جلسه چهارشنبه 17/10/93 (نشانه هايي در تورات)
میان من و شما و با ذریه تو بعد از تو عهدی است که نگاه خواهید داشت...در حق اسماعیل تو را شنیدم و او را بارور گردانیده به غایت زیاد خواهم نمود... و دوازده سرور تولید خواهد نمود ...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

این کتابی که دست من است تورات است. یک توراتی است که علمای مسیحی به اصطلاح اصلش را ترجمه کرده اند و از یکی از علمای ایران استفاده کرده اند و به زبان فارسی درآورده اند. نوشته است زبدة العرفا فاضل خان همدانی. مترجم را هم نام برده. قسیس یعنی کشیش. قسیس یعنی کشیش. در زبان عربی می گویند قسیس. دوتا از آخرین نشانه های دین اسلام هنوز در این موجود است. اولی یک چیزی درمورد دوازده امام است و عجیب است. عجیب است. «میان من و شما و با ذریه تو بعد از تو عهدی است که نگاه خواهید داشت.» داستان حضرت ابراهیم است که می  گوید از فرزاندان شما یک امت بزرگ درست می شود. الان چهارصد میلیون عرب فرزندان حضرت ابراهیم هستند. مثلا. یک امت بزرگ درست می شود و در میان آنها دوازده سید هستند. ظاهرا اینجا گفته سید. اما در متن عبری یک لغتی است که به امام هم قابل ترجمه است. اینها امام ترجمه نکرده اند. «و در حق اسماعیل تو را شنیدم.» یعنی دعای تو را قبول کردم و مستجاب کردم. «اینک او را برکت داده ام» حضرت اسماعیل را. «و او را بارور گردانیده به غایت زیاد خواهم نمود.» گفتیم چه کسی؟ اسماعیل را. «و دوازده سرور تولید خواهد نمود.» دوازده سرور در میان فرزندان اسماعیل. «و او را امت عظیمی خواهم نمود.» این داستان حضرت اسماعیل. بعد هم می گوید عهد خود را با اسحاق اینگونه کردم. داستان حضرت اسحاق را می گوید که به بحث ما مربوط نیست. این جالب بود. تورات عبارت از یک مجموعه است. پنج کتاب اصلی دارد که به آنها سِفر می گویند. سفر یعنی کتاب بزرگ. سفر پیدایش سفر اول است. آن عبارت دوازده سرور در سفر پیدایش بود. در بعضی ترجمه های دیگر دوازده سید دارد که عرض کردیم آن لغت قابل ترجمه به امام هم هست و می شود دوازده امام از درونش دربیاید. در تواریخ اهل سنت دارد که یک شهر یهودی نشینی در قرن شش و هفت بود که اینها آمدند و مسلمان و شیعه شدند. به خاطر همین عدد دوازده. بعد می گوید نه آقا اینطوری نیست و فلان و این حرف ها. آن آدم از سلسله همین وهابی ها بوده. این که می خواهیم عرض کنیم که حرف اصلی مان بود، نشانه ی پیامبر ما را دارد. متاسفانه یک مقداری از این را از بین برده اند. در طول زمان هرچه گذشته یک دانه نشانه دیگر را حذف کرده اند. در تورات های امروز اصلا دیگر هیچ نشانی نیست. من از آنها هم دارم. «و دعای خیری که موسی مرد خدا قبل از وفاتش بر بنی اسرائیل کرد این است.» دعای خیری که حضرت موسی قبل از وفاتش درمورد بنی اسرائیل کرد حالا دقت کنید. « خداوند از سینا برآمد.» حالا همه اش را عرض می کنیم. «و از سئیر بر ایشان تجلی کرد» آن برآمد همان تجلی کرد است که می گویند از سئیر. سینا کجاست؟ سینا آن کوهی است که حضرت موسی در آن به پیامبری مبعوث شد. سئیر آن کوهی است که حضرت عیسی در آن به پیامبری مبعوث شد. «خداوند از سینا برآمد.» یعنی چه؟ یعنی تجلی کرد. «و از سئیر بر ایشان تجلی کرد. و از کوه پاران درخشنده شد.» کوه پاران در زبان عربی کوه فاران است. کوه فاران همان کوهی است که غار حراء در آن است. این سومی. تجلی اول برای حضرت موسی علیه السلام. تجلی دوم برای حضرت عیسی علیه السلام. تجلی سوم «و از کوه پاران درخشنده شد.» در ترجمه های دیگر هم فاران دارد. خب. نشانه دوم این بوده که این نشانه دوم را خراب کرده اند. «و با هزار هزاران مقدسان ورود نمود.» در ترجمه های قدیمی تر ده هزار دارد. ده هزار سربازانی است که پیامبر در سفر فتح مکه همراه داشت. پیامبر ده هزار سرباز همراه داشت و دوباره از مدینه به مکه بازگشت. آن زمانی است که ایشان اوج گرفته و قدرت یافته و ده هزار سرباز همراه دارد و به مکه آمد و مکه را فتح کرد. این را خراب کرده و نوشته هزار هزاران. «و از دست راستش به ایشان شریعتی آتشین رسید.» قرآن به دست داشت و قرآن شریعتی آتشین است. شریعت آتشین یعنی چه؟ یعنی جهاد در آن هست. متوجه شدید؟ شریعتی آتشین، یعنی شریعتی که در آن جهاد هست. «به درستی که قبائل خود را دوست داشت.» پیامبر برای رحمت نسبت به جهانیان. این را خراب کرده اند و این را نوشته اند. حالا یادم رفته که در آن ترجمه درست در اینجا چه آمده. بله. البته چیزها و نشانه های دیگری هم هست که فعلا باشد. در آن ترجمه دقیق و صحیح سه چهارتا نشانی بود. یکی آن ده هزار است. یکی شریعتی که در آن جهاد هست. یکی اصل کوه فاران است که در آنجا تجلی کرد. این سومین تجلی است. فکر می کنم آنجا نشانه های دیگری هم بود که فراموش کرده ام. ان شاء الله بعد آن ترجمه دقیق تر را برایتان می آورم و عرض می کنیم. الان در اختیار نداشتم. درمورد پیامبر در دعاهای ما که در مفاتیح هم دارد اسم تجلی اعظم را برده اند. تجلی اعظم. تجلی چه کسی؟ خدای متعال تجلی کرد. تجلی کرد یعنی احکام و دینش را به دست این پیامبر برای مردم فرستاد. ما می گوییم این احکام آیه هستند. دقت کنید. هر حکمی از احکام خدا، یک آیه از آیات خداست. احکام خدا، آیات خدا هستند. آیات یعنی چه؟ نشانه ها. نشان دهنده خدا است. حکم خدا نشان دهنده خداست. لذا اگر کسی حکم خدا را زیر پا بگذارد چه چیزی را زیر پا گذاشته؟ نه یک کلمه را. خب. پس هر دینی یک تجلی است. در داستان حضرت موسی یک تجلی است. تجلی بزرگ. در داستان حضرت عیسی یک تجلی است که برای تکمیل تجلی گذشته آمده. در داستان حضرت عیسی نبوت و رسالت ایشان یک تجلی بعد از تجلی داستان حضرت موسی و تکمیل کننده اوست. تجلی آخر هم تجلی اعظم است که آخرین حرف های ممکن آسمان برای نجات بشریت به دست پیامبر رسیده. تجلی اعظم است. دیگر برتر از آن وجود ندارد. سخن، سخن آخر آسمان برای مردم زمین است. خب. درمورد پیامبر قرآن چندتا حرف دارد که حرف های خیلی اساسی است. در آیه 31 سوره مبارکه آل عمران می فرماید: قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي این پیامبر حبیب خداست. هرکس راه و رسم او را برود، او هم حبیب خدا می شود. حبیب خدا یعنی چه؟ بنده ای که خدا او را دوست دارد. آیه همین را می گفت. إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ اگر خدا را دوست می دارید. مدعی هستید. شما ادعای دوستی خدا را دارید. اگر ادعای دوستی خدا را دارید، از من متابعت کنید. اگر از من متابعت کنید، به مقصد می رسید. مقصد چیست؟ این است که خدا شما را هم دوست بدارد. يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ خدا شما را دوست خواهد داشت. فَاتَّبِعُونِي از من متابعت کنید. یک وقتی در سوره آل عمران برایتان خوانده ام. حضرت ابراهیم علیه السلام است. در آیه 68 سوره مبارکه آل عمران می فرماید: إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ آنجا فرمودند اگر از من متابعت کنید خدا شما را دوست می دارد. اینجا یک وعده دیگر می دهند که حالا وعده خیلی مهمی هم هست. نزدیک ترین کسان به ابراهیم آن کسانی هستند که او را متابعت می کنند. اگر در خاطرتان باشد درگذشته عرض کردیم که حضرت ابراهیم دوتا پسر داشت. پسرانش خیلی پیش عزیز بودند و نزدیک بودند دیگر. پسر آدم نزدیک ترین کس به آدم است. می فرمایند می خواهید از پسران ابراهیم به او نزدیک تر باشید؟ اگر حرف ابراهیم را گوش کنید شما هم پسر ابراهیم می شوید و از پسران اصلی خودش هم به او نزدیک تر می شوید. حالا مثال است ها. چون آنها پیغمبر بودند و ما به درجه آنها نمی رسیم. مثال است. نزدیک ترین کسان به ابراهیم کسانی هستند که از او متابعت می کنند. آدم در اثر متابعت کردن قوم و خویش می شود. آدم قوم و خویش می شود. بعد می فرمایند: وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا اینها چه؟ این پیامبر چه؟ شاید اینگونه باشد. این پیامبر نزدیک ترین کسان به ابراهیم است. کسانی که همراه این پیامبر ایمان آورده اند، نزدیک ترین کسان به ابراهیم هستند. ابراهیم یک راهی آورده است دیگر. قرآن به پیامبر می گوید از راه و رسم پیامبران گذشته پیروی کن. راه و رسم که مال این پیامبر نیست. مال خداست. همانطور که حرف هایی که پیامبر ما می زند، مال خودش نیست و مال خداست. از راه و رسم اینها پیروی کن. در آیه 90 سوره مبارکه انعام می فرماید: فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ به هدایتی که پیامبران گذشته آورده اند اقتدا کن. حالا این پیامبر به راه و رسم ابراهیم می رود و از همه کس بیشتر و بهتر می رود. هرپیامبری از همه کس بیشتر از دین خودش متابعت می کند. درست است یا نه؟ هر پیامبری از دینی که به همراه آورده و از دستوراتی که به همراه آورده، بیشتر از همه متابعت می کنند. خب؟ می گویند این پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند هم نزدیک ترین کسان به ابراهیم هستند. بعد می فرماید وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ. وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ یعنی چه؟ اینهایی که اسم بردیم و گفتیم ابراهیم و کسانی که از او متابعت می کنند، این پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند که اینها در یک سلسله اند و همه تابعان راه و رسمی هستند که ابراهیم به همراه آورده. اگر در خاطرتان باشد باز خواندیم. در آیه 130 سوره مبارکه بقره می فرماید: وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ هرکس از راه و رسم ابراهیم روی بگرداند، سفیه است. هرکس از راه و رسم ابراهیم روی بگرداند سفیه است. حالا می گویند ابراهیم و کسانی که از او متابعت کردند. پیامبر ما و کسانی که به او ایمان آورده اند. همه در این راه هستند. اینها مومن به خدا هستند. اگر در خاطرتان باشد عرض می کردیم نشانه ایمان؟ نشانه ایمان چیست؟ عمل است. دلیل اثبات وجود یک ایمان در کسی عمل است. اگر کسی در عمل کوتاهی می کند، کوتاهی دارد، نشانه کمبود و نقص و اشکالی در ایمان اوست. خب. بعد در آیه 68 سوره آل عمران می فرماید: وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ این پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند همه بر راه ابراهیم هستند. ابراهیم و کسانی که از او متابعت می کنند، این پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند، همه بر همین راه هستند و اینها مومن به معنای واقعی هستند و خدا ولیّ مومنان است. در گذشته هم یک بحث دیگری برایتان داشتیم. در آیه 19 سوره مبارکه جاثیه می فرماید: وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ بعضی از ظالمان بر بعضی دیگر ولایت دارند. وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ کسانی که ظالم هستند، زیر بار ولایت یک ظالم دیگر هستند. این یک قانون است. اگر شخص دیگر در وجود و زندگی و رفتار و اخلاقش و در فکرش ظلمی وجود ندارد، هیچ کسی بر او ولایت نخواهد داشت. هیچ کس. دست هیچ کس به او نمی رسد. هیچ کس نمی تواند به او زور بگوید. هیچ کس إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ بعدش؟ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ حالا اینجا می فرماید: وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ مومنین و متقین را به یک معنا بگیرید. اگر کسی متقی شد. متقی شد یعنی چه؟ یعنی ایمانش بر همه وجودش حکومت می کند. ایمانش بر همه وجودش حکومت می کند. یک وقتی می بینید دست من هیچ وقت گناه نمی کند. خب خیلی خوب است. یعنی الان ایمان من بر دست من حکومت می کند. دستی که هیچ گناهی نمی کند، یعنی ایمان بر او حکومت می کند. چشم من هیچ وقت گناه نمی کند. یعنی ایمان بر آن حکومت می کند. اگر ایمان بر همه وجود آدم حکومت کرد، بر خیال آدم، ایمان حکومت کرد، بر اخلاق آدم، ایمانش حکومت کرد، این شخص متقی است. اگر شخص متقی شد، وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ هیچ ولیّ دیگری ندارد. این را من به این عبارت عرض می کردم. هیچ کس زورش به این آدم نمی رسد. هیچ کس. هیچ کس. هیچ چیز. هرچه برای او اتفاق می افتد، خدا خواسته است. خدا برای تربیت او خواسته است که اینطور شود و آنطور شود. کسی نمی تواند برای او تصمیمی بگیرد. من اگر تصمیم بگیرم، تصمیمم هیچ است. هرکس می خواهد تصمیم بگیرد. به درد نمی خورد. نتیجه نمی دهد. تصمیم دیگران درمورد او هیچ تاثیری ندارد. مگر اینکه خدا بخواهد. فقط تصمیم. اگر هم خدای متعال درمورد یک بنده ای تصمیمی بگیرد، آن تصمیم چیست آقا؟ بگویید؟ به نفعش است. تصمیمی که خدای متعال درمورد یک بنده ای می گیرد، به نفعش است. چگونه به نفعش است؟ بهترین. خدا بهترین تصمیم ممکن را درمورد بنده مومنش می گیرد. هیچ وقت برایش اتفاق نمی افتد. اتفاق نمی افتد. همه اش طبق تصمیم قطعی الهی است و همه اش به نفع اوست. بلکه بفرمایید بالاترین نفع و بیشترین نفع. آن تصمیمی که درمورد او گرفته می شود، با درنظر گرفتن بیشتر مصلحت درمورد اوست. بعضا بحث اینها را کرده ایم. خب از متابعت همه چیز درمی آید. خب در آن آیه چه فرمودند؟ فرمودند اگر مدعی هستی که خدا را دوست داری، از من که پیامبر حبیب هستم، لقب پیامبر است دیگر؛ پیامبر حبیبم، یعنی محبوب ترین پیامبر و محبوب ترین بنده خدا. ار من متابعت کن. اگر کسی از من متابعت کند، او هم حبیب می شود. خب می خواهم یک آیه دیگر هم عرض کنم. صلوات بفرستید تا یادم بیاید. اگر به این جلسه آمده اید و یک چیزی بوده باشد که به درد شما خورده باشد، همین صلواتی بود که فرستادید. آیه می فرماید از پیامبر جلوتر راه نروید. متابعت یعنی پشت سر. در نماز جماعت اگر شما از امام جلو بیفتید، به یک جایی که برسی، اصلا نماز جماعتت قطع می شود. اگر از امام جماعت جلو بیفتی، نماز جماعتت قطع می شود. اگر از امام جماعت عقب بیفتی، نماز جماعتت قطع می شود. نمازش فرادی می شود. البته یک جای خاصی. باید از این پیامبر هم متابعت کنی. نباید جلو بزنی. در آیه 1 سوره حجرات می فرماید: لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ در برابر خدا و رسولش مقدم نشوید. از خدا جلوتر نروید. یک وقتی در جنگ بدر که در ماه رمضان اتفاق افتاده بود، پیامبر امر کردند حرکت کنید. مسافر هستند دیگر. روزه هایتان را بخورید. یک عده نخوردند. فرمود ای گروه گناهکاران و معصیت کاران. بابا ما روزه گرفته ایم. این روزه معصیت است. آدم در مسافرت روزه بگیرد، معصیت کرده. اگر مریض است و روزه برایش ضرر دارد، اگر روزه بگیرد، روزه معصیت است. این جلو زدن از خدا و رسول است. پیامبر روزه اش را خورده. مسافرت بوده و پیامبر روزه اش را خورده. شما وقتی روزه می گیرید، از پیامبر جلو زده اید. نه عقب. نه جلو. متابعت دقیق. ببینید فقط در این صورت است که آدم به جایی می رسد. فقط. من روزی ده هزار ذکر بگویم به جایی می رسم؟ نه. معلوم نیست. من تمام عمرم روزه بگیرم و تمام شب ها تا صبح بیدار باشم، ممکن است نشود. اما اگر اینها متابعت باشد و طبق دستور باشد، هر ذکری می گوییم و هر کاری می کنیم اگر طبق دستور باشد، آدم به ثمر می رسد. مقصود چه بود؟ يُحْبِبْكُمُ خدا شما را دوست بدارد. اگر خدا شما را دوست بدارد، همان وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ و وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ می شود. یعنی آدم می رود تحت سایه ولایت الهی.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای