با خدا و رسولش اعلان جنگ کنید. اینجا مثالمان ربا است. ربا می تواند برترین این گناهان باشد. نتیجه هر گناهی اعلان جنگ با خداست. خاصیت گناه جنگ با خداست. ربا در درجه اعلا و هر ذره ای از گناه هم یک بخشی از این را دارد. همانطور که در آن بحث عرض کردیم هر ذره از گناه به اندازه همان ذره نحس است، هر ذره ای از گناه به اندازه همان ذره الان جنگ با خداست. گناه به اندازه بزرگی اش، جنگ بزرگی علیه خداست و به اندازه کوچکی اش هم همانطور. درمورد بزرگی و کوچکی گناه یک حرفی می فرمودند. ما گناهان را با هم می سنجیم و می گوییم این گناه بزرگ است و آن کوچک است و این صغیره است و آن کبیره. می گویند شما اینگونه حساب کن داری گناه چه کسی را می کنی و جلوی چه کسی ایستاده ای. فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ جنگ با خداست. گناه جنگ با خداست. عرض کردیم هر گناهی به اندازه درجه اش. اگر گناه جنگ با خداست، اطاعت چیست؟ یعنی ما رفته ایم زیر بار سلطنت خدا. در آنجا رفته ایم به جنگ با سلطنت الهی و در اینجا رفته ایم زیر بار سلطنت خدا. اگر کسی زیر بار سلطنت خدا برود، به سعادت بی نهایت می رسد. این بینهایت ها را اینجا احساس نمی کنیم. ما لغت بی نهایت را می فهمیم اما نمی توانیم احساس کنیم. چون در بند زمان هستیم و نمی توانیم احساس بی نهایت را داشته باشیم. احساس بی نهایت بعد از مرگ است. از مرگ زمان از ما گرفته می شود. زمان مربوط به گردش زمین به دور خورشید است دیگر. حرکاتی که در این عالم هست، زمان می آفریند. در ذهن مان می گوییم سال پیش. امسال. الان پاییز سال چند است. این مربوط به گردش خورشید است. اگر گردش خورشید نباشد چه می شود؟ زمان از دست می رود. آدم به یک بی زمانی می رسد. این از حوادث مهم مرگ است که آدم یک لحطه از زمان به لا زمان می رود. یعنی چه؟ سر مرگ یکی از آشنایان داشتیم با یکی از دوستان صحبت می کردیم. جدا آن وقت برای من یک چنین ذهنیتی بود. آخر این رفت. کجا رفت. یک عالمی که هیچ شناختی نسبت به آنجا نداریم. یک عالم بینهایت بزرگ برای شناخت. آنهایی که به کشورهای خارجی رفته اند یک مقدار چنین حسی دارند. ما خوشبختانه به مرحمت خدا فقط به عراق و عربستان رفته ایم. به آنجا که می روی یک جریانات دیگر است. قواعد اینجا نیست. اما خب آنجا قواعد انسانیت که برقرار است. قواعد عمومی بشری هست. از جهان بشری که خارج نشده ایم. از روی زمین بیرون نرفته ایم. اما شما یک جایی می روی که از این عوالم بیرون است. هیچ آشنایی قبلی هم نداری. این لازمانی را چکار کنیم؟ به یک عالمی رفته ایم که نه مکان دارد و نه زمان. اگر یک کسی هیچ ظلمی به همراه نمی برد، همه جا مانند آن شعر مقدمش خیر مقدم است. هرجا می رود. خوش و خوب و مبارک و شادمانی است. اما اگر یک وقت آدم ظلمی به همراه ببرد چطور؟ ظلمی به همراه ببرد به چه معناست؟ یعنی جبران نکرده. من یک روز دل شما را سوزانده ام. به شما بی ادبی و بی احترامی کرده ام و جبران هم نکرده ام و باکی هم نداشته ام. نمی شود. عرض کردیم هرنوع گناهی نوعی جنگ با خداست. هر گناهی به اندازه درجه اش.

سومین مطلب. از حضرت رضا علیه السلام روایت است. یک حدیث بسیار ممتازی است که در کتاب کافی است. قالَ أوحَی الله إلی نَبیِّ مِنَ الأنبِیاء حضرت رضا علیه السلام فرمود خدای تبارک و تعالی به یکی از انبیاء خودش وحی فرمود: إذا عُطِئتُ رَضیتُ اگر من اطاعت شوم، راضی خواهم شد. از اطاعت بندگانم راضی می شوم. از آنها اطاعت خواستم و آنها هم اطاعت کردند. خب من از آنها راضی می شوم. ببینید خدای متعال مرا خلق نکرده که به جهنم ببرد. اتفاقا برعکس خلق کرده که به جهنم نبرد. ببینید اصلا بنای جهان بر رحمت است. ساختمان جهان بر رحمت است. حالا در همینجا هم می خواهیم عرض کنیم. ساختمان قیامت هم بر رحمت است. همه آنچه که جهان را به پا کرده و تا پایان عالم به پا نگاه می دارد، رحمت خداست. خب اگر یک وقت آن طرفی شد چطور؟ آنها طبیعی و اصلی نیست. اصل رحمت است. ممکن است آن عبارت در خاطرتان باشد. می فرمایند سَبقَت رَحمَتی غَضَبی. رحمت من بر غضب من سبقت دارد. سبقت دارد به چه معناست؟ اینگونه می فرمایند. یعنی امام غضب رحمت است. یعنی حتی اگر غضب می شود هم بر اساس یک رحمتی است. مثالش این است که مثلا فرض کنید این ناخن من طوری است که می رود داخل گوشت. خب باید ناخن را درآورد. آقا ناخن درآوردن زجر و زحمت دارد. اگر درنیاوری چه می شود؟ یک مرضی بود که قدیم به آن قانقاریا می گفتند. نمی دانم در طب جدید به آن چه می گویند. به مناسبت این مریضی باید پا را قطع می کردند. اگر نمی کردند چه می شد؟ ببینید پس پا را قطع می کنند اما رحمت است. قطع کردن پا گویا نشانه غضب است اما رحمت است. همه غضب های خدا هم بر اصل رحمت است. رحمت اصل جهان است. در آیه 119 سوره مبارکه هود می فرماید: وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ. اصلا برای رحمت خلق کرده ام. پس تا امکان رحمت هست، رحمت است. اگر من همه راه ها را بسته ام، خب دیگر خودم بسته ام. اگر من همه راه ها را بسته ام، سیل رحمت الهی از هر راهی که می آید، نمی رسد. بسته شده است. خب این دیگر تقصیر خودم است. چه عرض می کردیم؟ خدای تبارک و تعالی به یکی از انبیاء خودش وحی فرمود: إذا اُطِعتُ رَضیتُ اگر از من اطاعت کنند، راضی می شوم. از آن بنده ای که اطاعت مرا می کند راضی می روم. پس ببینید ذره ذره اطاعت خدا که شما می کنید، مثل عرض می کنم، شما به یک نامحرم برخورد کردید که خیلی هم چطور بود. اما چشمت را بستی. این یک اطاعت است. اینجا می دانیم و قطع و یقین داریم که خدا راضی شد. من از یک کسی اوقاتم تلخ شد. خیلی مرا اذیت کرده بود. پشت سر من حرف زده بود. من می توانستم آبرویش را ببرم اما دهانم را بستم و هیچ چیز نگفتم. مثلا یک کسی آمد و خبر آورد که فلانی پشت سر تو اینگونه گفته. اسم این چیست؟ سخن چینی. خب کسی نباید بگوید. حالا آمد گفت. خب من هم از جریانات آن آدم خبر دارم. بله. مفصل. سفره پهن می کنیم. اما اگر دهانم را ببندم، خدا راضی است. من یک کاری کرده ام که قطعا می دانم خدا راضی است. إذا اُطِعتُ رَضیتُ وقتی من اطاعت شوم، راضی می شوم. وَ إذا رَضیتُ بارَکتُ وقتی از یک بنده راضی شدم، برکت خواهم داد. همانجا برکت نازل می شود برکت به چه معناست؟ در زبان عربی می گوییم برکت. در زبان فارسی معنایش چیست؟ برکت یعنی خیر. اگر این بنده اطاعت کرد من از او راضی می شوم. اگر راضی شدم، برکت عطا می کنم. این آن عبارتی بود که عرض کردم. وَ لَیسَ لِبَرَکَتی نَهایَة. برکت من پایان ندارد. آدم به یک برکت بی نهایت می رسد. شما تصورش را ندارید. یک برکت بی نهایت. و در برابر. وَ إذا عُصیتُ وقتی مخالفت شدم و بنده ای عصیان کرد. پرچم مخالفت برداشت و با گناهش به جنگ من آمد. همان بحثی که عرض کردیم. غَضِبتُ. غضب خواهم کرد. وَ إذا غَضَبتُ لَعَنتُ. این خیلی ترس دارد. اگر غضب کردم، لعنت خواهم کرد. ادامه اش را نمی خوانم. یک مقداری این را توضیح می دهم. عرض کردیم ساختمان جهان بر رحمت است. این رحمتی که ساختمان جهان بر آن استوار است چه رحمتی است؟ رحمت رحمانی حق است. ما الان غرق ر رحمت رحمانی حق هستیم. خدای متعال رحمان و رحیم است دیگر. بنده بر اساس رحمانیت خدا اینجا نشسته ام و دارم با شما حرف می زنم. اینکه شما به سلامت نشسته اید، همینطور. همه جهان را رحمت رحمانی حق می گرداند. یک رحمت رحیمی داریم. رحمت رحیمی از اطاعت برمی خیزد. هرکس اطاعت کرد مورد رحمت رحیمی حق قرار می گیرد. از کجا شروع می شود؟ از ایمان. تا شما مومن شدی، مورد رحمت رحیمی حق هستی. تا آدم ایمان آورد، به محض اینکه ایمان آورد، یک ذره ایمان آورد، رحمت رحیمی حق بر سر او نازل خواهد شد. حالا هرچه اطاعت کند، این بیشتر می شود. اگر کسی که مومن است، گناه کند چطور؟ یک بخشی از رحمت رحیمی خدا را از دست می دهد. این آن است که فرموده اند لعنت می کنند. لعنت یعنی از رحمت دورش می کنند. به مقدار معصیتش. ببینید گفتیم معصیت شوم است. به مقدار معصیت شومی هست. معصیت به مقدار معصیت، جنگ با خداست. مقداری که آدم معصیت می کند. یک ذره معصیت کند، یک ذره به جنگ رفته و اگر بیشتر، بیشتر. حالا اگر یک ذره معصیت کرده، یک ذره از رحمت خدا بیرون رفته. اگر هیچ معصیت نمی کند، سراپای وجودش رحمت خداست. آن بنده ای که هیچ معصیت نمی کند و سراسر وجودش را رحمت خدا گرفته، اگر به این مجلس بیاید، این مجلس را رحمت می گیرد. ما از او برکت می گیریم و استفاده می کنیم. ببینید مثلا اگر من امروز در سراسر روز کوشیدم که هیچ گناهی نکنم، یک روزم پر از رحمت شده است. حالا چیزهای دیگر هم داریم. وَ إذا عُصیتُ غَضِبتُ وقتی معصیت و مخالفت شدم، غضب می کنم و اگر غضب کردم لعنت می کنم. وَ لَعنَتی تَبلُغُ السّابِعَ مِنَ الوَری. ترجمه اش را عرض نمی کنم.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای