پاسخ به سوال در مورد مسائل متفرقه
سوال:
7 سال پیش شفای پدر خود را از خداگرفتم و عهد کردم اگربتواند کمی آب بخورد من هرگز برای رفتن او مجددا متوسل نشوم .در مدت 7 سال بعد از ان پدرم در بستر بود علیرغم سختیها من همواره به عهدم پایبند بودم امادر عین امید به اجابت دعایم پدرم بعد از تحمل 16 روز تشنگی و گرسنگی در غروب عاشورا فوت نمود و 5شب اخر دچار تنفس مشکل و حالت خفگی بود . اداب کفن و دفن بسیار دقیق انحام شد و خودم شهادتین را یکساعت قبل از مرگ برایش خواندم و اخرین چیزی که لبانش با ان تر شد شربت امام حسین (ع) بود . اما خاطره ان ضجرو اینکه چرا پدرم را در شرایطی بدتر و خارج از تحملم رفت برایم زندگی را سخت کرده و علیرغم دعا و خیرات مرتب به خدا گله می کنم و این مسئله ازتوانم خارج است. لطفا راهنمایی ام بفرمایید
پاسخ:
حجت الاسلام و مسلمین جاودان فرمودند : سلام علیکم و رحمة الله، هرکسی سرنوشتی دارد برادر این بنده دوسال در اثر سرطان درد کشید تا آنجا به او در یک وعده دو آمپول مرفین می زدند بعد از دنیا رفت. الان پدرتان در عالم دیگر انشاءالله در راحتی و خوشی و شادمانی است و بهره زجرهایی که کشیده دریافت می کند شما به این دو مسئله دقت کنید انشاءالله مسئله حل می شود.