مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقیانِ
مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقیانِ

ازدواج حضرت زهرا و امیر المومنین علیهما السلام
 


در حالى كه حضرت زهراء(عليها السلام) بالاتر از 9 سال و كمتر از ده سال داشت به حضرت علىّ كه 21 ساله يا 25 ساله بود تزويج شد اين بنا بر اين است كه حضرت زهرا(عليها السلام) در پنجمين سال بعثت متولد شده باشد، چون پيامبر(صلى الله عليه وآله) 13 سال در مكه ماند پس موقع هجرت، فاطمه(عليها السلام) 8 ساله مى شود و در دومين سال هجرت هم ازدواج كرده در نتيجه كمتر از ده سال و بالاتر از 9 سال داشته است. و اگر تولد حضرت زهراء(عليها السلام) در دومين سال بعثت باشد موقع هجرت 11 ساله بوده و در دومين سال هجرت ازدواج كرده در نتيجه كمتر از 13 سال و بالاتر از 12 ساله بوده است.

اشراف مدينه از اعاظم و قبايل و بزرگان قريش و عمر و ابوبكر، حضرت زهراء(عليها السلام) را خواستگارى كردند، ولى پيامبر(صلى الله عليه وآله) ردّ نمود، حتى از ثروتمندان نيز خواستگارى كردند، ولى حضرت قبول نفرمود و منتظر امر الهى بود.

روزى جبرئيل(عليه السلام) از طرف خداوند متعال نازل شد، سلام آورد و بشارت داد كه خداوند عقد فاطمه(عليها السلام) را به علىّ(عليه السلام) بست، تو نيز فاطمه(عليها السلام) را به على(عليه السلام) تزويج كن، حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) به على(عليه السلام) خبر داد سپس به فاطمه(عليها السلام) نيز ابلاغ نمود، پيامبر(صلى الله عليه وآله) با نهايت شادى به مسجد آمد و بلال را امر فرمود كه مهاجر و انصار را جمع كند. حضرت بر منبر تشريف برد و فرمود: اى بزرگان قريش فاطمه(عليها السلام) را از من خواستگارى كرديد واللّه قبول نكردن من به امر خدا بود، اينك جبرئيل نازل شد و پيامبر خداوند را ابلاغ نمود كه: لَو لَم اَخْلُق عَلياً لَما كانَ لِفاطمةَ كُفوٌ على وَجْهِ الاَرْض آدمُ و مَنْ دونَه. يعنى «اگر على را خلق نمى كردم از براى فاطمه كفو و مثلى روى زمين از آدم تا قيامت نبود»، پس به امر خداوند خطبه عقد را خواند و مهريه را يك زره به مبلغ چهار صد يا پانصد يا چهار صد و هشتاد در هم ارزش قرار داد.

حضرت على(عليه السلام) آن زره را به دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله) فروخت و پولش را تقديم پيامبر(صلى الله عليه وآله)نمود، حضرت از آن پول 63 درهم داد تا جهاز فاطمه(عليها السلام) را خريدند كه عبارت بود از: يك پيراهن سفيد، يك روسرى بزرگ، يك حله سياه خيبرى، يك قطعه حصير هجرى، دو عدد تشك كتابى، چهار عدد بالش از پوست ميش كه از گياه اذخر پر شده بود، يك عدد آسياى دستى، يك كاسه مسى، يك مشك چرمى، يك طشت لباس شوئى، يك كاسه براى شير، يك ظرف آب خورى، يك آفتابه، يك پرده ابريشمى يك سبوى گلى، يك عدد پوست براى فرش، دو كوزه سفالى، يك عبا، يك تختخواب كه از ليف خرما بافته شده بود به اتفاق آوردند و مقابل رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) گذاشتند، وقتى چشم حضرت به آنها افتاد اشك از ديدگان مبارك جارى شد و فرمود: اللّهُمَّ بارِك لِقَوْم جُلّ آنيَتِهُم الْخَزَف. «خدايا مبارك گردان برقومى كه اكثر ظرفهاى آنها از سفال است»، پيامبر(صلى الله عليه وآله) قدرى از آن پول را به اسماء داد تا با آن عطرياتى با بوى خوش براى فاطمه(عليها السلام) تهيه كند، و ما بقى را به امّ السّلمه سپرد.



حوادث الايام، صفحه 272

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای