شب دوم محرم الحرام 1432 ( قيامت - معناي عزاداري)
شب دوم محرم الحرام 1432 ( قيامت - معناي عزاداري)

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

مباحث مربوط به عزاداری امام حسین (علیه السلام) و قیامت را ادامه می­دهیم:

در آیه 19 سوره مبارکه ق می­فرماید وَجَاءَتْ سَكرَةُ المَوْتِ بالحَقِّ ذلكَ ما كنتَ مِنهُ تحِيدُ  مستی مرگ می­آید و این آن چیزی بود که تو از آن فرار می­کردی. در آیه بعد مرحله بعد را عنوان می­کند: وَنـُفِخَ في الصّور این نفخ صور دوم است. یک بار در صور دمیده می­شود و همه موجودات زنده آسمان و زمین می­میرند. صور دومی نیز هست و زمانی که در آن دمیده می­شود همه زنده می­شوند و در این آیه از صور دوم یاد می­کند. وَنـُفِخَ في الصّور ذلكَ يَوْمُ الوَعيدِ در صور دمیده می­شود و این روز، روزی است که به آن وعده شده بود. در آیه بعد می­فرماید: وَجَاءَتْ كُلّ نفس مَعَهَا سائِقٌ وَشَهِيدٌ هر نفسی به همراه یک سائق و یک شاهد به قیامت می­آید. ما هزار شاهد داریم. هزار شاهد. دست من علیه من شهادت می­دهد. پا شهادت می­دهد. زمینی که من خدایی نکرده رویش گناه کرده­ام شهادت می­دهد. در آیه بعد می­فرماید: لقدْ كـُنتَ في غَفلةٍ مِنْ هذا فكشَفنا عَنكَ غِطاءَكَ فبَصَرُكَ اليَوْمَ حَدِيدٌ تو از این روز و از این قیامتی که الان به آن وارد شدی در غفلت بودی. فكشَفنا عَنكَ غِطاءَكَ ما پرده چشم تو را برداشتیم. وقتی انسان چیزی را نمی­بیند، آن چیز یا چشم انسان، مشکلی دارد. به عنوان مثال الان من داخل حیاط را نمی­بینم. چشمم مشکلی ندارد اما دیوار مانع است. اگر این دیوار نبود من کاملا حیاط را می­دیدم. یک وقت ممکن است چشم من نبیند و قوت دیدن نداشته باشد. مثلا هوا کاملا روشن است و گرد و غباری نیست و هیچ پرده و دیوار و مانعی وجود ندارد اما فاصله زیاد است و چشم من ضعیف است و دور را نمی­بیند. گاهی انسان دوربینش ضعیف است و فاصله دور برایش تار است. در اینجا هم می­گویند چشم تو در دیدن قیامت تار بود. حالا ما دست کشیدیم و این تاری برطرف شد و حالا دیدی. عرض کردم که غفلت به حالتی گفته می­شود که چیزی وجود دارد اما من مشکل دارم و متوجه آن چیزی که وجود دارد نیستم. اینجا هم همین را می­گویند. می­گویند یک پرده در مقابل چشم تو بود و آن را نمی­دیدی، اگرنه قیامت حاضر بود. هیچ لحظه­ای نبود که قیامت پوشیده و پنهان باشد. آن پوشیده نبود بلکه چشم تو پوشش و مشکل داشت. لقدْ كـُنتَ في غَفلةٍ مِنْ هذا فكشَفنا عَنكَ غِطاءَكَ ما این پرده چشم تو را کشف کردیم و کنار زدیم. فبَصَرُكَ اليَوْمَ حَدِيدٌ آن زمان چشمت تیز نبود اما حالا چشمت می­بیند. ببینید همیشه­ی عمر ما قیامت وجود داشته است. همیشه. در تمام لحظات عمرمان ما قیامت را داشته­ایم اما نمی­دیدیم. در قرآن می­فرماید آن کسی که مال یتیم را می­خورد الآن دارد آتش می­خورد. نه اینکه بعدها آتش خواهد خورد. همین الان دارد آتش می­خورد. هر مشکل و گناه دیگر هم همینطور است. انسان هر حرام دیگری هم که بخورد، دارد آتش می­خورد. اگر انسان به سوی نامحرم دست دراز کند و دست دهد، دستش را به سوی آتش دراز کرده است. الان فهمیده نمی­شود. زمانی که آن پرده را کنار زدند دست می­سوزد. این پرده حائلی بود برای سوزش و زمانی که آن را بردارند، دست می­سوزد. نه اینکه آن زمان تازه آتشی افروخته می­شود. همان زمانی که انسان گناه می­کند با آن گناه آتش افروخته می­شود و با کار خوب بهشت خلق و ایجاد می­شود. ما بهشت و جهنم را خودمان می­سازیم. بهشتی که ساخته دست خود ما و ساخته سعی و کوشش ما نباشد اصلا وجود ندارد. جهنم نیز همینطور است. آن را کسي دیگر نمی­سازد که برای ما بیاورند. به عنوان مثال در اینجا غذا را برای ما درست می­کنند و برایمان می­آورند. اما در آنجا ما خودمان با اعمالمان غذا را درست می­کنیم. اگر صد گل در سرنوشت خودت کاشته­ای صد گل داری و اگر کمتر کاشته­ای کمتر خواهی داشت.

در آیه 187 سوره اعراف نیز می­فرماید: لا يُجلــّيها لوَقتِهَا إِلا هُو خداوند از قیامت پرده برنمی­دارد مگر در وقت خودش و جز خداوند کسی پرده از قیامت برنمی­دارد. مرحله اول قیامت برای ما به صورت کشف اتفاق می­افتد. هزاران حادثه دیگر هم اتفاق می­افتد که آنها به جای خودش است. مثلا در آیه 1 سوره مبارکه حج می­فرماید: إِنَّ زَلزَلة السَّاعَةِ شـَيْءٌ عَظيمٌ در مقدمه قیامت زلزله­ای روی می­دهد که تمام عالم را فرا می­گیرد. نه فقط یک نقطه کوچک یا کره زمین بلکه عالم زلزله می­شود. خدای متعال عالم را تخریب می­کند. در آیه 67 سوره مبارکه زمر می­فرماید: ... وَالأرْضُ جَميعًا قَبْضَتـُهُ يَوْمَ القيامَةِ در روز قیامت زمین در قبضه قدرت الهی است. آسمان هم همینطور است. آسمان نیز در قبضه قدرت الهی است. فرموده­اند مثل کاغذی که لوله کرده باشند و پیچیده باشند. وَالأرْضُ جَميعًا قَبْضَتـُهُ يَوْمَ القيامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطويَّاتٌ بيَمينِهِ آسمان و زمین به دست قدرت الهی در هم پیچیده شده است. علاوه بر این حوادث، در ما نیز یک حوادثی اتفاق می­افتد. ما با این حوادثی که برایمان اتفاق می­افتد در قیامت حضور پیدا می­کنیم. بنابراین قیامت با حوادثی که در ما اتفاق می­افتد آشکار می­شود و غیر از حوادثی که در جهان اتفاق می­افتد، حوادث مهمی نیز در ما اتفاق می­افتد. این مطلب بسیار ممهمی است.

یک مطلب دیگر نیز در قیامت اتفاق می­افتد. می­فرمایند زمانی که انسان می­میرد تازه از خواب بیدار می­شود. این را بارها شنیده­اید. ببینیم در قیامت چه اتفاقاتی می­افتد. در آیه 68 سوره مبارکه زمر می­فرماید: وَنـُفِخَ في الصّور فصَعِقَ مَنْ في السَّمَاوَاتِ وَمَنْ في الأرْضِ در صور اول دمیده می­شود و همه صاحبان شعور در آسمان­ها و زمین می­میرند. صَعِقَ به معنای بی­هوشی نیز آمده است. إِلا مَنْ شاءَ اللهُ مگر کسانی که خدا بخواهد. یک دسته­اند که هیچگاه مرگ به سراغشان نمی­آید. همه ما زنده هستیم. این زندگی ما طبیعی است. این زندگی را از زمانی که متولد شده­ایم تا روزی که از دنیا می­رویم، داریم. این زندگی و حیات طبیعی است. حیات دیگری نیز وجود دارد که شما خودت آن را کسب می­کنی. اگر توانستی آن حیات کسب کردنی را بدست آوری، آنگاه به نوعی از زندگی دست یافته­ای که هیچگاه مرگ ندارد. این حیاتی است که قرآن کریم از آن با نام حیات طیبه یاد کرده است. انسان در اثر کوشش خودش به حیات طیبه می­رسد. این حیات طیبه زندگی­ای است که خود فرد کسب می­کند. نه آن زندگی­ای که به طور طبیعی داشته­ است. ببینید تمام حیوانات نیز در حیات طبیعی مانند ما هستند. از زمانی که متولد می­­شوند یک موجود زنده­اند که روی زمین راه می­رود. ما هم از زمانی که متولد شدیم یک موجود زنده­ایم که در این زمین زندگی می­کنیم. اما مقصود، این حیات و این زندگی طبیعی نیست. فرق ما با حیوانات این است که آنها نمی­توانند مرتبه بالاتری از حیات را کسب کنند اما ما می­توانیم. اگر کسی به آن حیات طیبه که تنها با زحمت فرد بدست می­آید برسد، دیگر نمی­میرد. وَنـُفِخَ في الصّور فصَعِقَ مَنْ في السَّمَاوَاتِ وَمَنْ في الأرْضِ إِلا مَنْ شاءَ اللهُ همه می­میرند مگر کسانی که خدا می­خواهد. آنها کسانی هستند که به حیات کسب کردنی و تحصیل کردنی رسیده­اند. ببنید حادثه نفخ صور یک حادثه بزرگی است. عالم با این نفخ صور به هم می­ریزد اما انسانی که به حیات طیبه رسیده است، به هم نمی­ریزد. برای او هیچ حادثه­ای اتفاق نمی­افتد. آرامشی که قبلا داشت، ادامه پیدا می­کند. در صورت رسیدن به حیات طیبه شما یک اطمینانی کسب می­کنید. ألا بـِذِکرالله تطمَئنّ القــُلوب شما به یک اطمینانی می­رسید. این اطمینان را هیچ وقت، هیچ حادثه­ای خدشه­دار نمی­کند.

دقت کنید: یک مطلبی عرض می­کنم که برای فهم این مطلب خوب است. یک دوستی داشتیم که آدم زرنگی بود. می­گفت من همیشه زمانی که می­خواهم با کسی بحث کنم قبل از رفتن طوری آماده می­شوم که به محض رسیدن، من اولین ضربه را بزنم. یکبار ایشان می­خواست برود با یک آقایی صحبت کند که آن آقا شخصیت بزرگی بود. دوست ما گفت همین که رسیدم، او اولین ضربه را زد. حالا می­خواهم این مطلب را عرض کنم تا متوجه شوید. یک چنین فردی هیچگاه دستپاچه نمی­شود. اگر کسی به آن زندگی و آن اطمینان برسد هیچگاه مضطرب نمی­شود. کسانی که کمی سنّشان بیشتر است و زمان بمباران­ها و موشک­باران­های تهران بودند، به خاطر دارند که حضرت امام (ره) به اندازه­ای راحت و آسوده بودند که کنار پنجره می­نشستند. کنار پنجره­ که اگر چیزی منفجر شود، ذره ذره می­شود و هر ذره­اش مانند یک گلوله عمل می­کند. هیچ حادثه­ای ایشان را از جا تکان نمی­داد و مضطرب نمی­کرد. هیچگاه دستپاچه نمی­شدند. حادثه قیامت حادثه بسیار بزرگی است. حادثه مرگ نیز بسیار بزرگ است. بزرگترین حادثه­ای که ما در این دنیا با آن روبه رو می­شویم حادثه مرگ است. قبلا خدمتتان گفته­ام که پیامبر در معراج ملکی صاحب جاه و جلال بسیار را دیدند که طومار بزرگی در برابرش بود. از حضرت جبرئیل پرسیدند این کیست. ایشان عرض کردند این ملک الموت است و این طومار هم مربوط به کسانی است که باید قبض روح کند. حضرت عزرائیل بعد از سلام و عرض ادب خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) جریان مرگ را برای ایشان توضیح داد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند که حادثه مرگ بسیار بزرگ است. من این مطالب را برای شما عرض می­کنم، اما متاسفانه ما جدی نمی­گیریم. حضرت جبرئیل خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) درس پس داد که آقا آن حوادثی که بعد از مرگ است سخت­تر و بزرگتر است. قرآن کریم از قیامت با نام تامّة کبری و حاقــّة یاد کرده است. حادثه، بسیار بزرگ و کوبنده است. در آیه 187 سوره مبارکه اعراف می­فرماید: ثقــُلتْ في السَّمَاواتِ وَالأرْضِ حادثه قیامت بر آسمان و زمین گران است، چه برسد به انسان کوچک و ضعیف. اما اگر کسی به آن حیاتی که خودش کسب می­کند و با زحمت به دست می­آید برسد، دیگر هیچ حادثه­ای او را نمی­لرزاند. این خیلی خوب است. إِلا مَنْ شاءَ اللهُ یعنی زمانی که خداوند همه موجودات را می­میراند، آنها نمی­میرند و حادثه قیامت مانند یک نسیمی از کنار آنها عبور می­کند. در ادامه آیه 68 سوره مبارکه زمر می­فرماید: ثــُمَّ نـُفِخَ فِيهِ اُخرَى دوباره در صور دمیده می­شود. صور قبلی، صور اماته بود و این صور احیاء است. همه موجودات زنده می­شوند. البته ممکن است این مردن و زنده شدن مانند مردن و زنده شدن­های این دنیا نباشد. در ادامه می­فرماید: فإذا هُمْ قيامٌ يَنْظرُونَ حالا همه روی پا می­ایستند. حرف اول در مورد قیامت این بود که چشم همه باز می­شود و عمق عالم را می­بینند. در سوره ق فرمودند فبَصَرُكَ اليَوْمَ حَدِيدٌ در قیامت چشمت تیز می­شود و تا عمق عالم می­رود. در اینجا می­فرمایند شخصی که از خواب بیدار شده بود (با مرگ انسان از خواب بیدار می­شود) از جایش بلند می­شود (با قیامت انسان از جایش بلند می­شود). همه کسانی که به قیامت آمده­اند روی پا ایستاده­اند. انسان از این بالاتر ندارد.

اگر کسی در اینجا توانسته بود این ایستادن را با آن حیات طیبه تحصیل کند، دیگر هیچ حادثه­ای برایش حادثه نخواهد بود. در آن صورت قیامت برای آن انسان سهل است. قیامت برای او شادمانی است.

مطلب بعد: در آیه 87 سوره مبارکه نمل می­فرماید: كـُلّ أتـَوهُ داخِرينَ حادثه انقدر عظیم است که هرکس می­آید، خوار است. در آیه 71 سوره مبارکه مریم می­فرماید: وَ إنْ مِنكـُمْ إلـّا واردُها هیچ کس نیست مگر اینکه وارد جهنم می­شود. در رابطه با این آیه آمده است که همه وارد جهنم می­شوند. بعد خدای متعال یک دسته را نجات می­دهد. در ادامه آیه می­فرماید: كانَ عَلى رَبِّكَ حَتمًا مَقضيًّا این یک قضای حتمی الهی است. یک قضای حتمی الهی است. این فرض که برای کسی اتفاق نیفتد، وجود ندارد. در آیه بعد می­فرماید: ثــُمَّ نُنـَجّي الذينَ اتــّقـَوْا بعد ما یک دسته را نجات می­دهیم. کسانی که در دنیا مراقب چشمشان، حرف زدنشان، گوششان بوده­اند نجات پیدا می­کنند. زیرا مشکلی ندارند که در آنجا گرفتار شوند. بنابراین نجات پیدا می­کنند. کسی که مراقب چشم و گوش و زبان و خوراک و پوشاک و... بوده مشکلی ندارد که در آنجا بماند. ثــُمَّ نُنـَجّي الذينَ اتــّقـَوْا ما کسانی را که مراقب خودشان بوده­اند نجات می­دهیم. در ادامه آیه می­فرماید: وَنـَذرُ الظـّالِمينَ فيها جـِثِيّا ظالمان در جهنم می­مانند. آنها از شدت عظمت بلای جهنم به زانو درمی­آیند. این بحث تمام شد.

حضرت صادق (علیه السلام) خطاب به زُراره می­فرمایند: یا زُرارَه إنَّ السَّماء بَکـَت عَلَی الحُسَینِ أربَعینَ صَباح. آسمان چهل صبح بر حضرت حسین (علیه السلام) گریه کرد. بعد همینطور فرمایشات را ادامه می­دهند تا اینکه می­فرمایند وَ کانَ جَدّی إذا ذکــَرَهُ بَکی حَتــّی تـَملأ عَیناهُ لِحِیَة ممکن است منظور حضرت صادق (علیه السلام) از جد، امام زین العابدین (علیه السلام) یا حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) باشد. می­فرماید هرگاه جدّم حضرت حسین (علیه السلام) را یاد می­کرد، انقدر گریه می­کرد که محاسنش به اشکش خیس می­شد. بعد به این قسمت می­رسد: وَ ما عَینٌ أحَبّ إلَی اللهِ وَ لا عَبرَهٌ مِن عَین ٍبَکــّت وَ دَمَعَت عـَلیهِ  هیچ چشمی و هیچ قطره اشکی نزد خداوند محبوب­تر از چشم و اشکی که بر حسین (علیه السلام) گریه می­کند، نیست. محبوب­ترین قطره­های اشک قطره­هایی است که بر حضرت حسین (علیه السلام) می­ریزد. وَ ما مِن باکٍ یَبکیهِ هیچ گریه کننده­ای بر آن حضرت گریه نمی­کند اِلــّا وَقد وَصَلَ فاطِمَة وَ أسعَدَها عَلیهِ مگر اینکه با حضرت صدیقه (سلام الله علیها) صله و پیوند پیدا می­کند. اگر بعدها انسان این پیوند را خراب نکند، قطعا این پیوند انسان را به بهشت می­کشاند. این پیوند برای اینکه انسان را به بهشت ببرد کافی است. وَ ما مِن باکٍ یَبکیهِ اِلــّا وَقد وَصَلَ فاطِمَة وَ أسعَدَها عَلیهِ کسی که برای امام حسین (علیه السلام) گریه می­کند، به کمک فاطمه زهرا (سلام الله علیها) رفته و با آن حضرت صله کرده است. وَ وَصَلَ رَسُولُ الله و با پیامبر خدا نیز صله کرده و با ایشان پیوند برقرار کرده است.

مطلب بعد: وَ أدّ َِحَقــّنا خاندان پیغمبر بر ما یک حقی دارند. حقّ آنها چیست؟ مَوَدَّة. مودت واجب است. کسی که بر حضرت حسین (علیه السلام) گریه کند، مودت را انجام داده است. این مطلب بسیار بزرگ است. مودت حق واجب خاندان پیغمبر است. هرکس بر حضرت حسین (علیه السلام) گریه کند، حق ما را ادا کرده است. وَ ما مِن عَبدٍ یُحشَر اِلــّا وَ عَیناهُ باکیَة هیچ بنده­ای محشور نمی­شود و به قیامت نمی­آید مگر اینکه از شدت خواری گریه می­کند. همان قیامتی که عرض کردیم هرکس به آن می­آید خوار است. اِلــّا الباکینَ عَلَی جَدّی مگر آنهایی که بر جدّم گریه کرده­اند. فَإنـّهُ یُحشَر وَ عَینـَهُ قَریرَة آن فردی که بر حسین (علیه السلام) گریه کرد و این گریه را حفظ کرد و خرابش نکرد زمانی که محشور می­شود، چشمش روشن است. وَ البشارَةُ تـَلقاهُ همینطور برایش بشارت می­آید. وَالسّرُورُ عَلَی وَجهِه شادمانی در صورتش دیده می­شود. وَ الخـَلقُ فی الفـَزَع وَ هُم ءامِنون همه خلق خدا در فزع و ترس و ناراحتی­اند، اما اینها در امانند. وَ الخـَلقُ یُعرَضُون همه خلق خدا برای حساب رفته­اند وَ هُم حُدّاثُ الحُسَین اما اینها نشسته­اند و با حضرت حسین (علیه السلام) سخن می­گویند. انسان با گریه بر حضرت حسین (علیه السلام) با ایشان هم­نشین می­شود. تحتَ العَرش، فی ظِلِّ العَرش وَ لا یَخافون سوءَ الحِساب آنها از سوء حساب نمی­ترسند. وَ قالَ لهُم اُدخُلِ الجَنَّة به آنها گفته می­شوید وارد بهشت شوید. اما دنبال بهشت نمی­روند. یَختارُونَ مَجلِسَهُ وَ حَدیثــَهُ مجلس حضرت حسین (علیه السلام) را بر بهشت ترجیح می­دهند.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای