جلسه چهارشنبه 99/5/22
مسلمان ها به صحرای عرفات می روند و وقوف می فرمایند. دستورش این است که از سر اذان ظهر تا اذان مغرب در آن صحرا توقف کنند. وظیفه همین است. توقف. دعا بخواند، نماز بخواند. اینها دستور نیست. اگر کرد، کرده. خوش به حالش.

اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد (اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم) وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی الأرَضین عَجَّل الله تَعَالی فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ مَخرَجَه وَ لَعنَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین من الآن إلی قیام یَومِ الدّین

در بحث های شب های عید غدیر عرض کردیم که در آیه 3 سوره مائده [چه می فرماید]. سوره مائده آخرین سوره بزرگی است که بر پیامبر نازل شده. بسیاری از مسائل اساسی که برای آینده لازم بوده در این سوره مطرح شده. من جمله همین مساله روز غدیر و روز اکمال دین. آیه می فرماید الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً. خیلی عجیب است. ببینید الیَومَ. الیَومَ. امروز، امروز. دوتا امروز. امروز اول روزی ست که دشمن از دین شما، از شما ناامید شده است. دیگر امیدی ندارد که بتواند علیه شما کاری بکند. خب. چرا این دشمن ناامید شده؟ بخاطر اینکه نماز نازل شده. شما از امروز دارید نماز می خوانید. می گویید آقا نماز را روز دوم بعد از بعثت نازل شده. در تمام این مدت هم دشمن هم هکاری که می توانسته است علیه اسلام کرده است. یَئِسَ الَّذینَ. با آمدن نماز یئس نداریم. بعد با آمدن روزه دشمن مایوس شده است؟ با آمدن زکات دشمن مایوس شده است؟ هیچ ربطی ندارد. اینها در طول این زمان ها، حالا بعد از هجرت یا قبل از هجرت دستورش آمده و هیچ تاثیری در دشمنی دشمنان نگذاشته. آنها تا آخرین لحظه و آخرین نفس دست از دشمنی برنداشته اند. در این روزی که اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم، عرض کردیم دیگران می گویند در روز عرفه نازل شده. می پرسیم روز عرفه چه بوده؟ روز عرفه روزی است که اولین مناسک حج [نازل شده]. ما در حج یک عمره داریم. عمره تمتع. یک دستوراتی دارد که انجام شده. آن روز هم انجام شده. از روز عرفه حج، حج تمتع شروع می شود. امروز که شما به عرفات می روید، دشمن از دست شما و از اینکه بتواند در شما رخنه ای بکند، ناامید شده. حادثه ای که دشمن را ناامید کند، وجود ندارد. مسلمان ها به صحرای عرفات می روند و وقوف می فرمایند. دستورش این است که از سر اذان ظهر تا اذان مغرب در آن صحرا  توقف کنند. وظیفه همین است. توقف. دعا بخواند، نماز بخواند. اینها دستور نیست. اگر کرد، کرده. خوش به حالش. پس در روز عرفه هم هیچ حادثه ای نازل نشده که دشمن از آن ناامید بشود. دشمن از اسلام شما ناامید بشود. چه حادثه ای است که باعث ناامیدی دشمن است؟ حرف این است. در اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم. تازه با روز عرفه دین کامل شده؟ یعنی چه؟ تازه پیامبر دارند از مکه به عرفات می روند. دستور اولین عمل از مناسک حج را امروز می خواهند انجام بدهند. اینجا دین کامل شده؟ چون اولین واجب از واجبات حج تمتع را انجام می دهند پس اولا دشمن از شما ناامید می شود. ثانیا دین شما کامل می شود. اوووه برای اعمال حج بعد از وقوف در عرفات یک مجموعه بزرگی دستور داریم. تازه بعد از این هم دستورات دیگر آمده. یعنی بعد از اینکه پیامبر از حج برگشته یک مجموعه دستورات آمده. تا پایان عمر پیامبر. حادثه ای در عرفه اتفاق نیفتاده که باعث یاس کفار و مشکرین از دین شما بشود. و عملی انجام نشده. عملی اتفاق نیفتاده. دستوری از نمونه نماز و روزه و حج و زکات و اینها نیامده که دین به وسیله آن کامل شود. یک واجبی است که امروز انجام می شود. ده تا واجب بعدی هم داریم. پیغمبر هنوز آنها را به کسی یاد نداده و نگفته. پس دین کامل شد به چه دلیل کامل شد؟ نداریم. در روز عرفه دلیلی برای کامل شدن دین نداریم. دلیلی برای مایوس شدن کفار از دین شما نداریم. پس این فرض که در بعضی از روایات مخالفان آمده است، فرض نادرستی است. باید یک فرضی کرد که با آن فرض دین کامل شود. ببینید نماز مهم تر است یا حج؟ خب نماز ده بیست سال است که دستورش آمده. نگفتند دین کامل شده. روزه آمده. زکات آمده. مثلا خمس آمده. جهاد آمده. امر به معروف و نهی از منکر آمده. آمده آمده آمده. دستورات فراوان آمده. با هیچ کدام از آنها اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم نیامده. امروز هم یک دانه واجب دارد بر مجموعه واجبات اضافه می شود. و این یک واجبی که بر مجموعه واجبات اضافه می شود، دین با این کامل نمی شود. چون عرض می کنیم که یک مجموعه زیاد دیگری هم بعد پیغمبر باید دستور بدهند که از عرفات شما غروب نماز مغرب و عشاء را بخوانید و به مشعر بروید. وقوف در مشعر هم یکی از واجبات درجه اول حج است. یعنی واجب رکنی است. یکی از واجبات رکنی است. بعد هم باید بروید طواف واجب و طواف حج بکنید. بعد نماز طواف حج بخوانید. بعد سعی طواف حج انجام بدهید. بعد طواف نساء بکنید. بعد چکار بکنید. تقصیر کنید و از حج بیرون بیایید. پس نه. واجب تازه ای آمده که در کنار واجبات دیگر دین کامل می شود. حالا صد در صد شد. همچین چیزی نداریم. و حادثه ای اتفاق نیفتاده است که با آن حادثه باعث بشود که دشمن از شما ناامید بشود. این هیچ چیزی جز آنچه که در غدیر اتفاق افتاد، در هجدهم ذی الحجه اتفاق افتاد، فرض ندارد. و آن این است که پیغمبر یک کسی را بجای خودش به عنوان زمام دار مسلمین قرار داد که آن کسی مثل پیغمبر است. لغت مثل، لغت کوچکی است. ایشان مثل پیغبمر نیست. قرآن می فرماید أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکمْ [آیه 61 سوره آل عمران]. ایشان اصلا خود پیغمبر است. یک کسی که مثل خودم است جای خودم می گذارم. شما تا به حال هرکاری کردید، زورتان به من نرسیده و نتوانستید یک قدم من را به عقب برانید. ضرری به دین برسانید. حالا یک کسی را جای خودم گذاشتم که راه من را ادامه بدهد و با بودن او همانطور که در زمان من نمی توانستید هیچ کاری بکنید که برای دین ضرر داشته باشد، در زمان او هم همینطور است. بنابراین الان وقتی است که شما ناامید بشوید. چون عرض کردیم که امیرالمومنین را در طول این ده سال بعد از هجرت هم مسلمان ها هم مومنین، هم منافقین هم مشرکین، همه شناخته اند. شخصیت ایشان را شناخته اند. می دانند مثل خود پیغمبر است که نمی توان از او عبور کرد. نمی شود او را دور زد. نمی شود حیله ای اندیشید و ایشان را شکست داد. در هیچ جنگی کسی از پس او برنمی آید. همانطور که عرض کردیم اگر یادتان باشد عرض کردیم که جنگ بدر را امیرالمومنین به سرانجام رسانده. به سرانجام پیروز. جنگ احد آن دوره ای که در جنگ احد مسلمان هاه پیروز شدند، امیرالمومنین کرده. در جنگ خندق امیرالمومنین عمربن عبدود را از پا در آورده و جنگ تمام شده. کفار شکست خورده و مایوس و ناامید به سرزمین خودشان برگشتند. مشکل جنگ حنین را ایشان حل کرده. مسلمان ها همه فرار کرده اند. هفت هشت نفر در اطراف پیامبر باقی مانده به جای مانده بودند و امیرالمومنین یک نفره جنگ را اداره کرد. این یک نفره جنگ را اداره کردن، در آینده هم ایشان همان است. شما نمی توانید علیه اسلام هیچ جنگی به پا کنید که بتوانید در آن به پیروزی برسید. هیچ طرح و نقشه و حیله و سیاستی نمی توانید به کار ببرید و بتوانید بر اسلام غلبه کنید. ایشان همان مقدار هوشیار است که پیامبر هوشیار است. عرض کردیم این را دیده اند. بنابراین این حادثه باعث اکمال دین است. دستورات حج می آید. که بیاید یا نیاید در این زمینه تاثیری ندارد. آن یک بخش کوچکی از ده ها و صدهاست. حالا بفرمایید یک بخش بزرگ تری است. یک بخش بزرگی از ده ها و صدها دستورات اسلام است. این انجام می شود. پیغمبر هم انجام داد و رفت. بعد از این هم باز دستوراتی آمد. آنها را هم به مردم فرمود و رساند. این حادثه ای که باعث کمال دین است و باعث یاس دشمنان است، از نوع حوادثی مثل اعمال و رفتار عبادی، دستورات شرعی، یک حرام تازه آمده، گفتند شما این کار را نکنید حرام است، یک واجب تازه ای از نوع واجبات دیگر آمده که ایشان به مردم تبلیغ فرموده، این از آنها نیست. یک چیز دیگری است که با آن چیز دیگر هم کفار مایوس می شوند هم دین کامل می شود. دقت کنید ببنیید اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی. دین یک نعمت است. با این حادثه ای که در روز هجدهم ماه ذی الحجه، روز غدیر خم اتفاق افتاد نعمت بودن دین تمام شد. بین کمال و تمام فرق گذاشته اند. عرضم به حضورتان مثلا شما ماه رمضان تا روز بیست و نهم روزه می گیرید. تا روز بیست و نهم که روزه صحیح گرفته اید همه اش قبول است. روز سی ام را مریض شده اید و روزه نگرفته اید خب بعد باید قضایش را به جا بیاورید. عمدا نخواستید روزه بگیرید. باشد این یک روز گردن تان هست. کفاره هم باید بدهید. چکار هم باید بکنید. اما آن بیست و نه روزتان درست است. اگر این یک روز را هم انجام می دادید، کامل می شد. ماه رمضان را کامل روزه گرفتید. اما در روزه ماه رمضان، شما از صبح امساک کردید. تمام دستورات روزه را انجام دادید. تا پنج دقیقه به غروب یا حالا مغرب. تا پنج دقیقه به اذان خیلی تشنه تان بود. یک لیوان آب برداشتید خوردید. یک جرعه آب خوردید. روزه تان باطل است. باید این روز را تمام می کردید. باید تمام می کردید. ببینید عرض کردیم اگر مثلا ماه رمضان سی روز بود و روز سی ام روزه نگرفتید، روزه را کامل نکردید. ماه رمضان تان را کامل نکردید. اما وقتی که پنج دقیقه مانده به مغرب یک جرعه آب خوردید، روزه تان ناتمام و باطل شد. می گویند با این حادثه ای که در روز غدیر خم برای شما اتفاق افتاد و امیرالمومنین به عنوان ولی امر بعد از پیامبر معرفی شد، حالا دین تمام شد. حالا دین نعمت شد. یعنی قبل از این نعمت مثل همان پنج دقیقه است. وقتی قبل از آن پنج دقیقه شما آب خوردید روزه تان باطل شد. بابا طول روز، هجده ساعت بود. من هجده ساعت منهای پنج دقیقه از خوردن خودداری کردم. به درد نمی خورد. بر باد رفت. تمام آن هجده ساعت و پنجاه دقیقه بر باد رفت. به خاطر پنج دقیقه. این دستور که آمده، دستوری است که با آن دین به صورت یک نعمت تمام درمی آید. و اگر این دستور را  عمل نکنید و زیر بارش نروید دین تمام نیست. تمام نیست یعنی چه؟ دین دیگر نعمت نیست. دینی که به دست امیرالمومنین نباشد، به دست یزید می افتد. یک روزی یزید به عنوان ولی امر مسلمین، خلیفه پیامبر، أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ [آیه 59 سوره نساء]، و به عنوان إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا [آیه 55 سوره مائده] ایشان آمده بر مسند نشسته. وقتی امیرالمومنین نیست این می آید. وقتی این آمد دین بلا می شود. مردم مدینه قتل عام می شوند. قتل عام می شوند. پسر پیامبر و خاندان پیامبر قتل عام می شوند. این عبارتی بود که دیشب داشتم می دیدم. مردم مدینه که علیه یزید شورش کردند و او را از خلافت خلع کردند، بزرگ شان، پسر حنظله قصیر الملائکه بود. عبدالله بن حنظله قصیر الملائکه. خب خیلی محترم بود. از بزرگان شهر بود. فرماندار از اینها دعوت کرده بودند که خدمت حضرت خلفیه بروند و او را زیارت کنند و ایشان هم مثلا مهربانی کنند و اینها به خلیفه متمایل بشوند. اینها رفتند و برگشتند. همه کسانی که آمدند و به شام رفتند و یزید را از نزدیک ملاقات کردند و برگشتند علیه او شورش کردند. ایشان می گفت که این آدم خلیفه، نه از مادرش می گذرد. نه از خواهرش می گذرد، نه از خواهرش. آن یکی گفت آقا این انقدر شراب می خورد که نماز صبحش را مست است. در وقت نماز صبح خواندن مست است. در حالیکه رسم است آنجایی که خلیفه هست، خلیفه برای نماز جماعت می آید و امام جماعت است. این نماز صبحش را مست است. وقت های دیگر هم گاهی نمازه ایش به خاطر مستی از دست می رود. این می شود زمام دار مسلمین که مردمان یکی از شهر های تحت سلطنت و حکومت خودش را قتل عام می کند. دین بلا می شود. اگر امیرالمومنین باشد، آن که خدا و پیامبر معین کرده اند، نعمت دین تمام می شود. شما از همه بهره های دین بهره مند می شوید. اگرنه، دین بلا می شود. در زمان خلیفه اول یک شهر به فرماندهی اشعث بن قیس بود. اشعث که بزرگ این شهر بود علیه دولت مرکزی شورش کرده. خالد با لشکر آمده این شهر را محاصره کرده. این اشعث و مجموعه خویشاوندان نزدیکش یواشکی به خالد پیغام دادند که ما از آن در پشت قلعه خودمان بیرون می آییم و شما از آنجا بروید داخل. اینها آمدند داخل. مردان و زنان و بچه ها را اسیر کردند. مردان را گردن زدند. در عصر حکومت خلیفه اول. مردان یک شهر را قتل عام کردند. زن ها و بچه های مسلمان نماز خوان را بردند بر سر بازار فروختند. فروختند. زن مسلمان عرب و بچه ها را بر سر بازار فروختند. اگر امیرالمومنین باشد، که خدا و رسول او را معین کرده اند، این  دین نعمت می شود. شما از این نعمت برخوردار خواهید بود. تا ابد این نعمت برای شما پایدار می ماند. دین شما کامل است. و حرف سوم. من از این دین راضی ام. خب اگر این نباشد، من از این دین راضی نیستم. دینی که ولایت امرش با یزید است، من از این دین راضی نیستم. ولایت امرش و زمام امورش با معاویه است. من از این دین راضی نیستم. راضی نیستم. قرآن کریم یک جای دیگر هم از رضایت نسبت به دین سخن گفته آن هم زمان ظهور حضرن ولیعصر است. آن زمان من از این دین راضی ام. در تمام این دوران از این دین راضی نبودم. چون آن کس که باید زمام امور دین و دنیای مردم را به دست داشته باشد، نیست. او خانه نشین است. او در زندان است. او در عزلت است. هیچ کس به  او مراجعه نمی کند. فرمودند که یک تفحصی کردیم که حالا الان هم این تفحص مقدور است. شاید دو تا روایت از حضرت امام حسین هست. کسی آمده از ایشان سوال کرده. سوال دینی. فقط دوتا. در عزلت است  دیگر. همه هم می دانند این پسر پیغمبر است. نواده پیغمبر است. تنها نواده پیغمبر است. تنها نواده پیغمبر است. از خاندان پیغمبر تنها ایشان است. کس دیگری نیست. در عزلت است. اگر در عزلت باشد من از این دین راضی نیستم. دین من که نعمت بزرگ من است، دیگر نعمت نیست. نقمت و بلاست. دین کامل نیست. نعمت نیست. کامل نیست و نعمت نیست و من از آن رضایت ندارم. خب. حوادث مهم دیگری هم در این روزها اتفاق افتاده که یکی داستان خانم بخشی امیرالمومنین در رکوع نماز است. که آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ نازل شده. یکی هم داستان مباهله است. که مباهله به یک معنا از غدیر مهم تر است. به یک معنا. چون شخصیت واقعی امیرالمومنین را نشان میدهد. قرآن می فرماید که علی همان پیغمبر است. همان پیغمبر است. یک روح است در دوتا بدن. أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکمْ. در تطبیق این با امیرالمومنین هیچ کس شک ندارد. این آیه نازل شده و فرموده زنان ما. آن وقت پیغمبر چندین زن داشته. از آنها همراه نیاورده. زنان ما فاطمه است. و چون در آیات سوره احزاب يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ [آیه 32] صحبت شده، زنان پیغمبر، زنان پیغمبر، زنان پیغمبر آخرش فرمودند که این چهارپنج نفر غیر آنها هستند. این زنی که در این جمع است، با آنها فرق دارد. اینها اهل بیت پیغمبرند. و این اهل بیت از همه بدی ها و پلیدی ها دور هستند. زنان ما و فرزندان ما. ببینید پیغمبر هیچ فرزندی ندارد. اینها هستند. این دوتا هستند. امام حسن و امام حسین فرزندان پیغمبرند. لذا امیرالمومنین در تمام دوران حکومت خودش از امام حسن و امام حسین مراقبت می کرد. مثلا در جنگ صفین به اینها اجازه نمی داد به میدان بروند. در جنگ جمل محمدبن حنفیه را فرستاد. محمد آمد اشکال کرد که پدر فقط من را به میدان می فرستی. سراسر بدنش خون آلود بود. هی به جنگ می رفت. مخب جنگی بود. مرد جنگی است. به جنگ می رفت و سراسر عرق و خون پیش امیرالمومنین برمی گشت. امیرالمومنین یک مقدار آب در دهانش می ریختند. آب بخور تشنگی ات برطرف بشود. مثلا بر سرش آب می ریختند که یک مقدار خنک شود و دوباره می فرمودند به میدان برو. بار سوم او اعتراض کرد. یعنی بهتر است بگوییم گله کردند. حضرت فرمودند آن دو نفر بچه های من نیستند. بچه های پیغمبرند. تو بچه منی. من تو را به میدان می فرستم چون تو بچه منی. آنها بچه های من نیستند. من باید آنها را حفظ کنم.

خب ان شاء الله امیدواریم که خدای متعال این روزهای بسیار بزرگ را برای ما عید قرار بدهد. اولا از همه مهمتر از همه گناهان ما به برکت این روزهای بزرگ درگذرد. بلاهایی که در این کشور الان حاکم است، سراسر جهان پر از بلاست، این بلاها را، برطرف کند. آن فرج نهایی را که به فرج حضرت ولیعصر است به زودی زود برساند.

اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای