شب دهم محرم 12/8/93 - هیئت محبان العباس ع (درمان گناه)
آدم می تواند تا اینجا پرواز کند. تمام عمرش پاک می شود. وقتی به نامه اعمالش نگاه می کنند، اصلا یک دانه گناه هم ندارد. همه اش خوبی برایش نوشته اند...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

بحث گناه را می کردیم. امشب یک مقدار می خواهیم راه معالجه را عرض کنیم. اگر من گرفتار گناه هستم، چگونه خودم را معالجه کنم؟ یک وقت هست که گناه به صورت اعتیاد درآمده. عادت شده. یک آدم هایی هستند که اراده بسیار قوی ای دارند. یک وقت ما به یک استادمان اشکال کردیم که آقا شما چرا سیگار می کشید؟ سیگار کشیدن که خوب نیست. ایشان می گفت دست خودم است. هروقت بخواهم کنار می گذارم. این خیلی خوب است. البته سیگار کشیدن بد است. اما این اراده خوب است. من اینکه می گفت را باور می کردم. چون می شناختمش. آن اراده خیلی خوب است. یک چنین اراده ای. خب هرچه. ده سال یک کاری را کرده. امروز می گذارد کنار و تمام. بزرگان یک فرمایشی درمورد اراده دارند که فرموده اند اراده جوهره انسانیت است. جوهره انسانیت. یعنی اگر این جوهره در یک موجودی هست، انسان است. اگر نیست، انسان نیست. فرق انسان و حیوان به این جوهره است. به اراده است. انسان تنها موجودی است که اراده می کند. حتی علیه خودش اراده می کند. همین مثالی که عرض کردم. ده سال روزی بیست سی تا سیگار کشیده. تا فهمید بد است، کنار می گذارد. به یکی از بزرگانی که زمان خودمان هم بود گفتند آقا این سیگاری که شما می کشید مضر است. همان موقع سیگار را از روی لبش گذاشت زمین و تمام شد. حالا سی چهل سال کشیده بود. خب قدیمی ها ینم دانستند سیگار بد است. اگر یک وقت عکس بزرگانی از قدیم را دیدید یا شنیدید که سیگارمی کشیدند، چون اصلا نمی دانستند سیگار بد است. نمی دانستند قلیان بد است و از سیگار هم بدتر است. اما خب الان ما می دانیم. اگر می دانیم، دیگر نباید سمتش برویم. در هر صورت به آنی کنار گذاشت. سی سال بود داشت سیگار می کشید. وقتی اراده قوی است، عادت مغلوب اراده آدم است. حالا در هرصورت اگر آدم گرفتار گناه است، کنار گذاشتنش سخت است. اگر اراده قوی باشد که کنار می گذارد. اما اگر معمولی است، خب این معمولی باید یک مقدماتی جور کند. من عرض می کنم و شاید در طول این شب ها هم عرض کرده باشیم که نماز اولین دارویی است که انسان برای ترک گناه یا برای برطرف کردن هر عیبی آن را به کار می بریم. نماز دارویی است که برای برطرف کردن هر عیبی و برای رفع هر اشکالی می توان آن را استفاده کرد. فقط شرطی دارد. این آدم قاعدتا نماز می خوانده و گرفتار گناه بوده. شاید هم نمی خوانده. در هرصورت باید بکوشد نمازش یک مقداری وزن پیدا کند. این شب ها عرض کرده ام. یک وقت ها ثلث یک نماز قبول است. یعنی وزنش به اندازه ثلث نماز است. مثلا اگر نماز پنج دقیقه طول می کشیده، یک دقیقه و نیمش در اختیار خودش بوده. این به اندازه یک دقیقه و نیم نماز خوانده است. اگر حواس آدم به اندازه یک دقیقه و نیم درنماز جمع بوده و می فهمیده که دارد در نماز چکار می کند و می فهمیده که دارد چه می گوید و چه می کند، به اندازه یک دقیقه و نیم از نماز برایش حساب است. بقیه اش هیچ است. از دست رفته است. یک کار این است که باید بکوشد این یک دقیقه و نیم بیشتر شود. ببینید برای درست بودن و درست شدن نماز، تقلید شخص باید درست باشد. اگر تقلید آدم درست نباشد، آنوقت هرعملی بکند، نمی شود. برای من مساله پیش می آید دیگر. تو به مساله چه کسی عمل می کنی؟ نمی دانم. همینطوری عمل می کنم. خراب می شود. پس تقلید باید درست باشد. من مساله های وضویم را از رساله مرجعم بلد باشم. مسائل غسلم را بلد باشم. مسائل نمازم را بلد باشم. این یک نماز صحیح می شود. نماز صحیح شرعی و قانونی. بعد چه عرض کردم؟ گفتم چکار کنیم؟ گفتیم اول وقت باشد. این نماز صحیح را به اول وقت می بریم. مثال هایش را بلد هستید. می گویند نماز آخر وقت به اندازه یک گنجشک است و نماز اول وقت به اندازه یک شتر است. مثال است ها. برای اینکه آدم بفهمد. گفته اند اول وقت رضوان الله است. آخر وقت غفران است. فاصله ها بین اول وقت و آخر وقت خیلی است. معمولا هم خدمتتان عرض می کردیم. معمول این شب هایی که اینجا خدمت شما بودیم، شب عاشورا یک مقداری درمورد نماز صحبت می کردم. حالا دیگر از رو نمی خوانیم و از خارج عرض می کنم. شیطان یک جا از بنده خدا می ترسد. یک جا. زورش نمی رسد هر بلایی که می خواهد سر این بنده بیاورد. توانایی ندارد. آن هم وقتی است که از نمازش مراقبت می کند. بنده ای که از نمارش مراقبت می کند، شیطان زورش نمی رسد. این را عرض کنم که مثال شیطان با انسان، مثال آتش و پنبه است. حالا آنجا در آتش و پنبه فهم و شعور نیست که بگوییم با هم دشمن اند. حالا مثال می زنیم. دشمنی آتش و پنبه چگونه است؟ نابود می کند. پنبه را نابود می کند. حالا خاکسترش را نمی تواند کاری کند. اما شیطان در رابطه با آدمیزاد، حتی خاکستر آدم را هم به باد می دهد. اگر بتواند. دشمن اینطور دشمن است. قرآن مکرر فرموده عدو مبین است. دشمن آشکار. از این دشمن بزرگ تر نداریم. اگر آدم یک ذره دشمنی شیطان را چشیده باشد می فهمد. اگر چشیده باشد. اگر نماز آدم درست و اول وقت باشد، در عبارت آمده اگر نماز را حفظ کند؛ شیطان می ترسد و زورش نمی رسد هربلایی که می خواهد سر این بنده بیاورد. درست بالعکس اگر نماز را ضایع کند و خراب کند، شیطان جرئت پیدا می کند. عبارت این است: فَأدخَلَهُ فِی العَظائِم آن وقت می تواند این بنده را در گناهان بزرگ بیندازد. ببینید یک وقت هایی گناه پیش نمی آید. باز اگر تجربه کرده باشید، گناه پیش نمی آید. یک وقت پیش می آید. آن وقت آن چه کسی است که اگر یک وقت گناه سختی پیش آمد بتواند مقاومت کند. من نمی توانم مثال عرض کنم. پیش می آید. یک وقت پیش نمی آید. خدا کمک می کند. اگر کسی از نمازش مراقبت کرده باشد و برای حفظ نمازش کوشیده باشد، پیش نمی آید. یک دوست خوبی داشتیم که خدا رحمتش کند. نسبتا جوان مرگ شد. می گفت یک مستاجری در خانه ما بود. من پوشیده عرض می کنم. گفت این مراقب من بود. گفت من سخت مراقبت می کردم که یک وقتی در خانه با او تنها نمانم. از در که می آمدم، اتاقش را نگاه می کردم که از این طرف قفل زده و معلوم می شد که نیست. یک بار آمدم در خانه و دیدم پیدایش شد. البته الحمدالله او به سلامت از آن مساله گذشت. حوادث متعدد برایش پیش آمده بود. اما به سلامت گذرانده بود. خیلی جنسش خوب بود. حالا. یک وقتی پیش نمی آید. یک وقت پیش می آید. اگر آدم از نماز مراقبت کند، گناه بد پیش نمی آید. یا اگر هم به هر دلیل خارجی ای، یک حادثه ای پیش آمد خود خدا آدم را حفظ می کند. این یکی از نتایج نماز است. ببینید، پس من می خواهم گناهی را که الان به آن عادت دارم، ترک کنم. اولین بار چکار کنم؟ در اولین قدم سعی کن نمازت را درست کنی. سخت هم نیست ها. اگر آدم بخواهد نمازش را درست کند، سخت نیست. به چند صفحه رساله نگاه کنید. هرجا هم که سخت شد، بپرسید. عیبی ندارد. خب یک نماز درست قدم اولی است که آدم برای مقابله با گناهی که به آن عادت کرده برمی دارد. قدم جلوتر این است که من بخواهم این گناه را نکنم. باز اگر من نمازم را درست کنم، این خواستن در من ایجاد می شود. گاهی آدم نمی خواهد. به گناه خوش است. نمی شودها. حتی می خواهم عرض کنم اگر می خواهم این خوش بودن به گناه را معالجه کنم که قدم اول است که من می خواهم این کار را نکنم و از این کار ناراحتم و در عذابم که چرا من چنین کاری می کنم، باز نماز. نماز به داد آدم می رسد و می تواند آن درونیات من را عوض کند و کمک کند که من دیگر انقدر از گناه خوشم نیاید که دیگر امکان رهایی اش نباشد. پس نماز برای اولین بار کمک می کند که رای و نظر و عشق و علاقه آدم برای توبه عوض شود و توانایی توبه پیدا کند. گاهی عمق عادت به قدری است که نماز به تنهایی زورش نمی رسد که بتواند جلوی عادت مرا بگیرد. من گاهی به دوستانی که در دانشگاه و مدرسه و ... با یک مشکلاتی روبه رو می شدند، اول می گفتم، اگر بشود، باید این بنده خدا را نمازخوان کرد و نماز به او یاد داد. اگر نماز به او یاد بدهی، ممکن است که به کمک نماز او را به مقابله با گناهی که عادت دارد بکشانی. شهر ما در گناه غرق شده. غرق شده. قدم اول این است که من بخواهم گناه نکنم. قدم دوم این است که من برای معالجه بکوشم و نمازم را درست کنم. یک قدم بعدی هم داریم. من عرض می کنم که توسل به امام زمان را رها نکنید. همه باید هر روز به امام زمان توسل کنیم. یک امام داریم دیگر. امام حی. بقیه ائمه ظاهرا از این دنیا رفته اند دیگر. ایشان حی است. موجود است. در همین زمین ما راه می رود. ممکن است مرحمت کند و احسان کند و به همین مجلس ما هم بیاید. امام حی. امام چکاره است؟ امام بر سر راه خدایت نشسته است که دستگیری کند. یک کسی دست دراز کند و ایشان دستش را بگیرد. ببینید خدا برای هیچ کدام تان پیش نیاورد. شما مریض دارید. به امام زمان توسل می کنید. البته اگر توسل درست بکنید، اثر می کند و نتیجه اش خوب است. اما وظیفه اصلی او این نیست که مریض را خوب کند. وظیفه اصلی اش نیست. اگر من مقروض هستم، وظیفه اصلی او این نیست که قرض مرا درست کند. اگر من زندان هستم، وظیفه اصلی اش این نیست که مرا از زندان نجات دهد. ببینید این کار را هم می کندها. اما وظیفه اصلی اش و آن که امکان ندارد نکند، آن وقتی است که شما دستت را برای هدایت دراز کنی و او نگیرد. اما راست باشدها. من دستم را به راستی به سوی او دراز کنم. حتما می گیرد. پس این قدم سوم بود. توسل به امام زمان علیه السلام برای نجات. ببینید اولین قدم ما در توبه این است که من گناهم را ترک کنم. توبه را عرض می کردیم دیگر. اگر من گناه می کنم و امشب توبه می کنم و باز فردا شب گناه می کنم و باز توبه می کنم و باز گناه، نمی شود. البته نه اینکه دیگر توبه نکنیدها. اگر هزاربار هم گناه کردید، وقتی شب دارید فکر می کنید که خدایا من چه غلطی کردم ها. بد کردم توبه کردم. اگر فردا صبح هم گرفتار شدی، باز هم رها نکن. اگر رها کنی، معنای بدی می دهد. یک معنایش این است که ناامیدی. ناامیدی، کفر است. ناامیدی، گناهی است که بخشش ندارد. در هرصورت اگر آدم هزار بار هم توبه کرد، اگر صد هزار بار هم توبه کرد، باز هم توبه کند. رها نکن. باز هم خدا می بخشد. ببینید تا آدم از این دنیا نرفته، راه بخشش هست. اولین قدم این است که گناه را ترک کنید. یک چیز دیگری هم در توبه لازم است و آن اینکه آدم از گناهی که کرده پشیمان باشد. یک مشکلی هست که اگر من به یک گناهی عادت کرده باشم، علاقه و لذتش در دلم می ماند. آن را چکار کنم؟ تا آن علاقه و لذتش باشد، توبه من هنوز کامل نیست. مهم ترین قدم توبه این است که من گناه را ترک کنم. بعد پشیمان هم باشم. اگر آدم یک کاری را می کند، ساختمان درونش عوض می شود. حالا یک مثالی عرض می کنم. می گوییم اگر کسی کار گرگی بکند، گرگ می شود. اگر کار آن حیوان دیگر را بکند، آن می شود. ببینید جان و نفس و رح ما شکل می گیرد. شکل گرفتنش به عمل ماست. ما چگونه عمل می کنیم؟ آن طور که عمل می کنیم، شکل می گرد. یک افرادی به قیامت می آیند. می گویند متکبر به مثل ذره قیامت می آید. ذره به مورچه های خیلی ریز می گویند. در قیامت زیر دست و پا لِه می شود. کسی که خشونت های بد داشته، به صورت گرگ می آید. این واقعیت است. اینجا هم اگر من رفتار گرگ کرده ام، خب من گرگ شده ام. حالا چون مثال های دیگر بد است، نمی خواهم عرض کنم. حالا به یک دلیل خدا مرحمت کرده و من می خواهم توبه کنم. آن کار بد را کنار گذاشته ام. اما هنوز علاقه اش موجود است. آدم باید علاقه اش را با پافشاری بر ترک گناه و آن بدی، آن علاقه و باطن خودش را عوض کند و علاقه را از بین ببرد. تا علاقه هست، معلوم می شود هنوز قیافه و شکل واقعی آدم، شکل آن گرگ است. یک چیز دیگر. اگر آدم توبه کند، یعنی پشیمان شود و گناه را ترک کند، بخشیده شده. مَن تابَ کَمَن لا ذَنبَ لَه. کسی که توبه کند مانند کسی است که گناه نکرده. یک مطلب دیگر. آیه شریفه 63 سوره مبارکه فرقان است. قرآن دارد عباد الرحمن را توصیف می کند. می فرماید: بندگان خدا چه کسانی هستند؟ می فرماید: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا روی زمین که راه می روند، مثل آدمیزاد راه می روند. با تکبر و تبختر راه نمی روند. من گاهی پیش می آید که نگاه می کنم یک کسی دارد راه می رود، تمام اخلاقش در راه رفتنش دیده می شود. وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا بندگان خدا کسانی هستند که وقتی روی زمین راه می روند، راحت راه می روند. با تکبر و تبختر راه نمی روند. وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا اگر کسی با آنها بد حرف بزند، آنها بد جوابش را نمی دهند. داستانی که از ائمه مان نقل شده است را می دانیم دیگر. زمام اسب حضرت مجتبی را گرفت و هرچه می خواست گفت. به پدر گفت. به خود ایشان هم گفت. نگاه کرد. همینطور نگاهش کرد. من می گویم یک لبخند هم به لب مبارکش بود و نگاهش می کرد. تا حرف هایش تمام شد. دیگر هیچ حرفی نداشت بزند. فرمودند بی جا هستی؟ ما برای مهمان جا داریم. اگر گرسنه ای، سفره ما پهن است. همینطور گفتند و گفتند. در آیه بعد می فرماید: وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا شب را به سجده و قیام می گذارند. نماز. ما نماز مغرب و عشا را که می خوانیم دیگر تمام. بخشی از وقت های ما در حالت دم دستی و حلال، تلویزیون می گیرد. اگر آدم خدایی نکرده به جاهای دیگر هم راه داشته باشد... یک آقای جوانی که یک کمی با من آشنا است، گرفتار اینترنت است. گرفتار. گفتم آقا این وسیله را از دم دستت ببر کنار. یکی از راه هایی که آدم می تواند گناه را ترک کند، این است که وسیله در دسترس نداشته باشد. گفت نزدیک منزل ما، اگر یک ساختمان است که ده بیست آپارتمان در آن است، خانه های همسایه اینترنت دارند. خودمان نداریم. اما آنها به راحتی می گیرد. گفتم آقا تو اصلا کامپیوتر و لب تاپ نداشته باش. گفت پدرم دارد. دیگر خدا باید به داد برسد. در آیه بعد می فرماید: وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ این آدمی که درست است، همه چیزش درست است، بیشتر می ترسد. آدم هایی که همه چیزشان درست است، بیشتر می ترسند. مانند اینکه دائما دارند دعا می کنند، خدایا من را از جهنم نجات