جلسه چهارشنبه 26/1/94 (چگونه بفهميم كه خدا ما را آمرزيده است؟)
اینکه هنوز یک ذره از لذت گناه مانده، معلوم می شود که اثر آن گناه هنوز هست. کاری که با ساختمان من کرده بود موجود است. آن برطرف نشده. آن خرابی ای که با گناهم به بار آورده بودم، درست نشده. گودال موجود است...

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

آینده ما بخشی از یک آیه است. در آیه 20 سوره مبارکه حدید می فرماید: وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ معنایش هم معلوم است دیگر. 1. وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ 2. وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ 3. وَرِضْوَانٌ. آدمی در آخرت یا با عذاب شدید روبه رو خواهد شد. یا با بخشش و مغفرت الهی، یا به رضایت خدا می رسد. حالا هرکدامش جایش کجاست؟

ما یک دوستی داریم که یک مدتی است نامه نوشته و من باید جوابش را می دادم. اما موکول کردیم که اینجا از رویش بخوانیم و جواب بدهیم که شاید به درد ما هم بخورد. ایشان سوال کرده «آیا در زمان های مهم اعم از عرفه یا شب های قدر یا دهه اول محرم،» بفرمایید که ماه رمضان. ماه رمضان کلش مهم است. دهه ذی الحجه خیلی روزهای مهمی است و دهه بسیار مهمی است. حالا ایشان عرفه را مثال زده که یک روز از آن دهه است. کل دهه مهم است. شب های قدر از ماه رمضان را مثال زده که کل ماه رمضان مهم است. خب شب های قدر مهم تر است. یا دهه اول محرم که خیلی مهم است. در ادامه گفته «که انسان فعالیت خاصی برای توبه انجام می دهد،» همه کارهایی که در این ایام انجام می دهید. مثلا در ماه رمضان همین که شما روزه می گیرید دارید یک کاری و به قول ایشان یک کار خاصی برای بخشش می کنی. وقتی در ماه رمضان روزه می گیری، بالخصوص اگر این روزه را همراه با گناه نکردن انجام می دهید، این یک کار مهمی است برای پاک شدن و بخشش. «که عنایت خاصه پروردگار شامل حال بشریت است، از کجا می توان متوجه شد خداوند کل بار گذشته را خریده.» حالا ایشان این لفظ را به کار برده. بفرمایید بخشیده. کل بار گذشته، بار گذشته ای که آدم پشت سر خودش تهیه کرده، اگر یادتان باشد در زیارت حضرت رضا علیه السلام می فرمایند ما به محضر شما آمده ایم و پشت مان پر از بار است. إحتَطَبتُ عَلَی نَفسی. یک مجموعه بزرگی هیزم پشتم جمع کرده ام. این هیزم ها خودش آتش است. جنسش آتش است. خب «کل بار گذشته را خریده است، یا اینکه وقتی به زیارت حضرت حسین علیه السلام نائل می شویم، وعده داده اند که گناهان گذشته و حال و آینده ما بخشیده می شود. از کجا مشخص می شود که این بار سبک شده و گناهان پاک شده؟ از کجا متوجه بشوم که مرا خریده اند و تمام آنها (یعنی تمام گذشته) صاف شده.» از کجا بفهمیم؟ اگر خریده باشند، اگر صاف شده باشد، شما می فهمی. بلافاصله آن سبکی خودش را در نماز شما نشان می دهد. من بار صدهزار نفر را به دوش دارم. این برداشته می شود و من نمی فهمم؟ نمی شود. اگر بخشیده شده باشد، بله؟ اگر بخشیده شده باشد، شما حتما خواهی فهمید. حالا یک مطلب دیگر. حتما در ماه رمضان، در ماه محرم، در عرفه که ایشان مثال زده اند، در شب های قدر، بخشش های الهی خیلی وسیع است. خیلی وسیع است. بله؟ رحمت خیلی گسترده است. حتما باری از بارهای شما هم برداشته شده. به قول ایشان این بار سبک شده. اما پس چرا آدم نمی فهمد؟ اگر کسی مثلا صدهزار تن بار به دوش دارد و از این صدهزار تن ده هزار تن، بیست هزار تن، سی هزار تن، مثال ها، کم شده باشد، آدم می فهمد؟ بار خیلی است. می گویند که یک بزرگی، آدم حسابی، فکر کرده بود و فرض کرده بود من در طول عمرم که حالا ایشان مثلا شصت، شصت و پنج سالش بود، طول عمرش را از روزهایی که تکلیف شده بود، محاسبه کرده بود تا به حال که شصت سالش است. بعد گفته بود فرض کنیم من روزی یک دانه گناه کرده ام. فقط یک دانه ها. آن آدمی که روزی یک دانه گناه کرده، خیلی آدم خوبی است. بعد دِق کرده بود. تعداد را حساب کرده بود. سالی سیصد و شصت و پنج روز. حالا پانزده سال از شصت و پنج سال را کم می کنیم و می شود پنجاه سال و پنجاه تا سیصد روز چقدر می شود؟ مثلا. اینجوری. من این را عرض نمی کنم. فقط یک دانه اش. اگر فقط یک دانه از این گناهان را بگیرند... ما حتما حتما ببینید حتماها، بهره مند خواهیم شد. شما و ما برای بخشش کاری نمی کنیم. اصلا کاری نمی کنیم. مثلا کار ما در ماه رمضان این است که روزه مان را می گیریم و مثلا اگر آدم خوبی هم باشیم، مراقب چشم و گوش و زبان مان هم هستیم. اگر این باشد، آدم خیلی خوبی است. بگوییم این یک مقدمه است برای اینکه بخشش الهی شامل حال آدم بشود. کسی که در طول شبانه روز گناه نمی کند، یعنی یک روزه بیشتری گرفته. روزه این است که من نخورم و نیاشامم و مثلا سرم را زیر آب نکنم و از این حرف ها دیگر. حالا این یک روزه کاملا ساده و عادی و طبیعی است. یک چیزی علاوه بر این هست که من چشمم هم روزه باشد، زبانم هم روزه باشد. که این مرحله دوم از روزه است. چشم و زبان و گوش و این حرف های من روزه هستش. خب حالا این می تواند مشمول یک عنایات علاوه ای بشود. این که حالا کار خیلی مهمی هم نیست دیگر. آدم اگر آدم خیلی ابتدایی باشد، در ماه رمضان دروغ نمی گوید و در ماه رمضان به نامحرم نگاه نمی کند و در ماه رمضان موسیقی گوش نمی دهد و در ماه رمضان به غیبت گوش نمی دهد. من می گویم اینها کارهای خیلی ابتدایی است. این مشمول مرحمت خدا می شود. اینکه مشمول مرحمت خدا می شود، این حتما بارش سبک می شود. ببینید حتماها. ماه محرم که می آید، حتما بارش سبک می شود. من عرض می کنم که اگر این بار سبکی های ماه رمضان و ماه محرم و دهه ذی الحجه و اینها نباشد، ماها مسلمان نمی مانیم. یعنی گناهان ما یواش یواش ما را عوض می کند. اگر حالا هنوز شما امسال هم ماه محرم بودی و امسال هم ایام فاطمیه در عزای حضرت صدیقه شرکت کردی و اینها، یعنی هنوز مسلمانی و علاقمندی و هنوز دلبستگی داری، نشان می دهد که این زمان های برجسته باعث شده است که بار سبک شود. هنوز یک چیزی بماند. اگر یک کار بیشتری بکنیم، اگر یک کار بیشتری بکنیم، این که ایشان می گوید، در کار بیشتر ممکن است بشود. یعنی اگر زیارت امام حسین شما قبول شود، اگر زیارت قبول شود، حالا آن قبول هم باز درجات دارد، اگر قبول شود، بله. یکی از آثارش این است که گذشته و آینده آدم بخشیده می شود. چه کار کنیم که قبول شود؟ چکار کنیم که زیارت امام حسین ما قبول شود؟ لازم نیست کاری بکنی. فقط به اخلاص برو. البته به اخلاص رفتن یک کمی زحمت دارد. قدیم ها یک شعری می خواندند. می گفتند زیارت شه عبدالعظیم و مثلا دیدن یار. یک رفیقی آنجا داریم و آن رفیق مان را هم می بینیم و سری به او می زنیم و احوالی از او می پرسیم و زیارت هم می رویم. این درونش نباشد. من خسته شده ام. حالا اگر کار کنیم کارمان، کار فکری است دیگر. کار فکری من را خسته کرده و یک ده روزی می خواهم به زیارت کربلا بروم و خستگی هم در کنم. این قاطی می شود. نباید قاطی باشد. آن وقت آن نتیجه را دارد.

«یا اگر گناهی که به آن فکر می کنی،» یک گناهی از گناهان گذشته ات را یادت می افتد و کمی لذت در خاطرت می آید. هوم؟ «توبه اش پذیرفته نشده است؟» یا شده است؟ هنوز آن لذتش در خاطر من باقی است. گناهی کرده ام و هنوز لذتش باقی است. «این توبه اش پذیرفته نشده است؟ حکم چنین گناهی چیست؟» شرمندگی اش باقی مانده یا لذتش باقی مانده؟ پشیمانی و شرمندگی دیگر. پشیمانی و شرمندگی. آدم یادش می افتد و پیش خودش خجالت می کشد. خب؟ خیلی خوب است. اما آن لذت را چکار کنیم؟ لذت نشان می دهد هنوز یک چیزی باقی مانده. ببینید قبلا هم این حرف ها را عرض کرده ایم. هر گناهی، هر گناهی در ساختمان من دخیل است. هر کار خوبی، در ساختمان من دخیل است. یعنی کار خوب مرا می سازد. خب. گناه من را می سازد. آن وقت آدم باید بگردد که کار خوبی دارد یا ندارد. این نمازهایی که خواندم، کار خوب بود یا نبود؟ این نماز مغرب و عشائی که امشب ان شاء الله ان شاء الله می خواهیم بخوانیم، کار خوبی است یا نیست؟ خوب است یا نیست؟ اگر کار خوبی هست، در ساختمان شما تاثیر خوب دارد. گناه که دیگر مسلم است. گناه مسلم است که کار بد است دیگر. حالا در نماز ممکن است آدم شک کند. نماز کار خیلی خوبی است. درجه یک است. اما آیا این نمازی که من خواندم کار خوبی بود؟ یعنی بفرمایید نماز بود یا نبود؟ چقدر از نماز ما نماز است؟ آن بزرگ از استاد سوال کرده بود. عرض کرده بود این اذکاری که ما در نماز می گوییم، معنای آن را در خاطر می گذرانیم. اگر همچین چیزی باشد که آدم دارد نماز خوبی می خواند. من بسم الله می گویم. می فهمم دارم چه می گویم. الحمدلله رب العالمین که می گویم می فهمم دارم چه می گویم. تا آخر. ایشان گفته خب کِی نماز می خوانی؟ کِی نماز می خوانی؟ تو تمام نمازی که خواندی همه اش داشتی فکر می کردی که چه گفتم و چه شنیدم. خیلی خوب است. اگر آدم اینگونه گیر آوردید که شما برایش صلوات بفرستید. اما او گفت کِی نماز می خوانی؟ همه اش که در خیالی! نماز چیست؟ فرمودند نماز چیست؟ چیست؟ یک مناجات است. مناجات است یعنی چه؟ آنهایی که یک ذره عربی بلد هستند. مناجات مال چه بابی است؟ نجوای دو طرفه. من دارم با خدای تبارک و تعالی گفت و شنود می کنم. یک چیزی می گویم و یک چیزی می شنوم. همچین چیزی یعنی چه؟ یعنی ندارد. حتما هست. آنهایی که به یک جایی می رسند، این گفت و شنود را همیشه دارند. حالا این از حیطه عقل ما بیشتر است. شما درنماز باید یک نجوا کرده باشی. دو نفر دوست، دارند با هم صحبت می کنند. یک طوری صحبت می کنند که کسی نمی شنود. ما می گوییم اینها با همدیگر نجوا می کنند. من باید در نماز یک نجوا کرده باشم. با که؟ با کسی که دارم برایش نماز می خوانم. حالا این عبارت یا اینکه مثلا فرمایش قرآن در آیه 14 سوره طه این است که وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي. برای یاد من. برای یاد من. من یاد الفاظم. الفاظ که... البته هست ها. خیلی پایین است. مقصود اینکه نماز، آن وقت نماز است. در روایات ما دارد که نماز بخواند، هیچ چیزی از دنیا به خاطر او نگذرد. از مسائل دنیایی، هیچ چیز به خاطر نگذرد. این نماز است. چه عرض می کردم؟ هر گناهی در ساختمان من موثر است. هر کار خوبی در ساختمان من موثر است. گفتیم خب کار خوب کو؟ ما کجا کار خوب داریم؟ گناه که مسلم اگر یک دانه هم باشد، در ساختمان من موثر است. خب مسلم است دیگر. گناهی نداریم که قبول نشود که. بله؟ گناهی داریم که آدم گناه را بکند و قبول نشود؟ می شود نمازی بخوانی که قبول نشود اما گناهی نداریم که قبول نشود. خب. چه عرض می کردم. اینکه هنوز یک ذره از لذت گناه مانده، معلوم می شود که اثر آن گناه هنوز هست. کاری که با ساختمان من کرده بود موجود است. آن برطرف نشده. آن خرابی ای که با گناهم به بار آورده بودم، درست نشده. گودال موجود است. اگر هروقت گناه به یاد من می افتد، شرمندگی به یاد می آید... یک دوستی داشتیم خدا رحمتش کند. گفت گناهانم همیشه جلوی چشمم است. آزار می دهد. قانونش این است دیگر. گناه من، باید مرا آزار بدهد. این همیشه گناهانش جلوی چشمش بود. همیشه ها. همیشه جلویش بود و آزارش می داد. این معلوم می شود توبه اش درست و کامل شده. البته ببینید این را عرض کنیم که قدم اول توبه این است که من گناهم را کنار بگذارم. این قدم اول قبولی توبه شماست. گناه را کنار گذاشتم. دوم اینکه من پشیمان باشم. اگر پشیمان باشم، مرحله دوم است. مرحله سوم این است که جبران کنم. بله؟ اگر جبران کردی. خب البته توبه بعضی از گناهان اصلا بدون جبران نمی شود. مثلا من به هر دلیلی نمازم قضا می شده. مثلا روزه ام خراب شده. خب من باید قضای این روزه را بگیرم. قضای آن نماز را بخوانم تا بشود. اگرنه شما توبه نکردی. این خودش یعنی جبران. دارم در جبران عرض می کنم که مرحله سوم است. مرحله اول این است که گناه کاملا ترک شود. مرحله دوم پشمانی، ماندگار شود. مرحله سوم هم جبران. از این سوالات ایشان که دو سه صفحه است، ان شاء الله تا آخر امسال، هر روز یک قسمتش را می خوانیم. ان شاء الله.

چه عرض کردیم؟ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ. ببینید اگر کسی، دقت کنید، اگر کسی با عناد باشد، عناد بخشش ندارد. اگر با عناد باشد، عناد بخشش ندارد. دشمن است. هیچی. بگذارید کنار. این وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ است. این عذاب شدید. اگر کسی با کفر و الحاد از دنیا رفته، عناد نداشته. یک کافر است. یک کافر معمولی است. هیچ چیز را قبول ندارد. اما دشمن نیست. ببینید دشمن فرق می کندها. اگر دشمن است، هیچ راهی ندارد. حالا می خواهم برای روشن شدن برایتان مثال عرض کنم. امام حسین علیه السلام به شمر فرمود که تو دست از کشتن من بردار. مثلا، مثلاها، من قول شفاعت به تو می دهم. حالا اینها نقل است ها. خیلی دقیق نمی دانیم واقعا اینگونه اتفاق افتاده یا نه. آن گفته که آقا من شفاعت جدت را به دوزار از جایزه یزید [می دهم.] این. بیا من دستت را بگیرم و به بهشت ببرم. برو ببینم. نمی خواهم. ولی کن. یک چیزی هم می گوید. این عناد است. این هیچ راهی ندارد. من شما را به طرف بهشت بردم. راه برایت باز کردم. در برایت باز کردم. دستت را گرفتم. نمی خواهم به بهشت بیایم. خب نمی خواهد به بهشت بیاید، چکارش کنیم؟ اما کسی فقط کافر است. ببینید گفته اند عناد قطعا بخشش ندارد. اما مراحل بعد، همه اش [قابل بخشش است.] من دارم گفته بزرگان را نقل می کنم ها. قرآن معمولا وقتی که از کفر سخن می گوید،... در دعای کمیل می گوید: أقسَمتَ عَن تَملَأها مِنَ الکافِرین مِنَ الجِنَّهِ وَ النّاسِ أجمَعین. قسم خوری. اگر قسمت نبود، ممکن بود. اینها امکان دارد. چقدر است؟ مثلا یک در هزار. مثلا. ممکن است یک چیزی بشود. من دارم حرف بزرگان را عرض می کنم ها. آنها که عناد است، راه ندارد. در ماورای عناد، ممکن است. حالا از این دومی می گذریم و می رسیم به کسی که با یک انبوهی از گناه از دنیا رفته. هیچ کاری هم برای گناهانش نکرده. خیلی ها هستند. نماز نمی خوانده. دائما دروغ می گفته. هستند دیگر. زیاد. این چه؟ کافر نبوده ها. کافر نبوده. اگر ما فرض کنیم کسی با یک سر سوزن ایمان از دنیا برود، این قابل بخشش است. اگر در آن می گفتیم یک در هزار و یک در ده هزار، این عددش خیلی می رود بالاتر. کسی که با یک سر سوزن از ایمان. حالا سر سوزن که می گوییم از باب کوچکی. واقعا یک چیزی از ایمان ببرد. اگر یک چیزی از ایمان ببرد، امکان بخشش دارد. حالا البته خب شما ظلم کرده ای و باید نتیجه اش را ببینی. ظلم کرده و باید نتیجه اش را ببیند. می بیند و بعد می بخشند. یک وقت درجه اش به یک درجه ای است که امکان شفاعت وجود دارد. یعنی کسی با گناه از دنیا برود، اصلا توبه نکرده و هیچ کاری برای گناهانش نکرده، از دنیا برود، اگر بی ایمان برود که می رود جزء دسته دوم. مشکل است دیگر. برای آنها خیلی مشکل است. به فرمایش دعای کمیل تو قسم خورده ای. قسم خورده ای که جهنم را از کسانی که کافر هستند پر کنی. از آن می گذریم. حالا عرض کردیم که کسی که با گناه عظیم از دنیا رفته، ایمان دارد. وقتی ایمان دارد، یک فرض دارد که همینطوری، البته وقتی بلای گناهانش را چشید، او را ببخشند. آنها را از جهنم درمی آورند و بعد در یک چشمه در کنار بهشت شست و شو می دهند و بعد او تمیز و پاکیزه می شود و وارد بهشت می شود. ممکن است همینطوری بخشیده شود. بعد از اینکه یک دوره ای به اندازه گناهانش یا حالا کمتر و بیشتر از عذاب الهی را دید، بخشیده می شود. اما وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ. دارد عذاب الهی را می بیند. چون خیلی، خیلی بد کرده بوده. یک فرض دارد که این ایمان دارد و به صاحبان شفاعت دلبستگی دارد. این ممکن است مشمول شفاعت شود. جا برای شفاعت دارد. امیرالمومنین یک فرمایشی دارند. حاج آقای حق شناس مکرر می فرمودند که جا بگذارید. جا بگذارید. انقدر نکن که دیگر اصلا فرض کن آن صاحب شفاعت رویش نشود بیاید برای تو شفاعت کند. از بس مثلا چه. خب پس شاید یک درجه هم اینگونه باشد که این جا برای شفاعت دارد و شفاعت نصیبش می شود. در قیامت از او شفاعت می کنند و دیگر به جهنم نمی رود. مرحله بعدش آن کسی است که اگر هم گناهی کرده، جبران کرده. خرابی هایش را درست کرده. خب وقتی آدم هیچ خرابی ای ندارد، می شود. وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ. مغفرت شامل حالش می شود. پس مغفرت سه صورت داشت. یک کسی خیلی گناه کرده بود. اما با ایمان از دنیا رفته بود. این امکان بخشش داشت و بخشیده شده بود. حالا بعد از اینکه دوره های شدید و درازی از عذاب را کشیده بود و... یک دسته دوم بودند که جای شفاعت داشتند و شفاعت شدند. چون شفاعت هم یک نوعی از مغفرت الهی است. یک نوعی از مغفرت الهی است. دسته سوم آن کسی است که اینجا کارهایش را درست کرده است. خب او هم مغفرت شامل حالش شده دیگر. این سه دسته می روند در دسته ای که وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ است. می خواستیم وَرِضْوَانٌ را هم بگوییم که دیگر نرسیدیم.

حالا ان شاء الله که ماه رجب می آید و به مبارکی می آید و ان شاء الله که ما حداقل اندکی از بهره های ماه رجب را بهره مند شویم. شب اول ماه رجب بین نماز مغرب و عشاء بیست رکعت نماز است. نماز عادی. یعنی یک حمد و یک قل هوالله. بیست رکعت نماز چقدر طول می کشد؟ به قول شما بیست دقیقه. این نماز خوبی است. بین نماز مغرب و عشاء بخوانید. برای حفظ در تمام طول سال است. در تمام طول سال، خدا دین و دنیای شما را حفظ می کند. ان شاء الله. آن وقت روز اول ماه رجب که از روزهای مهم روزه است و چندتا نماز دارد. حالا نماز اول ماه به جای خودش. یک نماز حضرت سلمان دارد. ده رکعت ساده تر است. یک نماز حضرت سلمان هم دارد که روز اول و روز پانزدهم و روز آخر ماه است. خب؟ خیلی نماز خوبی است. این دوتا نماز خیلی نمازهای خوبی هستند. چیزی نیست. مثلا نیم ساعت طول می کشد. آن یکی به قول شما بیست دقیقه طول می کشد. اگر ده رکعت باشد، ده دقیقه می شود. اما فکر نمی کنم آدم در یک دقیقه بتواند یک رکعت نماز بخواند. یعنی نماز درست. ماه رجب را قدر بدانید. اگر کسی روزه قضا دارد، در ماه رجب روزه های قضایش را بگیرد. هم بهره مستحبش را می برد، مثلا هم بهره روزه ی روز اول را می برد و هم بهره روزه قضایش را. دعاها و این حرف ها را هم که در مساجد یک ذره می خوانند. ماه رجب دعاهای خیلی خوبی دارد. خیلی خوب. همین اول مفاتیح ماه رجب را باز کنید که یک مقداری درمورد فضایل ماه رجب صحبت می کند. آن وقت دعاهایش را می گوید که دعاهای خیلی خوبی دارد. خیلی دعاهایش خوب است. من دیده ام بعضی از بزرگان دعاهایش را در قنوت می خوانند.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای