اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد (اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم) وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی العالَمین أرواحُنا وَ أرواحُ العالَمینَ لِتُرابِ المَقدَمِهِ الفِداه وَ لَعنَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین من الآن إلی قیام یَومِ الدّین
ما دعاهای خیلی خوب، خیلی خوب، خیلی خوبی داریم. در میان دعاهای خوب، دعای وضوست. از وقتی که صورتت را می شویی یک دعا دارد. دست راستت را. دست چپت را. مسح سرت را، مسح پا را. دعاهای ممتاز خوب هست. وقتی وضو تمام شد، یک دعا دارد. حالا این به دو صورت نقل شده. من یکی از صورت هایش را نقل می کنم. اَللّهُمَّ اِنِّي اَسْاَلُكَ تَمامَ الْوُضُوءِ. همین الان می توانید این را یاد بگیرید. اَللّهُمَّ اِنِّي اَسْاَلُكَ تَمامَ الْوُضُوءِ وَ تَمامَ الصَّلاةِ وَ تَمامَ رِضْوانِكَ وَ تَمامَ مَغْفِرَتِكَ وَ تَمامَ الْجَنَّةِ. خدایا از تو یک وضوی تمام درخواست می کنم. خب وضوی تمام. ما وضوی تمام می گیریم دیگر. وقتی مساله اش را بلد هستیم، قشنگ صورت مان را درست می شوییم. از بالا تا پایین تمام صورت را می شوییم و بعد تمام دست راست را می شوییم و بعد تمام دست چپ را از بالا به پایین و مسح سر و پا را می کنیم و وضو تمام می شود. وضوی تمام جسمانی. این جسم وضو تمام است. ظاهر وضو تمام است. اما اینجا این را نمی خواهد. ما وضوی تمام را از ائمه مان سراغ داریم. حضرت مجتبی علیه السلام، وقتی می خواست وضو بگیرد، می لرزید، رنگ و رویش زرد می شد. حالا. یک وضوی تمام. بعد هم یک نماز تمام. همه عرضم همین هاست. وضوی تمام. نماز تمام. من وضوی تمام بگیرم، نماز تمام بخوانم، این از کجا می آید؟ از کجا می شود؟ چطور می شود که من بتوانم وضوی تمام بگیرم؟ من بتوانم نماز تمام بخوانم. وضوی تمام بگیرم؟ این مال آن وقتی ست که شخصیت من، شخصیت بی عیب و نقصی شده باشد. بحث های دو شب گذشته. اگر یادتان باشد، الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ[82انعام] کسانی که ایمان آورده اند و ایمان شان را با یک ظلم، یعنی یک ظلم، یک گناه، یک خطا، یک بد اخلاقی، مشوب نکرده اند. خدشه دار نکرده اند. أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ اینها به امن می رسند. چرا به امن می رسند؟ چون این ساختمان، ساختمان تمام است. ساختمان تمام قطعا در امن است. حالا آیه دیگرش را بگوییم و عرض کنیم. إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ. إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ. سوره دخان. آیه 51. متقیان در مقام امن اند. یعنی یک جایی ایستاده اند که امن است. هچی خطری متوجه او نمی شود. هیچ مشکلی برایش پیش نمی آید. اگر ساختمان آدم تمام شد، عیب و نقص نداشت، شکستگی نداشت، [هیچ مشکلی برایش پیش نمی آید] شاید عرض کرده باشم، یک ساختمان های چند طبقه در ژاپن می سازند که اینها تحمل هفت هشت ریشتر زلزله را هم دارد. تخریب نمی شود. ساختمان درست ساخته شده. کامل ساخته شده. کامل. اگر کسی یاد گرفت، به گناه نکردن عادت کرد، ساختمانش، ساختمان امن می شود. نه در دنیا گرفتاری برایش پیش می آید، [ نه در آخرت]. چون بیشتر گرفتاری های ما در اثر اعمال خودمان است. اگر این همه اعمالش حساب شده است، اینجا چیزی برایش پیش نمی آید. اگر هم پیش بیاید، خیر اوست. آن یک حرف دیگر است. مثلا مثل آنچه که برای امام حسین پیش آمده است. خب آن بلایی که برای امام حسین پیش آمده، ولو خیلی سخت بوده، اما خیر بوده، خیر بوده، خیر بوده. عافیت بوده. درجه و مقام بوده. درجه و مقام بوده. بر اثر این بلا بر این شخصیت افزوده شده. شخصیت کامل است. در اثر بلایی که برایش پیش آمده افزودگی هم پیدا کرده. آدمی که شخصیتش درست است، آدمی که شکستگی ندارد، آدمی که لب پر نشده، گناه او را معیوب نکرده، [اینگونه می شود] اگر یادتان باشد عرض کردیم اعمال و رفتار آدم، اخلاق آدم را می سازند. اخلاق آدمی را درست می کنند. اعمال و رفتار. اگر این اعمال و رفتار خوب باشد، اخلاق آدم هم درست می شود. اگر اخلاق آدم درست شود، یادتان باشد عرض کردیم اعتقاداتش هم درست می شود. درست می شود. همه سیر و سلوک همین است. خدمت بزرگان این فن هم که می رفتی، اول می گویند که سعی کن گناه را ترک کنی. سعی کن گناه را ترک کنی. سعی کن واجباتت را دقیق عمل کنی. واجباتت را که دقیق عمل کردی، کامل از گناه پرهیز کردی، این اعمال درست تبدیل به اخلاق درست می شود. اخلاق درست در طول زمان به اعتقادات درست تبدیل می شود. اعتقادات درست. اعتقادات صحیح و محکم. صحیح و محکم. اگر آدم یک مشکلی هم در فهم یک اعتقادی دارد، در اثر این رفتار صحیح و اخلاق درست، آن کج و کولگی های اعتقادی اش هم برطرف می شود. درست می شود. بعد هم مستحکم می شود. از شک پیراسته می شود. از شک. شک خیلی خطرناک است. از شک پیراسته می شود. شک اشکال بزرگ عقاید است. این هم برطرف می شود. دراثر اعمال خوب و اخلاق خوب. اگر کسی سخاوتمند است، دیگر خدا را غیر عادل نمی داند. می گویند آدمی که حسادت می ورزد، آدمی که حسود است، در عدالت خدا شک دارد. مشکل دارد. اما اگر اخلاق آدم درست شده باشد، این عیب در عقاید آدم پیش نمی آید که خدایی نکرده در مورد خدای متعال به این اعتقاد بد رسیده باشد. اعمال خوب آدم، اخلاق بد آدم را برطرف می کند. برطرف می کند. اعمال خوب آن حسادت را برطرف می کند. اعمال خوب تکبر را برطرف می کند. اعمال خوب بخل را برطرف می کند. اعمال خوب آدم، بی غیرتی را برطرف می کند. آدم غیرتمند می شود. متواضع می شود. سخاوتمند می شود. یعنی شما که سحر بیدار می شوی، سعی می کنی چند رکعت نماز صحیح و درست بخوانی، اینها در همه شخصیتت اثر می گذارد. در همه شخصیت. همه شخصیت به درد آخرت می خورد. آخرت زلزله است. آن مثالی که درمورد ژاپن عرض کردیم. آنجا زلزله است آقا. اگر ساختمان شما قرص و محکم باشد، از آن زلزله به سلامت بیرون می آید. إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ. برایت کاملا امن و امان خواهد بود. قیامت کاملا امن و امان خواهد بود.آن ترس و خوفی که آن شب عرض کردیم. بزرگ ترین ترس ممکن، بزرگ ترین ترس ممکن برای انسان در قیامت است. این برطرف می شود. این آدم، آدم درستی شده. آدم درست دیگر نمی ترسد. دیگر در قیامت نمی ترسد. در قبر نمی ترسد. برای مرگ نمی ترسد. برای شهادت نمی ترسد. ترس از وجودش برطرف می شود. بخل از وجودش برطرف می شود. الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ بعد عرض کردیم که این امن چقدر است؟ فرمودند که إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ [51 دخان] جایگاهش، یک جایگاه امن است. اصلا یک ذره خطر متوجه آن جایگاه نمی شود. یک ذره نمی شود. إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ در آن واویلای قیامت، در آن زلزله بزرگ قیامت، برای این هیچ خطری نیست. هیچ ترس و خوفی نیست. امن و امان است. چرا؟ چون شخصیتش درست است. ترس من از این است که شخصیتم ناقص است. دارم از این عالم با شخصیت ناقص می روم. این شخصیت ناقص به هزارجا برخورد می کند. به هزار زحمت و رنج و خوف و ناراحتی برخورد می کند. رنجش را می بیند. اگر اینجا خودش را درست کرده باشد، [آنجا به امان می رسد]. عرض کردیم از چه راهی؟ از راه اعمال. اعمالش را درست انجام داده باشد. پیگیرها. نه یک روز. پیگیر. اعمالش درست است. نمازش همیشه اول وقت است و درست است. زبانش درست است. چشمش درست است. چشمش درست است. چشمش درست است. فرق نمی کند. خانم ها هم باید چشم شان درست باشد. نباید به نامحرم خودشان نگاه کنند. آقایان، جوان ها، به نامحرم نگاه نکنند. هر یک نگاه، به اصطلاح روایت یک تیر مسموم شیطان است. هر یک نگاه. این تیر مسموم می آید درون این سینه. سینه من مسموم می شود. نمی توانم برای امام حسین گریه کنم. نمی توانم برای امام حسین گریه کنم. نمی توانم برای امام حسین ضجه بزنم. ثمره آن تیر مسموم است. ثمره تیر مسموم. یک چیز دیگر. این مال سوره صاد است. هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ [49صاد] عاقبت به خیر. عاقبت خیر برای متقین و آنهایی که شخصیت شان درست شده هست. دلیل ندارد که لغزش کند. دلیل ندارد که بلرزد. دلیل ندارد تخریب شود. این شخصیت مستحکم است. سالم است. درست است. در اثر اعمال درست، شخصیت درست شده. می فرمایند وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ. نتیجه اش این است که این عاقبت به خیر می شود. قطعا عاقبت به خیر می شود. این عاقبت به خیری خیلی قیمتی است. یکی از دوستان ما خدمت حضرت عبدالعظیم علیه السلام رسیده بود. درمورد عاقبت به خیری به ایشان عرض کرده بود. ایشان فرموده بود عاقبت به خیری خیلی مهم است. حالا تقریبا عرض می کنم. عاقبت به خیری خیلی مهم است. میفرماید کسی که شخصیتش درست است، قطعا عاقبتش به خیر است. قرآن کریم دارد قول می دهد. وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ. با چندین تاکید. با چندین تاکید. حُسْنَ مَآبٍ عاقبت خوب. عاقبت خیر. عاقبت خیر. عاقبت خیر. عاقبت خیر. ببینید این را عرض کردم. هر مشکلی برای من پیش بیاید، مال یک کاری ست که کرده ام. اگر همه کارهای من درست و حساب شده است، مشکلی پیش نمی آید. در لحظه مرگ مشکلی پیش نمی آید. مرگ چرا سخت است؟ یکی از دوستان ما از دنیا رفته بود. بعد خوابش را دیده بودند. ایشان گفته بود حضرت عزرائیل که تشریف آوردند، فرمودند می خواستم جانت را سخت بگیرم. خیلی آدم خوبی بود. حالا اگر اسم ببرم، بعضی از دوستان می شناسند. خیلی آدم خوبی بود. خیلی آدم درستی بود. بعد فرموده چون شما دائم الوضو هستی من به شما رحم می کنم. ببینید یک عمل خوب، بلای مرگ سخت را از آدم دور می کند. قبر فشار ندارد. نکیر و منکر سخت نیست. آقا نکیر و منکر یک چیزی است. یک جریانی است. خیلی سخت است. اگر کسی در دنیا رفتار درست داشته باشد، مشکلی نداشته باشد، مشکلی ایجاد نکرده باشد، این مشکل به قیامت نمی رود که تبدیل به سخت گیری شود. سخت گیری سوال و جواب نکیر و منکر. سخت گیری. داستان سعد معاذ را خیلی شنیده اید. او در جنگ خندق یک زخم خیلی سخت برداشت. بعد او را درمان کردند و آن رگ پاره شده، هم آمد و مدتی همانطور بود. بعد جبرئیل خدمت رسول خدا بود. عرض کرد یا رسول الله چه کسی از دنیا رفته؟ چه شده؟ چه حادثه ای شده که من دیدم عرش لرزید. سوال و جواب کردند معلوم شد سعد از دنیا رفته. شخصیت انقدر بود. شهید بود. رسول خدا یک جا در مسجد برایش درست کردند که بتوانند زیاد به عیادت او بیایند. خیلی آدم حسابی بود. بعد دیدند که رسول خدا برای تشییع او تشریف آوردند. با پای برهنه و سر پنجه ها تشییع می کنند. این طرف تابوت را گرفته اند. آن طرف تابوت را گرفتند. چهار سوی تابوت را گرفتند. بعد پیغمبر برایش نماز خواندند. بعد خودشان او را دفن کردند. خودش سنگ لحد را گذاشت. مادرش آنجا بود. گفت که خوش به حالت. دیگر بهشت حلالت باشد. مثلا. پیغمبر فرمودند که این چه حرفی بود زدی؟ الان قبر چنان فشارش داد که... قدیم ها عوام مردم می گفتند که مثلا شیری که از مادر خورده بود، از او بیرون زد. نه. اینجوری نه. اما انقدر فشار سخت بود. گفتند آقا مگر چه کار کرده بوده؟ فرمودند که اخلاقش تند بوده. در خانه اخلاقش با زن و بچه اش تند بوده. اخلاقش تند بوده. نتیجه اش فشار قبر است. اگر کسی مواظبت اخلاقش هست، مواظبت رفتارش با زن و بچه اش هست، مواظب رفتارش با شاگردانش هست، زیر دستانش هست، خب این دیگر به آن بلا گرفتار نمی شود. ما را به این دنیا آورده اند و تمام شرایط و استعدادهای لازم برای کامل شدن و درست و راست شدن را به ما داده اند. و از ما توقع دارند که از این استعدادها استفاده کنیم. شما استعداد داری که حرف نزنی. یک حرف بدی شنیدی، جواب ندهی. این توانایی را داری. خب از این توانایی استفاده کن. یک جایی یک منظره بدی هست، حرام است، خدا به تو قدرت داده که چشمت را ببندی. چشمت را پایین بیندازی. این قدرت را داری. از این قدرت استفاده کن. ثمره اش این است که شخصیت شما، یک شخصیت درست می شود و از لحظه مرگ به بعد به هیچ مشکلی برخورد نمی کنی. در دنیا هم به مشکل برخورد نمی کنی. چون بسیاری از مشکلات مال اعمال خود آدم است. اگر از اینها نباشد، دیگر به هیچ مشکلی برخورد نمی کنی. ببینید در زیارت نامه حضرت مسلم و زیارت نامه حضرت ابالفضل عبارت های ممتازی هست. می گویند تو هرچه توانایی داشتی، در دفاع از برادر و امامت به کار بردی. ما الان مسلمانیم. معتقدیم. به انقلاب معتقدیم. از تمام توانایی مان برای دفاع از انقلاب استفاده نمی کنیم. با اینکه معتقدیم. با اینکه قبول داریم. خیلی کارها می توانیم بکنیم. در دفاع از امامت می توانیم خیلی کارهای بکنیم. نمی کنیم. این استعدادهایمان را به کار نمی بریم. آنجا می فرمایند که ایشان هیچ کم نگذاشت. اصلا یک ذره. لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْكُلْ. سستی نکردی. در آن شرایط بسیار سخت، هیچ سستی نکردی. از عالم تیر می بارد. باشد. تو در مقابل باران تیر هیچ سستی نکردی. در مقابل جمعیت سی هزار نفری دشمن، سستی نکردی. کم نگذاشتی. کم نگذاشتی. تا آخرین حد توانایی خودت مقابله کردی. جنگیدی. دفاع کردی. این مال شخصیت تمام است. شخصیت تمام هیچ جا کم نمی گذارد. کم نمی آورد. کم نمی گذارد. کم نمی آورد. خب.
السلام علیک یا ابا عبدالله وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ.
این آخرین زیارت مان نشود. نباشد. بارها و بارهای دیگر به حضرت تو سلام کنیم. به زیارت قبر مطهرت بیاییم. مرحمت تو، مرحمت تو، خدای تعالی مرحمت کند. این آخری نباشد.
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
یک سرباز درجه اول امام حسین، علی اصغر است. سرباز درجه اول است. قدیم می گفتند که این سند مظلومیت امام حسین است. آنهایی که رفتند جنگیدند، خب جنگیدند دیگر. جنگیدند و کشته شدند. اما این که نیامده بود بجنگد. شما به هر مذهبی باشی، آب جایز است. در هیچ یک از جنگ های گذشته،[آب را نبستند.] یک یهودی آمد خدمت رسول خدا عرض کرد آقا من راه آب این قلعه های خیبر را بلدم. می توانیم راه را ببندیم. فرمود نمی شود آب را ببندیم. ولو دشمن است. نمی شود آب را بست. حالا یک ذره آب. فقط می گویند که آقا یک دانه نصف استکان آب به این بچه می دادند. سند مظلومیت امام حسین. بچه در بغلش بود. ببینید دوتا فرض وجود دارد. بچه رو به پدر است. وقتی در بغل پدر است، صورتش رو به پدر است. یک وقت هم ممکن است یک جوری دست ایشان داده باشند که پشتش به پدر باشد. اگر رویش به پدر است، تیر که آمده جلوی چشم پدر، خون توی صورت امام حسین فواره کرده. شاید از تتمه این خون به محاسنش هم مالید. خدایا به این خون به ناحق ریخته، این بلا را از این کشور دور بفرما. رهبر بزرگوار ما را طول عمر و سلامتی و عزت کامل مرحمت بفرما. اگر پشتش به پدرش است و رویش به آن خانم هایی ست که آنجا ایستاده اند. مثلا مادر ایستاده. عمه ایستاده. خواهرش ایستاده. تیر که آمده جلوی چشم خواهر، سر برادر را بریده. جلوی چشم مادر، سر فرزند را بریده. جلوی چشم عمه خانم. بعد هم می گویند این بچه را دست خواهر داد. دوتا دست هایش را زیر گلوی بریده او گرفت و خون ها را در مشتش گرفت و به آسمان پاشید. خدایا به این خون های به ناحق ریخته، بر این کشور و مردم این کشور رحم کن. این بلاها را از این کشور دور کن. بعد هم می خواهد چه کار کند؟ بعد هم بچه را برد که دفن کند. می گویند گفتند که چرا خواست دفن کند؟ شاید به این دلیل بود که می دانست که فردا اینها اجساد شهدا را می گذارند و اسب می تازانند. ولا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.