بده. نکند من عاقبت به شر شوم. این عاقبت به شری ممکن است برای همه پیش بیاید. یک دوست خوبی داشتیم. خیلی خوب بود. واقعا مدافع انقلاب بود. حالا... بعد هم همینطور می فرمایند. بعد هم بعضی از گناهان را می گویند که اینها این گناه را نمی کنند، این گناه را نمی کنند. اسم می برند. من نمی خواهم اسم ببرم. در آیه 69 درموردشان می فرماید: يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا اگر کسی این کار را بکند، عذابش دوبرابر می شود و با این گناه همیشه در جهنم می ماند. وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا خار در جهنم می ماند. خدا پیش نیاورد. بعد می فرماید: إِلَّا مَن تَابَ مگر کسی که توبه کند. دقت کنید. وَآمَنَ ایمانش را درست کند. وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا اعمالش به کل درست شود. آقا حر آن طرف بود. برگشت این طرف. توبه کرده. آمده جلوی امامش. می دانید که چطور آمد. وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا در رکاب امامش شهید شد. حالا چه می شود؟ فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ همه گنهانش را خدا به حسنه تبدیل می کند. اگر آدم همت بلند به کار ببرد. هرچه اشتباه کردی، تبدیل به خوبی می شود. این دیگر حد اعلاست. حد ضعیفش این است که وقتی من کاری که می کردم را کنار گذاشتم و پشیمان شدم، خدا بخشید. اگر مَن تَابَ، وَآمَنَ، وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا اگر کوشید، بالاتر. قدیم ها می گفتند یک کسی برگشته بود. دیگر همه روزهایش روزه بود. اگر آدم ده بیست سال روزه هایش را خورده باشد و بخواهد به کفاره اش عمل کند، باید چکار کند؟ هر روز عمدی آدم روزه اش را خورده باشد، مساله بداند و عمدا روزه خورده باشد، شصت روز باید روزه بگیرد. این همه عمرش روزه شده بود. اینطور همت کرده بود. خب فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ همه گناهانش تبدیل به حسنه می شود. این به جای یک روز، شصت روی روزه گرفته. یک روز قضا و شصت روز هم کفاره. وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا آدم می تواند تا اینجا پرواز کند. تمام عمرش پاک می شود. وقتی به نامه اعمالش نگاه می کنند، اصلا یک دانه گناه هم ندارد. همه اش خوبی برایش نوشته اند. حداقلش چه بود؟ حداقلش یک توبه عادی می کند و با توبه عادی خدا همه گناهانش را می بخشد. خب شب عاشورا است. ببینید یک شب عرض کردم. این دهه به عزاداری اختصاص دارد. از صبح روز اول محرم تا فردا غروب. از فردا غروب عوض می شود. گویی یک خیمه ای بر سر عالم زده اند که خیمه عزا است. ما که مکرر این را احساس کرده ایم. شاید خود شما هم حس کرده باشید. از شب یازدهم مثل اینکه عوض شد. آدم یک حال دیگری دارد. گویا یک طور دیگر است. بنابراین این آخرین روزی است که ما می توانیم صدتا بهشت بخریم. صدتا. این ذره و این مختصر مانده را قدر بدانید. چکار کنیم که قدر بدانیم. اگر شما در طول سال از چشم و دلت مراقبت نکرده باشی، آدم خیلی استفاده نمی کند. البته همین یک ذره ای که ما بهره مند می شویم، دریا دریاست. یک ذره اش، درسا دریاست. اگر از رفتار و اعمال مان مراقبت کرده بودیم، حداقل در این دهه مراقبت کرده بودیم، خیلی بیشتر بهره مند می شدیم. خیلی بیشترها. آن دوستمان که تازه از دنیا رفته در اوایل جوانی اش گفته بود من عزای عالم را می دیدم. بیشتر هم گفته بود که نمی خواهیم عرض کنیم. می گفت می دیدم عالم عزادار است. یک ذره چشم پاک باشد، می شود.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای