أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین
بحث مان باید درمورد حضرت صادق علیه السلام باشد. ببینید در دوران قدرت و سلطنت خلفا یک دوره اول داریم که نمی دانم مثلا بگویم تا پایان خلیفه چهارم است. حالا بعد عرض می کنم. اینها می کوشیدند هیچ کس، هیچ کس سخنی از پیامبر نقل نکند. هیچ چیز از پیامبر نقل نشود. تفسیر نقل نشود. مساله نقل نشود. هیچ چیز نقل نشود. اگر هم نقل می شود، از طریق عایشه نقل بشود. مرجه تقلید مردم عایشه باشد. کسانی باشند که درون حزب خودشان هستند. آنها می دانند چه بگویند و چه نگویند. همه هم برای این است که یک کلامی در فضایل اهل بیت نقل نشود. همه کوشش برای اینکه هیچ چیز نقل نشود، برای این است که در فضایل اهل بیت و در فضایل امیرالمومنین چیزی نقل نشود. نیمی از اسلام فضایل اهل بیت است. اگر نگوییم همه اش، باید بگوییم نصفش فضایل اهل بیت است. برای اینکه این نقل نشود، پس هیچ کس، هیچ چیز نگوید. ببینید، هیچ کس، هیچ چیز نگوید. چنان به سختی برخورد می کردند که نمونه اش این است که یک نفر به دنبال تفسیر سوره والذاریات می گشت. از بس او را زدند، کشتند. خب این یک دوره. دوره ای که هیچ کس، هیچ چیز نگوید. امیرالمومنین این دوره را در زمان خلافت خودش شکست. اصلا طرح اینها یک طرحی بود که امیرالمومنین به خلافت نرسد. طرح شان اینگونه بود. گفته بودند نفر اول که باشد. دوم که باشد. سوم و چهارم که باشد. پنجم و ششم که. هیچ وقت به امیرالمومنین نرسد. اما حالا خدا می خواست دو نفر در این فاصله مردند. اینها مجبور شدند و عثمان را بر سر کار آوردند. عثمان را نمی خواستند. چون می دانستند عثمان خراب می کند و خراب هم کرد. خرابی های عثمان باعث شد که امیرالمومنین به حکومت برسد. خرابی هایی که عثمان به بار آورد، باعث شد که امیرالمومنین به حکومت برسد. وقت به حکومت رسید، دهان ها باز شد و همه درمورد آنچه که از پیامبر شنیده بودند، سخن گفتند. الان هرچه حرف حسابی در میان اهل سنت وجود دارد، مربوط به همین دوره است که یک کسانی اجازه یافتند حرف بزنند. خب خود امیرالمومنین هم که امیرالمومنین بود دیگر. خودش یک دریا سخن گفت. ایشان از آنچه که در این سال ها پنهان شده بود سخن گفت و به دست مردم رسید. خب متاسفانه دوران ایشان چهار سال و اندکی بود. پایان که یافت یک کسی بر سر کار آمد که می فهمید حوادث یعنی چه. معاویه می فهمید آن دوران که گفتند هیچ کس هیچ چیز نگوید یعنی چه. و این دوران که دهان ها باز شده یعنی چه. بنابراین باید یک کاری بکند. کاری که او کرد این بود که آدم ساخت که بیایند به نام پیغمبر حدیث بگویند. اگر حدیث های درست، ده هزار تا بود، اینها صد هزارتا حدیث دروغ ساختند. ما نمی دانیم. ما نمی دانیم چه شده. اگر ده هزارتا حدیث صحیح در زمان امیرالمومنین به گوش مردم رسید، اینها صد هزارتا حدیث دروغ ساختند. واقعا گاهی در مقابل یک حدیث صحیح صدتا دروغ ساختند. یک دانه در مقابل صدتا. در تمام زمینه ها ساختند. اصلا آن اسلام، اسلام نبود. آن دیگر اسلام نبود. پس بدترین دوران ها به یک معنا دوران معاویه است. خیلی بر ائمه سخت گذشت. خب ببینید زمان حضرت مجتبی علیه السلام است دیگر. حضرت مجتبی در خانه نشسته. اما می داند در دنیا چه خبر است. چقدر بر قلب مبارکش سخت گذشت، نمی دانیم. بر امام حسین در طول ده سال امامت خودش و در طول ده سال امامت برادرش چقدر سخت گذشت. از اینکه اینها دارند اسلام می سازند. ببینید اگر کسی به امام حسین شمشیر بزند، یا به دینش لطمه بزند. خب حاضر است صدهزارتا شمشیر بخورد [ولی دین لطمه نخورد]. آخرش هم همین شد دیگر. صدهزارتا شمشیر خورد که دین سالم بماند. ببینید حاضر است صدهزارتا شمشیر بخورد اما کسی به دین دست نزند. اما حالا دارند به دین دست می زنند. همه جوانب دین را ها. همه جوانب. غرایب ساخته اند. در توحید ساخته اند. در معاد ساخته اند. در نماز ساخته اند. در روزه ساخته اند. در حج ساخته اند. هرجا رسیدند ساخته اند. حالا ممکن است این نمونه هایی که من گفتم دقیق نباشد. هرجا رسیدند جعل کردند و ساختند و ساختند و ساختند. حالا. زمان منصور، منصور می خواهد اینها را ثبت کند. ببینید در این دوران ها اجازه ثبت حدیث به کسی داده نمی شد. نوشتن حدیث ممنوع بود. از زمان خلیفه اول نوشتن حدیث ممنوع بود. هرچه حدیث نوشته شده بود، هرچه اصحاب پیغمبر، احادیث پیغمبر را نوشته بودند، همه آنها را جمع کردند و روی هم انبار کردند و سوزاندند. شما باورتان می شود؟ اصحاب یک پیغمبر، یاران پیغمبر، شما می گویید یاران پیغمبر؛ اینها جمع شدند و هرچه از پیغمبر به جای مانده بود را سوزاندند. شما باورتان نمی شود. زمان عثمان، خلیفه سوم، هرکس قرآن داشت و در قرآنش تفسیر پیغمبر بود، گرفتند و سوزاندند. برای اینکه هیچ چیز از پیغمبر به جای نماند. ظهر هم در آن مجلس عرض کردم. خودشان دو نفر نشستند جای پیغمبر. خلیفه اول و دوم در جایگاه پیغمبر قرار گرفتند. حالا زمان منصور می خواهند همه اینها را ثبت کنند. تا آنچه که به زبان گفته و نقل می شد، ثبت شود. بنابراین سخت ترین دوران بعد از دوران معاویه است. چون هرچه در دوران معاویه گفته شده، حالا می خواهند ثبت شود. کتاب شود و شد. دستور داد. منصور برای اولین بار در عالم اسلام دستور داد که هرچه حدیث است، ثبت کنید و بنویسید. و به رفقا و علمای عصرش گفت همه چیز نقل کن جز از علی و از ابن عباس. از علی و ابن عباس چیزی نقل نکن. از هرکس دیگر می خواهی نقل کنی، نقل کن. اما از علی و ابن عباس نقل نکن. اینها یک ذره اش به گوش ما رسیده. اهل بیت پیغمبر در یک تحریم جدی بودند. تحریمی که همه چیزشان تحریم بود. اینکه آمدند خانه شان را آتش زدند، یک گوشه اش است. درهر صورت. پس دینی که در عصر منصور ساخته شد، همان دین جعلی و دروغینی بود که زمان معاویه ساخته شده بود. این امروز در دسترس برادران ماست. هست. اما این را یادتان نرود. آن سال هایی که امیرالمومنین زحمت کشید، خوشبختانه آنها هم در لابلای این حرف ها هست. بنابراین ما این را عرض می کنیم. همه حرف های صحیح هست، در برابرش صدتا دروغ هم هست. بنابراین اگر کسی بخواهد حقیقت را در میان این کتاب ها بیابد، می تواند بیابد. اگر هم نخواهد بیابد، نخواهد یافت. ما می گوییم عصر حضرت صادق، جزء بدترین عصرها بود. چون تمام دروغ های ممکن اعصار گذشته را در این زمان ثبت کردند و کتاب کردند. کتابی که ماند و تا امروز هم در اختیار هست. منصور به مالک گفت تو یک کتاب رساله بنویس. من رساله تو را در عالم اسلام نشر می کنم. که موته مالک رساله ای است که مالک درمورد احکام اسلام نوشته و امروز در دسترس مردم است. این آن دروغ هاست. البته درونش صحیح هم هست. اما در کل آن دروغ هاست که ثبت شده. اسلام را قاطی کردند. ببینید اینها بدترین کارهایی بود که می کردند. ما فقط از این مطلع هستیم که آمدند و در خانه پیغمبر را سوزاندند. ما مطلعیم از این که بچه های پیغمبر را قتل عام کردند. فقط از این مطلع هستیم. آنچه بر سر خود دین آوردند را نمی دانیم. هیچ چیز از آنچه که بر سر خود دین آوردند نمی دانیم. اینهایی که عرض کردیم یک ذره اندکی بود که برای فهم کامل مساله توضیح بسیار احتیاج داشت. حالا ان شاء الله که فهمیده شده. خب عرض من تمام شد.
یک نکته ای که حضرت صادق علیه السلام در آخرین لحظات به اطرافیان شان فرمود این بود که اول دستور فرمود تمام خویشاوندان من را دعوت کنید. تمام خویشاوندان را دعوت کردند و به همه شان مقدار زیادی مال داد. بعد به آنها یک فرمایشی فرمود که این فرمایشی که به آنها فرمود، فرمایشی است که به ما هم فرموده اند. فرمود که شفاعت ما به کسی که نمازش را سبک بشمارد نمی رسد. هرکس نمازش را سبک بشمارد، شفاعت هم او را نمی گیرد. یک سر به جهنم می رود. هیچ کس به دادش نمی رسد. احترام نماز باعث می شود که شفاعت نصیب آدم شود. اصلا احترام نماز باعث می شود که همه چیز نصیب آدم شود. اگر آدم نمازش را احترام کند، اگر نمازش را احترام کند، اگر نمازش را احترام کند، از گناه محفوظ می ماند. از همه بدی ها محفوظ می ماند. خدا کسی که نمازش را خوب بخواند حفظ می کند. قرآن در آیه 45 سوره عنکبوت می فرماید دیگر: تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ. جلوی فحشا و منکر را از آدم می گیرد. آدمی که دستش به فحشا و منکر نرسد، پاک است. پاک پاک. اگر پاک است، پس به همه فضایل می رسد.