بسمه تعالی
انشالله که رفتی بهشت نمازت به میان تحویل میدن نمازت زینت نداره گلکاری نشده یا شده حالا هر مقدار که آدم میتونه امیرالمومنین اون روز اولی که مثلا به اصطلاح اون به مقام خلافت رسید تو مسجد پیغمبر به نماز امام امام جماعت بود دیگه خلیفه شده و جماعت مردمی که پشت سرش نماز میخوندن گفتن که یادمون آورد نمازهای پیغمبر را، قبلیها چه چیزشو کم و زیاد کرده بودند حداقلش همین تکبیرات، ایشون گفت الله اکبر می رفت سجده بلند میشد میگفت الله اکبر با صدای بلند و دستشم میآورد بالا این شد نمازش شبیه نماز پیغمبر اون آقایون قبلی چجوری بود نمازشون نمیدونیم. دو تا مساله یه مسیلهی دیگم میخواستم عرض کنم که توی رکوعاتتون یه صلوات بفرستین یک کتاب من داشتم مثلا مثل اینکه گمش کرده بودم حالا تازگی پیداش کردم نگاه کردم یعنی من عرض میکنم که شما گیر بیارید بخونید به نام مناظرالاخرت نویسندهاش نویسندهی مفاتیح، آقای عباس قمی ایشون اون تو خیلی چیزهای قشنگ توش داره خیلی چیزها، ساده هم هست به مادر میتونیم بگیم بخونه به خانمتون میتونین بدین بخونه بچههاتون اگر مثلا یه کمی دبیرستان شدن میتونیم بخونن از اخلاق پیغمبر گفته از اخلاقهای ائمه گفته نمونههای اخلاقی خوب، در هر صورت ،اونجا بود که کسی که رکوع نمازش و سنگین و وزین بخونه تندتند نخونه اگر انقدر تند بخونه که یه مقداری از کارش وسط راه باشه این که داره میره سینش را توی راه داره میگه این نمیشه باطل نماز باطله، ذکر سبحان ربی العظیم را در حال کاملا خمشده و بدن آرام شده باید گفت این گفته یه صلوات هم یک صلوات بفرست اضافهولی کسی که این کار و بکنه توی قبر عذاب نمیبینه توی قبر عذاب نمیبینه داستان آقایی که اخلاقش با زن و بچش بد بود که شنیدید از یاران درجه اول پیغمبر بود سعد بن معاذ، اگرایشون بود زنده میماند تا بعد از پیغمبر این جریاناتی که بعد از پیغمبر اتفاق افتاد نمیافتاد چون صاحب شخصیتی درجه اول بود میتونست بهم بزنه بساط سقیفه را، سقیفه یک کلمه عرض کنم اونایی که تو سقیفه بودن قبلا مسلمان بودن و تبدیل شده بودند به عرب دورتباره تبدیل شده بودن به عربهای قبل از اسلام، قبل از اسلام، قرآن میگه دیگه انقلبتم علی اعقابکم ، شما به گذشتتون برمیگردید یعنی به زبان عربی عرب بودنتون،خب قبلا این کشور کشور عرب بودن با اخلاقای عربی با اعتقادات عربی، حالا آدم مسلمان شدن همه اونا ر کنار گذاشتن دو مرتبه برگشتن عرب شدند یک انقلاب اتفاق افتاده، انقلاب اتفاق افتاده بعد از پیغمبر مردمی که مسلمانان برگشتند عرب شدن، هیچکس نمازش ترک نکرد نماز جماعت خوندن پشت سر خلیفه نمازجماعت خوندن شب هم نماز شب خوندن مثلا اگر نماز شب کسی قضا نشد اما عرب بودن نماز میخوند ولی مسلمان نبود مسلمانی را کنار گذاشته بودن این مهمهها قرآن میفرماید انقلبتم علی اعقابکم اگر این پیامبر بمیرد یا کشته شود شما برمیگردید به گذشتهتون به گذشتهی عربی، هیچکس هیچکس نمازش اون روز و روزهای بعد قضا نشد اما عرب بود اصولش بهم خورده بود و اصولش که اصول اسلامی بود تبدیل شد به اصول عربی ، این مهمهها اصول این که میگه زن زندگی آزادی یه اصولی داره در مقابل اصولی که در کشور حاکم بوده گفتم استقلال آزادی اون روزهای اول که شما یادتون نیست ما توی راهپیمایی بزرگ عظیمی بود هیچوقت نظیرش شما ندیدی یه راهپیمایی بود نهم و دهم محرم، اصول عوض شده بود خب حالا از این حرفا تمام شد قرآن آدمارو یه جا دو دسته کرده حالا اینجا یه دسته را میگه انهم رجسٌ آدمه شده ی پارچه نجاست، سیحلفون بالله لکم اذاانقلبتم لتعرضو عنهم لهم رجسٌ اینه قسم خواهند خورد برای شما وقتی که مثلا شما به سوی آنها میروید میخوان شما را از خودشون دور کنن براحت شن مثلا گرفتار به دست شما نشن شما رو بگردونید فاعرضوا عنهم آدمیزاد میرسه شراب که نجس پلیدی اینم شده مثل اون، نجس سرتاپا بعد چی و ماواهم جهنم هیچ معطلی هم نداره ها یه سره ست ی سره که حساب کتاب لازم نداره جزاءً بما کانوا یکسبون چرا رجس شده چون اعمالی انجام داده است که آدم نجس میکنه اعمال آدم به آدم همه کار میکنند اعمال گرگی انجام بدی آدم را تبدیل میکنه به گرگ اعمال فرشته انجام بدی آدم تبدیل میکنه به فرشته آدمی که فرشته است از فرشته بالاتر دیگه به عمل شما، شخصیت شما با عمل شما این را مکرر عرض کردیم به حضرت نوح قرآن فرمود قرآن میفرماید ایشون گفته بود این پسر منه و خدایا قول داده بودی که اهل من را از این غرقاب نجات بدی می فرمودن انه لیس من اهلک انه عملٌ غیرُ غیرُ صالح، انه این پسر عمل بدست شخصیتش شخصیت آجر آجر دیگه ساختمان میشه این اجرا اگه همه نجس باشه خب نجس دیگه این ساختمون نجس انه عملٌ غیرُ صالح پسر نوح با بدان بنشست این با بدان بنشست آدم اجازه نداره با هرکسی معاشرت کنه با هرکسی خویشاوندی درست کنه خانوادهای که با اون خانواده ازدواج میکنه باید حساب شده باشه دنبالش بگرده چیز درست و خوب انتخاب کنه شریک میخواد بگیره درکار مثلا تجارتی باید یه شریک خوب نه یه دزد، آدم در اثر اعمال خودش شخصیتش ساخته میشه ممکنه عمل غیر صالح باشه این دیگه جزء خانواده تو نیست جداشد، رفت یه طرف دیگه، انه لیس من اهلک انه عملٌ غیرُ صالح این یادتون بمونه انه عملٌ غیرُ صالح منم اگر عمل غیر صالح انجام بدم بیرونم میکنم بیرونم میکننند الا این جا به جایی میرسد که انه رجسٌ به درجهی میگن کافر جز نجاسات میگن نجسه کافر چی چی چی چی چی یکیش هم کافر ده یازده تا چیز جز نجاسات هست توی رساله ها نگاه کن یکیش هم کافر هست کافر مشرک اهل کتاب باشن نه یعنی یهود و نصاری نه کسی که مشرک خدا را قبول نداره یا بت پرست هست انهم رجسٌ و ماواهم جهنم جزاء بما کانوا یکسبون جزا یک کسبهایی دارد ادم تو عمرش داره دایما کسب میکنن یادتون بمونه اما آدم داره کسب میکنند و هر عملی با هر خیالی باید فکری با هر حرکتی داره یه کسب میکند خوب باشه کسب خوب میکنن خوب نباشه اون حرکت دست خوب باشه این داره کسب خوب میکنن اگر بد باشه توکسب وکارا که کردی یه امضای درستی باشه کسی خوب کلاه امضای بدی باشه ناحق باشه کسب بد داره میکنه اگه کسب بد باید ادامه پیدا کنه چی میشه میشه انهم رجسٌ و ماواهم جهنم جزاء بما کانوا یکسبون این مال یه دسته امیدواریم خدا رحمت کنه مارا از چنین جایگاهی دور نگه دارد للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه کسی که در این دنیا کار خوبی میکنداحسنوا کار حساب شده سنجیده صحیح و لدارالاخره خیرٌ این دو دنیا به خوبی کارهای خودش به نتیجهی خوبیهایی که کرده تو دنیا هم میرسه شما صله رحم میکنی صله رحم عمر آدم بلند میکند صدقه که میدید رزق و روزی زیاد میشود اخلاق خوب باشه رزق و روزی زیاد میشود خب للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه آدم نتیجهی کارای خوبشو تو دنیا هم میبینه خب لدارالاخره خیرٌ اونور که رفتی تازه اصلیش میبینی نتیجههای خوب ابدی و لنعم الدار المتقین خوب جایگاهیست خوب خانهایست خوب باغیست جایگاهیست جایگاه متقیان این بندگان خوب درجه یک و میگیم متقی جناتٌ عدن جنه عدن، فرمودن که جنت عدن این عدن با معدن همریشه است لای ضررن زرورق برای شما یه باغ گذاشتن یه کاخ گذاشتن چی گذاشتن چی گذاشتن میبرن این زرورق ها رو باز میکنن چون تو میره توی کاخ خودت کاخ خودت دست نخورده هیچکس نگاش نیفتاده اصن به اون کاخ شما یدخلونها اینا وارد اونجا میشن تجری من تحتها الانهار یکی از دوستان ما خواهری داشت که سرطان داشت دو سال تقریبا جون کند روز خیلی به اذیت و اینا بعد از دنیا رفت گفت خواب دیدم اول گفت آقا شب اول قبر نمیدونی اما حالا توی باغ بود هر گوشهی باغ را نگاه میکردیم یه چشمه داشت میجوشید و گفت این خیلی برای امام حسین گریه میکرد یه چشمهی جوشان آخرت زیردرختهای این جنات جنات جنت یعنی باغی که پوشیده شده است سرسبزی یه ذره زمین شما اونجا نمیبینی که خودتم بخوای یه چیزی بکاری توش همش کاشته شده قبلا، جناتٌ عدن یدخلونها نهر جاری است بعد یه چیز خیلی مهم لهم ما یشاوون اینو حتما براتون عرض کردم قبلا، لهم ما یشاوون آدمای اینجوری هر چی بخوان هست هرچی هر چی اراده کنن هر چی اراده کنن آقا هرچی اراده کنم حاضر تحویل داده میشه بعد میفرماید کذلک یجزی الله المتقین آن متقیان را ما اینجوری جزا میدهیم شما که توی دنیا که بودی هر چی دلت میخواست عمل نمیکردی میدیدی خدا راضی یا نیست اگر راضی بود میکردی اگه راضی نبود نمیکرد اگه راضی بود میخوردی اگه راضی نبود نمیخوردی مثلا همه چیز رو حساب بود کذلک یجزی الله المتقین اون سلطنتی که که در عالم آخرت در بهشت بهشت و یادتون هست ارضها یه ارض سما و الارض وسعت این بهشت است بهشتی که خدا به شما میدهد وسعت آسمانها و زمین است آسمانها و زمین چقدر وسعت دارند کیان متقیان الذین یتوفاه الملائکه الطیبین اونایی هستند که خدا مامور میفرسته برای اینها قبضه روحشون بکنه اینا طیبین هستن ، هیچی در سراسر وجودش یه نقطه سیاه نیست طیبین میشه الانم میشه ها در زمان ما هم میشه من جوان اینجوری دیدم جوان ، الذین یتوفاه الملائکه الطیبین وقتی فرشتگان میآیند برای قبض روح او، او را پاک پاک پاک از قبض روح میکنن یه خیال کج نکردن خیال کج هم نکردن همه چیشون پاک ، یقولون سلام علیکم فرشتهها به خدمتتون میرسن سلامعلیکم دقت کنید لحظه مرگ لحظهی مرگ میگن که سلام علیکم ادخلوا الجنه حالا میخوان بذارن توی قبر نمیدونم توی سنگ مردشورخونه اونجا آب داغ باشه و نمیدونم اینا نیست الان یه سره میره بهشت داستان حاج قاسم شنیدین دیگه هنوز اون موشک نخورده بود من دیدم خدمت امیرالمومنین نشستن خوشبحالش هنوز نمرده رفته بهشت، هنوز نمرده رفته بهشت یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنه بما کنتم تعملون عمل پاک کردیم عمل پاک و پاکیزه عمل پاک و پاکیزه عمر پاک و پاکییزه هم امروز بود اون کتاب شنود را یه تیکهش را خوندم که بهتون عرض کرده بودم اگه گیرش بیارید بخونید چون کوچیکم هست خوبه هی صحبت از حق الناس میکرد هی صحبت از حق الناس هی صحبت از حق الناس یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنه بما کنتم تعملون سلام بر شما باد بفرمایید بهشت یعنی توی رختخواب نشسته خوابیده مثلا مریض فرض کنید، بفرمایید بهشت ازتختهای بهشتی براش میزنن بما کنتم تعملون ، زحمت کشیدی خودت زحمت کشیدی خودت زحمت کشیدی خودت مواظبت کرد چشمت را با یه نگاه نجس میشه خودت زحمت کشیدی، بفهمه تو بهشتی که خودت ساختی، خودت ساختی درختاش را دونه دونه خودت کاشتی چیزای گلش دوستان دیده بودن کسی را گفت ی ساختمان سه طبقه داشت مثلا حیاط 200 متری باغچه داشت داشت انقدر بلندگل همینطور این آقا خودت کردی خودت کردی انقدر گلهای اینقدر بود مثلا ، همه رو خودت کاشتی همش گل محمدی بود خودت کاشتی، خب این یه دسته آدما
یه دست دیگر متاسفانه یادم نیومد آیهش که گیر بیارم براتون عرض کنم، اونایی که اینا انقدر عمل کردن که به جونشون عمل رفته تو جونشون رفته هیچ خیال بد نمیکنن اصلا، نقشه برای کسی نمیکشن فکر بدی نسبت به کسی ندارن همه چیشون پاکه اونا یه دسته، ی دسته هستش که هیچوقت این زبونش دروغ نگفته هیچوقت غیبت نکرده هیچ وقت چشمش به نامحرم نیفتاده اینا که از نظر عملی پاک بودن ، آیه الان یادم اومد این به اونایی که عملشون پاک بوده هنوز به درجهی اینا نرسیده باشن جونش پاکه، قال لهم خزنتُها اونا که درجشون کمتر زحمت کشیدن اما در حد عمل، تو عملشون نقصی نبوده تو عملشون نقصی نداره، قالوا لهم خزنتها ماموران بهشت بهشون میگن سلام علیکم به اونا میگفتن فرشتگان گفتند هنگام قبض روح دم مرگ لحظهی اول گفتم سلام علیکم اینا در لحظه اول نیستن قال لهم خزنتُها قالو سلام علیکم تبتم فدخلوها خالدین، لب بهشت دم در بهشت اما تمام این راه را رفته تا اونجا راه تا اونجا رفته خیلیه، راه رو تا اونجا رفته زحمتاش و کشیده زحمتایی که داره تو برزخ چقدر مونده مثلا سوال جواب چقدر کردن ازش، عرض کردم که حضرت امام یوقتی خواب حاج احمد آقا آمده بودند این دسته اینجوری حرکت میکنه میگن چرا؟ چرا این دست اینطور حرکت داد قال لهم خزنتُها بگو ببینم باید دلیلی داشته باشی سیق َ لَهُم خَزَنَتُها کسانی که تقوا داشتند اینها سیق َبه صورت دستهجمعی میبرن به سوی بهشت حتی اذا جائوها وقتی به بهشت رسیدن فتحت ابوابها همه درهای بهشت براشون باز میشه عمل بد نداشته ظلم به کسی نکرده حرف بد نزده مال مردمو، حتی اذا جاؤوها و فتحت ابوابها قالو لهم خزنتها بهش میگن ماموران بهشت میگن سلام علیکم تو همهی پروندت پاک بود توی پروندهات هیچ گناهی نوشته نشده بود یا اگر کسی خداینکرده داشته جبران کرده این جبران کردن مهمه، جبران کردن مهمه قالو لهم خزنتها سلام علیکم تبتم توپاک بودیدطیبین نه، پاک بودید، در عمل شما پاک بودین عمل بد نداشتی فدخلوها خالدین تو بهشت هم دم در بهشت بفرمایید همه درها بازه بفرمایید تو بهشت برین تو این بمونید تا ابد العابدین، از آدم به یه معنا شدن سه دسته نگفتم ودست به دسته سه دسته، دسته کسانی که انقدر بد کردن که خودشان تبدیل شدن به یک بدی نجاست نمونه صدام داریم دیگه جلوی هیچ بدی نبوده نکرده هیچ بدی نبود که نکرده، رجس و ماواهم جهنم تا چشمش بست جهنم یا سر جهنم یه دسته، یه دسته کسانی که تو نشون بدی وجود نداشت هنوز به درجهی ذات نرسیده بود که ذاتشان عوض بشه ذات آدم عوض میشه با عملش ذاتش عوض میشه تا چقدر زحمت کشیده باشه زحمتش به ذاتش رسیده زحمتش به ذاتش رسیده یا نه، امضارسیدن بود تطیبین هستن که از لب مرگ وارد بهشت میشن براتون عرض کردم حاج آقا حقشناس گفتن که من و بردن بهشتم نشونم دادن بردن بهشتم نشون دادن دو برابر کرهی زمین بود دو برابر کره زمین بود مار را هم یه گوشش جامیدن بعد خب یه دسته اینا، طیب هیچ نقطه نداره هیچ نقطه همش پاک است که فقط در حد عمل پاک عملشون پاک است، هیچ مشکل عملی ندارن اون درجهی پاکی به ذاتشان رسیده که متقی بشن متقین ان الذین اتقوا کسانی که در عمل باتقوا هستن در عمل با تقوا هستن این دم در بهشت بهشون میگن ادخلوالجنه بازم بما کانوا کارایی که کردی زحمتی که کشیدی زحمتتون را، خدای متعال یکی از نامهای مبارکشون شکور است شکرگزار خدا شکرگذار شما خوبی بکنی شکر خوبیت و میکنم، زحمت بکشی مزدت را حتما میدم جانشینان پیغمبر اوصیای پیغمبر ، امیرالمومنین وصی پیغمبر وصی هرکسی وصی داره برای کارهای شخصی ، نه ایشون کارهای شخصی را وصی بود، اما برای امتش وصی بود یعنی در کار نبوت وصی بود او نبی، این وصی نبیه وصی نبی ، همون کارایی که ایشون میکرده ادامه میداده دقت کردید امیرالمونین وصی نبی وصی شخص هم بوده، وصی نبی پیامبر به عباس عمو فرمود به عباس عموش فرمود که میخوام مثلا یه نفری را من وصی قرار بدم تو حاضری عمو؟ آقا شما از این دستت مثل بارون میچکه مثل بارون میباره به مردم، شرم تو میاد به کسی خدمت تو این همه چی بهش میگی من نمیتونم من پیرم مثلا زن و بچه دارم پس در حضور عمو وصایت را داد به امیرالمومنین،امیرالمونین وصی اش را با رضایت چون عموخب بزرگتر بود دیگه احترامش مثلا لازم بودوصی شد که دینش را حفظ کنه ، وصایت شخصی وصایت نبی نبوت وصایت نبوت در واقع ادامه دهنده فرمود بعد از من نبی نیست دیگه خبر تازه از آسمان نمی آید خبرها همونایی بود که گفتی الیوم اکملت لکم حالا یه شب براتون بیاریم بگیم که آنچه که از میراث شد برای ائمه چه چیزهایی بوده، اونی که من سر کار همین نمیخواستن بستون دیگه شما نبوت گرفتین دیگه مردم احترام کردن به اندازه نبی دستت را بوسیدن دیگه حالا مال ماست ببقیش گفتن که شما نبوت بردین، خلافت مال ما خلافت هم تقسیم میکنیم به همه برسه لذا هر کدوم اون چهار نفر مال یه قبیله بودن بعدم نمیدونستم که شاید میدونستن که بعد از این میرسه به بنی امیه برای ما یه دست برنمیدارند همه چیز نابود میکنن برای اینکه خودشون بر سرکار باشن همه چیز، یه چیز مختصر بنده نوشتن اگر ان شاالله کامل بشه دربیاد همت کنه خوانندگی یه چیزی نوشته بودم قبلا بنابراین دوستمون ترجمه کنن که مونده هنوز، خدا بهت کمک کنه السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار و لا جعله الله الخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد اللحسین و علی اصحاب الحسین شیخ مفید در مورد علی اکبر که قبلا صحبتشون بود گفتن ایشون نوزده سالش بوده اختلاف هست بین مورخین که ایشون چند سالش بود حالا ایشون گفتن ایشون نونزده سالش بود میخواستم عرض کنم که این اولین نفر نبود از این خانواده که هیجده نوزده سالش بود و شهیدش کردن، چجور نمیدونم چجوری، چجور نمیدونیم چطوری نمیدونیم کی نمیدونیم کی، اومده در خونه میخواستن امیرالمومنین ببرن اگر امیرالمومنین میومد بیرون شمشیر میکشید میتونست از پسشون فعلا ده دوازده نفر تقریبا اسم هست که اینا که اومده بودند دم در ، پس امیرالمومنین میتونست اینا راقلع و قمع کنه اما اگه یادتون باشه عرض کردم که تبدیل میشه به یک جنگ خانگی در مدینه، یه طرف خانوادهی پیغمبر یه طرفش هم مردم مسلمان، اسلام بر باد میرفت لذا تو خونه باید بماند ایشون نیاد، خانم بفرستد دم در شاید بتونه جلوی اینا را بگیره گفتن که قسم داد به خدا قسم شون داد به پدرش قسمشون داد ، ما مصیبت زدهایم ما مصیبت زدهایم گوش نکردن به این کار آتشی را که مسلم اسناد درجه اول صحیح اهل سنت آتش را میگن، آتش آورده بودن تهدید کرد که من آتیش میزنم، محکم بود با یه لگد شکست نه تنها در شکست پهلو همشکست نه تنها پهلو شکست بچهی شیشماه سقط شد بچه شیش ماهه اینجا بود که دیگه بیبی فریاد زد یا فضه خُزینی فضه بیا بدادم برس فقد والله قتل ما احشاب فرزندی که در رحم داشتم کشتهشد به دادم برس