أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین
در آیه 96 سوره مبارکه اعراف می فرمایند: وَلـَوْ أنَّ أهْلَ القـُرَى آمَنوا وَاتـَّقـَوْا لـَفـَتـَحْنا عَلـَيْهـِم بَرَكاتٍ مِّنَ السَّماءِ وَالأرْض اگر اهل شهر ها و قریه ها و مردم یک کشور و یک ملت ایمان آورند و تقوا اختیار کنند، لـَفـَتـَحْنا عَلـَيْهـِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأرْض ما درهای برکات را از آسمان و زمین برایشان باز می کنیم. این قانون برای شهر هاست. یک قانون برای افراد داریم و یک قانون برای شهرها. بفرمایید کشورها. بفرمایید ملت ها. درهای برکات آسمان و زمین را بر برایشان باز می کنند. در روایات ما می فرمایند هیچ سالی باران کمتر از سال گذشته نیست. باران این سال از سال دیگر کمتر نیست. طبیعی هم هست. آفتاب یک اندازه می تابد و دریاها یک اندازه ای هستند و میزان آب تبخیر شده هر کدام از سال ها خیلی با هم فرقی ندارند. بنابراین اصل آن رطوبت هایی که از دریاها متصاعد می شود و به آسمان می رود که بعد باید ابر شود و بعد باران شود یک میزان مانند هم است. اما چرا ما در یک دوره هایی خشک سالی داریم؟ آن را خداوند می گرداند. چگونه آن را می گرداند و آن را از شهری و سرزمینی دور می کند و به جایی که بایست ببارد می برد؟ جایی می بارد که به درد نمی خورد. این بستگی دارد به مردمی که در آن شهر زندگی می کنند. مردم شهر ما... خیلی نمی خواهیم در این زمینه ها صحبت کنیم. یک آقایی آمد اسم نوشت و یک مرتبه قیمت دلار پایین آمد. یعنی چه؟ چرا؟ وقتی مردم پول را می پرستند، خب سزایشان همین است. وقتی مردم دروغ می گویند، البته همه که دروغ نمی گویند اما خب چه عرض کنیم. وقتی مردم دروغ می گویند، وقتی هر کس هر کاری می تواند می کند و اگر نمی کند به خاطر این است که نمی تواند، بسیاری از مردمان کشور ما اگر گناهی را نکرده اند به این خاطر بوده که نتوانسته اند. هرچه پیش آید انجام می دهند. اینگونه نمی شود. شما نباید منتظر سلمان باشی. تمام. این بحث تمام شد. خیلی بیشتر از این است اما همین اشاره کافی است.
إلهي لـَمْ يَكـُنْ لي حَوْلٌ فـَأنـْتـَقِلَ بـِهِ عَنْ مَعْصيَتِكَ حول یعنی توانایی. خدایا من توانایی ندارم جایم را از معصیت تو جدا کنم و به جایی بروم که طاعت تو است. خدایی نکرده خدایی نکرده ممکن است ما هم تجربه اش را داشته باشیم و یک گناهی باشد که نتوانیم انجامش ندهیم. گاهی اینگونه می شود. اگر انسان به یک گناهانی معتاد شود، نمی تواند انجام ندهد. همین امروز داشتم نامه یک آقایی را می خواندم. می گفت حالم از خودم به هم می خورد. واقعا هم همینطور است. واقعا وقتی درمورد خودش فکر می کند حالش از خودش به هم می خورد. می خواهد نکند. اما نمی تواند. خدایا تو باید توانایی اش را بدهی. حالا یک ذره ای عرض می کنم. مگر اینکه تو مرا بیدار کنی و تو مرا برای نجات از معصیت بیدار کنی. تو یک کاری بکنی.إلـّا في وَقـْتٍ أيْقـَظـْتـَني لِمَحَبَّتِكَ ببینید میل به گناه یک فکر که نیست. یک حالت روحی است. خود میل غیر از فکر است. ممکن است صد تا فکر گناه در خاطر من بگذرد اما من هیچ کاری نکنم و وقتی هم یادم می افتد حالم به هم بخورد. فکر گناه ایرادی ندارد. میل به گناه انسان را به گناه می کشاند. در مقابل میل یک میل دیگر لازم است. یک میل ترس از خداست. ترس از حساب و کتاب است. من چه جوابی بدهم؟ آخر من این گناه را کردم، چه بگویم؟ چکار کنم؟ این جلوی مرا می گیرد. البته این مرحله بالایش بود که عرض کردم. محبت تو مرا بیدار کند. مرحمت کنی و مرحمت کنی و مرحمت کنی. محبت درجات دارد. پایین ترین مرتبه اش می تواند مرا نجات بدهد. نجات. حالا اینجا از محبت خدا سخن گفته. شما بگو محبت امام حسین علیه السلام. فرقی ندارد. فرق ندارد. محبت امام زمان. فرق ندارد. چون جنس این محبت ها یکی است. فرض کنید در یک حیاتی نور افتاده باشد و ذره ای از این نور داخل صندوق خانه تابیده باشد. سه تا صندوق خانه هم داخل هم باشد و نور از یکی به داخل دیگری بتابد، آن آخرین نوری که به آخرین صندوق خانه می تابد، همان یک ذره هم آنقدر قیمتی و تواناست که می تواند مرا از گناه نجات دهد. یک ذره اش. فقط یک ذره اش. از یک ذره هم ذره تر. خب من چکار کنم؟ اگر تو ندهی، من چکار کنم؟ تو باید یک کاری بکنی. حالا آن آقایی که گفت نمی توانم. من با این نمونه ها زیاد برخورد دارم. این نمی توانم اگر بیاید می تواند. آخر شما دو سه سال چهار سال به این گناهان عادت داشتید. یک روزه نمی شود. باید مدام بیایید و در بزنید. بعد از دو روز، یک ماه، شش ماه موفق می شوی و بعد یک مرتبه به باد می رود. یکی این را برای من نوشته بود که بعد از شش ماه که موفق شده بود یک مرتبه به باد رفت. طبیعی است. توانایی شما هنوز کافی نیست. آن عادت و خلق و ملکه گناه و اعتیاد به گناه هنوز وجود دارد. ریشه کن نشده. با شش ماه نمی شود. سه چهار سال بوده که من داشتم گناه می کردم. باید مدتی بگذرد. زمین می خوری. اما اگر زمین خوردی، از میدان در نرو. دنبال کن و دومرتبه راه را پی بگیر. نماز اول وقت می خواندی، باز هم بخوان. می رفتی سینه می زدی، باز هم برو. سینه زنی را مثال عرض می کنم. توانایی عزاداری برای حضرت حسین، خیلی زیاد است. خیلی توانایی اش زیاد است. نماز ما انقدر توانایی ندارد. چون در این عزاداری یک چیزهای دیگری هم هست، توانایی اش بیشتر است. می تواند زودتر انسان را نجات دهد. در هر صورت تو باید یک کاری بکنی. اگر پی بگیری، خدا کمک می کند. اگر پی بگیری می کند. آقا ببینید خیلی از این جمعیتی که اینجا نشسته اند اهل گناه نیستند. بلکه همه شان. انشاء الله و به امید خدا هیچ کدام عادت به گناه ندارند. اما ما عادت به غفلت که داریم. عادت به غفلت داریم. کاملا راحت و خوب زندگی می کنیم. بابا یک نفر بالای سرمان ایستاده است. در آیه 33 سوره مبارکه رعد می فرماید: قائِمٌ عَلى كـُلّ نـَفـْس بما كـَسَبَتْ خدا بالای سر هر کس ایستاده. من اصلا چطور می توانم او را نبینم. خیلی هم بزرگ است. باید خیلی سرم را بالا بگیرم تا او را ببینم. وقتی به آن دنیا رفتی راحت متوجه می شوی که بالای سرت بود. متوجه می شوی که قبلا هم بالای سرت ایستاده بود. بعد مدام میخواهی بر سرت بزنی که خدایا چرا من انقدر غافل بودم. چرا؟ انقدر بی خیال. انقدر بی خیال. ما برای این همت نمی کنیم. خب گناه کردن خیلی واضح و آشکار است. یک گناهانی خیلی بد است. آدم خجالت می کشد. اصلا فکرش را بکند هم خجالت می کشد. خجالت این خیلی زیاد است. اما آن گناه هم از این غفلت ناشی می شود. چون من از اینجا غفلت دارم. اگر آن را هم پیگیری کنیم، برای حل غفلت پیگیری کنیم، اگر پیگیری کنیم. اما ما اصلا هیچ به فکر نیستیم. راحتیم.
امام حسین دم دست تر است. چون امام حسین بشر بوده دیگر. ما متوجه نمی شویم واقعیت امام حسین کجاست. در آیه 206 سوره مبارکه اعراف می فرماید: الـَّذينَ عِندَ رَبـِّكَ یک کسانی نزد خدا هستند. متعدد هم دارد. مثلا در آیه 19 سوره مبارکه انبیاء می فرماید: لا يَسْتـَكـْبـِرونَ عَنْ عِبادَتِهِ یک کسانی نزد خدا هستند. دائما نزد خدا هستند. خب ما این چیزها را نمی فهمیم. ما می فهمیم یک امام حسین است که روی این زمین راه می رفته و اخلاقش خیلی خوب بوده و کرمش زیاد بوده. اینها را که می فهمیم. چون این چیزها را می فهمیم، امام حسین برای ما ملموس تر و قابل دسترسی تر است. همین ایشان را خدا برای نجات ما فرستاده تا ما بتوانیم راحت تر تماس حاصل کنیم. برای رسیدن به محبت ایشان هم باید باز کار کنیم.