جلسه چهارشنبه 99/6/26
دوران شاید سی و پنج ساله امامت حضرت زین العابدین (علیه السلام) جو عالم اسلام را عوض کرده. حالا من نمونه که عرض کنم شما می فهمید.

اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد (اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم) وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی الأرَضین عَجَّل الله تَعَالی فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ مَخرَجَه وَ لَعنَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین من الآن إلی قیام یَومِ الدّین

در همین فاصله نزدیک شهادت حضرت زین العابدین، امام سجاد علیه السلام را داشتیم که متاسفانه ما غفلت کردیم و مجلس تذکری برای شهادت ایشان نداشتیم. این یک بی توفیقی بود. امروز من سعی می کنم که یک مقداری درمورد ایشان صحبت کنیم که شاید اندکی از آن چیزی که از دست داده ایم جبران کنیم.

امام زین العابدین علیه السلام در تقسیمی که بنده عرض می کنم یکی از ادوار چندگانه امامت است. یعنی یک دوره ای از امامت را در این شکل از تقسیم، امام امیرالمومنین و امام مجتبی و امام حسین علیه السلام محاسبه کردیم. یک دوره از این تقسیم را حضرت زین العابدین علیه السلام به تنهایی. یک دوره حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام است. و ادوار بعد. این دوره یک کار بزرگ، یک کار بزرگ در حد یک معجزه بزرگ حضرت زین العابدین علیه السلام به انجام رسانده اند. به انجام رسانده اند. دوره سه امام بزرگوار گذشته، یعنی امام امیرالمومنین و امام مجتبی و امام سیدالشهدا، ائمه کوشیده اند قداستی که در دوران بعد از پیامبر برای مقام خلافت ساخته شده است، قداستی که در حد خدایی، در حد ربوبیت برای مقام خلافت در بعد از دوران پیامبر ساخته شده، جعل شده، اختراع شده، بشکند. و این دوره با خون حضرت حسین علیه السلام به پایان رسیده. و آنچه که به عنوان قداست فوق بشری و الهی برای مقام خلافت ساخته بودند، شکسته شده. البته این شکستن به یک روز اتفاق نیفتاده. کم کم بعد از امام حسین آن قداست دیگر رنگ عوض کرده و بی رنگ شده. این خودش یک بحث مفصل دارد که در گذشته هم اشاره هایی به این مساله داشتیم. اما یک کار دیگر هم در این دوران اتفاق افتاده. به ویژه در عصر بنی امیه، امویان و علی الخصوص معاویه. در این ادوار کوشیده اند که اهل بیت پیامبر از مقام منیع آسمانی ای که دارند فراموش شوند. با مقام منیع آسمانی که دارند فراموش شوند. این در دوره اول دوران خلافت بعد از پیامبر است. از عصر بنی امیه به بعد بالخصوص معاویه کوشیده است که خاندان پیامبر منفور بشوند. منفور بشوند. یک نفر در سرزمین شام از این شهر به آن شهر، از این ده به آن ده، از این قبیله به آن قبیله حرکت می کرد. تمام این دهات و قبایل و شهرها را دور زد و در آن می کوشید اثبات کند آن منافقینی که می خواستند بعد از جنگ تبوک پیامبر را به قتل برسانند و از کوه پرتاب کنند، این علی و یارانش بودند. امیرالمومنین در راس این جریان قتل و به اصطلاح عربی اقتیال و به اصطلاح اروپایی ترور پیامبر بوده است. پس همه او را لعن کنید. لعن را که مرحله اعلای اظهار براعت است، در این عصر یعنی در عصر بنی امیه و معاویه [رواج می دادند.] در اعصار قبل می کوشیدند اینها فراموش شوند. اصلا دیده نشوند. هیچ کس به آنها در امر دینش مراجعه نکند. درحالیکه پیامبر فرموده بود که من دو چیز گرانبها می گذارم که برای آینده مرجع دین شما باشد. اینها از هم جدا نمی شوند. و هرکس به  این دو چنگ بزند هرگز گمراه نمی شود. یعنی پرچم هدایت به دوش این دو چیز، قرآن و عترت من است. اینها تلاش می کردند این فراموش شود و هیچ کس به عنوان وسیله هدایت به آنها مراجعه نکند. یک نفر به مسجد آمده و دارد از اینها سوال می کند. امام حسین علیه السلام و ابن عباس در برابرش بودند. سوال که می کند، حالا نقل ها اینجوری است که امام حسین خواستند جواب بفرمایند. آن شخص می گوید که من از تو سوال نکردم. من از ابن عباس سوال کردم. یعنی نواده پیامبر را، شخصی نمی داند.که بتواند و لایق است جواب مساله دینی من را بدهد. گفته اند که در مجموعه روایاتی که ما از ائمه داریم، فقط دو روایت از حضرت حسین علیه السلام نقل شده. فقط دو روایت. یعنی دوتا. دو نفر آمده اند از ایشان مساله دینی سوال کرده اند. انقدر در انزواست. انقدر از جامعه دینی دور است. این کاری است که بنی امیه کرده اند. آن خیلی مهم است. یعنی همه امت به ضلالت گرفتار می شوند. چرا؟ چون قرآن را دارند، که البته قرآن را هم ندارند اما حالا می گوییم قرآن را دارند اما عترت را ندارند. اگر این دو را داشته باشند، هدایت هست. و اگر این دو را نداشه باشند، ناگزیر گمراهی است. یعنی قرآن، آن قرآنی که خدا آن را فرستاده و پیامبر آنر ا تبلیغ کرده و وسیله هدایت است، دیگر وسیله هدایت نیست. چون از قرین و همتای خودش که عترت و پیامبرند جدا شده. و اگر کسی فقط به عترت مراجعه کند و قرآن را کنار بگذارد، او هم ناگزیر به گمراهی گرفتار می شود. حالا در دوره اول کوشیده اند که عترت فراموش شود. عترت مورد مراجعه قرار نگیرد. امیرالمومنین در دوران خلفای اولیه اکثریت زمان عمر خودش را در بیابان ها می گذرانید چاه حفر می کرد. نخلستان آباد می کرد. در طول این دوران بیست و پنج سال، بسیاری از اوقات خودش را در آبادانی نخلستان ها به سر برد. این کار برای امیرالمومنین وظیفه نیست. او وظیفه هدایت مردم را دارد. امامت مردم را دارد. نباید برود در بیابان و آنجا نخل بکارد. چاه بکند. قنات درست کند. خب این مال آن دوران. بعد از دوره خلافت و حکومت امیرالمومنین که سرنوشت اسلام به دست بنی امیه افتاده است، آنها کوشیده اند این خاندان منفور شوند. در سراسر عالم اسلام واجب بود. یکی از واجبات خطبه نماز جمعه این بود که باید علی لعن شود. صب و لعن بشود. از بدی های رفتار و اعمال ایشان سخن گفته بشود. البته بدی هایی که آنها جعل می کردند. همه مردم حتی در مکتب خانه ای که بچه های خردسال می روند سواد بیاموزند، قرآن خواندن بیاموزند، آنجا دشمنی و صب و لعن امیرالمومنین تعلیم داده می شد. سراسر عالم، عالم اسلام صب و لعن امیرالمومنین را وظیفه می دانند. در گذشه هم عرض کردم. فقط یک نقطه از عالم اسلام، سیستان و بلوچستان، سیستان آن روز بود که یک سال لعن را پذیرفت و عمل کرد و از بعد از آن سال دیگر گفتند ما لعن و صب نمی کنیم. فقط. یک استان دیگری که ما نامش را نمی بریم. این بعد از اینکه لعن برداشته شد گفتند اجازه بدهید ما مدتی بعد هم لعن را ادامه بدهیم. خب این یک مشکل بزرگ دین شده. یک مشکل بزرگ هدایت شده. خاندانی که وظیفه هدایت مردم را دارند منفورترین خاندان در عالم اسلام هستند. بنی امیه که دشمن اصلی اسلام اند و شاید همه شان منافق اند، یعنی اگر از دین هم سخن می گویند، به نفاق سخن می گویند، اینها شده اند جانشین پیغمبر. تنها خویشاوندان پیغمبر. می گویند بعد از اینکه بنی عباس به قدرت رسیدند سران و بزرگان شام را به پایتخت خودشان احضار کردند. آنها گفتند واقعا ما در این دوران برای پیامبر خانواده ای و خویشاوندانی جز بنی امیه نمی شناختیم. فقط آنها خویشاوند پیامبر هستند. در برابر بزرگترین و بالاترین دشمنان اسلام و پیامبر علی و فرزندانش هستند. عرض می کنم یکی از کارهای اساسی که حضرت زین العابدین انجام داده است [از بین بردن همین نفرت عمومی است]. و این کار فقط از یک امام برمی آید، فقط از یک امام بر می آید، معجزه فقط از امام برمی آید. ایشان یک معجزه در عالم اسلام بنیاد گذارده. یک معجزه. و آن این است که ایشان کوشیده این نفرتی که مردم از خاندان پیغمبر دارند فراموش کنند. انقدر از ایشان خوبی دیده اند، و از ایشان انقدر کرامات اخلاقی دیده اند، انقدر از ایشان سخاوت دیده اند. آنقدر از ایشان عبادت دیده اند. جو عالم اسلام دگرگون شده. جو عالم اسلام دگرگون شده. اولین بار خطبه ای است که ایشان در شام خوانده. در حضور یزید یک کاری کرد که یزید ناگزیر شد، ناگزیر شد که معذرت خواهی کند. اظهار پشیمانی کند. عبید الله را به عنوان کشنده اصلی لعنت کند. من نبودم. من دستور ندادم. یزید عبید الله را لعنت کرد. درصورتی که خودش او را بر سر کار آورده و خودش دستور کربلا را به او داده. دستور کربلا به دستور یزید و به اجرای عبید الله بوده. این واقعا پشیمان نبوده. ناگزیر شد اظهار پشیمانی کند و عبیدالله را لعنت کند. از اینجا شروع می شود. و دوران شاید سی و پنج ساله امامت حضرت زین العابدین جو عالم اسلام را عوض کرده. حالا من نمونه که عرض کنم شما می فهمید. ببینید مردم مدینه می خواهند از شهر مدینه به مکه بروند برای زیارت خانه خدا و انجام اعمال حج. خب هرکس که توانایی داشت و حالا دوبار دیگر هم رفته، بار سوم هم می رفت. وقتی توانایی داشت می رفت. هرکس می خواست برای انجام اعمال حج به مکه برود، صبر می کرد تا حضرت زین العابدین حرکت کند. وقتی ایشان حرکت می کرد، مردم مدینه برای اعمال حج شان به دنبال ایشان حرکت می کردند. صبر می کردند تا ایشان حرکت کند، به دنبال ایشان بروند. یعنی انقدر ایشان در شهر مدینه ارزش و اعتبار یافته است. به آن مقدار که ایشان فضایل و کرامات اخلاقی و عملی به مردم شهر نشان داده است. انقدر که به داد فقرا رسیده است. انقدر که مردم از عباداتش خبردار شده اند. انقدر که از فضایلش  دیده اند. به چشم دیده اند. حالا این مال شهر مدینه است. وقتی امام به مکه مشرف میشد و اعمال حجش را انجام می داد هیچ کس از شهر مکه خارج نمی شد. منتظر بودند حضرت زین العابدین اعمال حجش تمام شود، کارهایش تمام شود و از مکه خارج شود. همه مردم که برای حج آمده اند. ببینید در عالم اسلام اعتبار یافته است. انقدر عزیز شده و انقدر محترم است. خیلی است. تمام شهر. مردمی که در وقت های مختلف، از جاهای مختلف، از بیرون، از مثلا جزیره العرب، از ایران، از هرجا آمده اند صبر می کنند، در مکه می مانند تا ایشان اعمالش، همه کارهایش تمام شود و از مکه خارج شود وبه سوی شهر خودش برود، آن وقت هرکس به هرجا می خواست برود، می رفت و از شهر مکه خارج می شد. این اصلا یک معجزه غریبی است. انقدر عزت و انقدر محبوبیت. خاندان پیغمبر به دست ایشان انقدر محبوبیت و عزت پیدا کرده است.

یک نکته دیگر هم عرض می کنم و عرضم را تمام می کنم. در عبارت دارد امیرالمومنین علیه السلام به کدّ یمین... حالا چکار می کرد؟ چقدر زحمت می کشید؟ و چقدر زحمتش ثمر می داد. گفته اند که زمان پیامبر، پیامبر خواستند که سلمان را از اربابش که یک زن یهودی بود بخرند. ایشان به بردگی فروخته شده. در شهر مدینه برده است و برای آن زن یهودی کار می کند. گفتند ما می خواهیم این را از شما بخریم. ایشان گفت به سیصد نخل خرما. سلمان را به سیصد نخل خرما می فروشم. عیبی ندارد. سیصدتا هسته خرما تهیه شد. رفتند در یک بیابان. یک جایی که می شد این هسته ها را بکارند. پیامبر این هسته های خرما را به دست امیرالمومنین سپرد. ایشان می رفت در زمین می کاشت. یکی اش را یک آقای دیگری کاشت. یک دانه اش را او در زمین کاشت. آن سبز نشد. همه هسته هایی که امیرالمومنین کاشته سبز شد و تبدیل شد به درخت. حالا اندازه و اینهارا نمی دانیم چه زمان و چطور. حضرت فرمودند که یا علی برو آن هسته خرما را دربیاور و از آن طرف بکار. یعنی از طرف دیگرش بکار. امیرالمومنین رفتند آن هسته رادرآوردند و از طرف دیگر در زمین کاشتند. این یکی هم سبز شد و شد سیصد تا درخت خرما. حالا کوچک و بزرگ و اینهایش را دقیق نمی دانم. درهرصورت سیصد تا درخت تحویل دادند و سلمان آزاد شد. می خواهم عرض کنم که پیغمبر دوتا از زمین های بزرگ موات را به امیرالمومنین بخشیده بود. یعنی به عنوان ولی امر. ولی امر دوتا زمین بزرگ به ایشان بخشیده بود. زمین ها موات اند. یعنی هیچ چیز در آنها نیست. امیرالمومنین از داخل این زمین ها آب درآورده. چاه زده. آب درآورده و درخت کاشته. خرما کاشته. نخلستان های بسیار بزرگ. حالا نمی دانیم چند هکتار است. خیلی بزرگ. بعدها امیرالمومنین اینها را وقف کرد برای فقرا. فقرای شهر مدینه یا کسانی که در سفر در شهر مدینه درمانده شده اند. یعنی ابن السبیل. فقیرند. این خرما ها فروخته شود و به آنها خرجی داده شود. یا به فقرای مدینه خرجی داده شود. زندگی شان را از اینجا اداره کنند. متولی وقف هم اول امام حسن علیه السلام، بعد هم امام حسین علیه السلام بعد هم مثلا فرزندان این بزرگواران. حالا این موقوفات صدقات امیرالمومنین داستان ها دارد. معاویه خواست بخرد. البته روی حیله و تذویر. فرمود صدقه است.. وقف است. قابل فروش نیست. عبارت روایت که ما هم در فارسی این اصطلاح را داریم این است. ایشان با کدّ یمین و عرق جبین هزارتا برده خریده. یعنی کسانی که در اثر جنگ های مسلمان ها با رومی ها و ایرانی ها، اسیر شده اند و به برده تبدیل شده اند، امیرالمومنین اینها را خریده و آزاده کرده. اما همین مقدار. کار دیگری نمی توانست بکند. مثلا تربیت این بردگان برای ایشان امکان نداشت. چون دولت به طور جدی مراقبت می کرد که چیزی از دست امیرالمومنین به کسی نمی رسد. اما خب حالا یک برده می خرد و آزاد می کند. این برایشان مشکل نداشت. بهانه ای برای مقابله با آن نداشتند. اما اگر امیرالمومنین می خواست به اینها درس بدهد، نمی شد. امکان نداشت. اما زمان حضرت زین العابدین گفته اند ایشان مثل جدش برده خرید و آزاد کرد. حالا ما عددش را نمی دانیم. شاید مثلا چون گفته اند مثل جدش، عددش همان حدود هزار و اینها باشد. ایشان اینها را می خرید. یک سال در خانه خودش تربیت می کرد. قرآن می آموخت، احکام دین به آنها می آموخت و بعد آزاد می کرد. آزاد هم که می کرد، سرمایه می داد. باز از کجا سرمایه می داد؟ از همان نخلستان ها. چون چیز دیگری در دسترس نداشتند که. مثلا کسی به امام خمس نمی داد. امیرالمومنین حتی اینجا هم موثر بود. پس هزار نفر یا مثلا نزدیک هزار نفر برده خریده. این برده ها از رم و ایران آمده اند. یا مثلا از آفریقا آمده اند. مثلا. یعنی می خواهیم عرض کنیم که شاید بسیاری شان در یک سرزمین متمدن متولد شده اند. حالا در جنگ اسیر شده اند و حالا آزاد شده اند. ناگزیر مثلا قدر علم و دانش را می دانند. که بنده می خواهم عرض کنم شاید بسیاری از شاگردان حضرت باقر و حضرت صادق از نسل اینها هستند. ما حداقل دونفرشان را می دانیم. دوتا نسل قبل محمد بن مسلم، نام غیر عربی دارد. یعنی معلوم می شود که یا هجرت کرده یا جزء آن برده ها بوده که خریداری و آزاد شده و نواده اش یکی از صحابه و عالمان درجه اول علوم اهل بیت شده است. محمد بن مسلم. زراره هم همچین چیزی است. زراره ابن اعین بن سِن سِن. که احتمالا این اسم ترکی است. نمی دانیم. در هرصورت معلوم می شود بیگانه است. عرب نیست. باز هم شاید از همان برده هایی است که به دست حضرت زین العابدین آزاد شده اند. حالا ما این دوتا نمونه را می دانیم که بگوییم شاگردان حضرت باقر و حضرت صادق که اسلام را از امام آموختند و به دست ما رساندند، [از نسل] آزاد شده های حضرت زین العابدین هستند. خب دیگر تا همینجا ولو خلاصه عرض شد و به حد کافی توضیح داده نشد اما به همینجا بسنده می کنیم.

اَلسَّلامُ عَلَيک يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتى‏ حَلَّتْ بِفِنآئِک، عَلَيک مِنّى‏ سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى‏ لِزِيارَتِکمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَينِ، وَعَلى‏ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَينِ، وَعَلى‏ اَوْلادِ الْحُسَينِ، وَعَلى‏ اَصْحابِ الْحُسَينِ.

مسموم کردند. خون به جگر کردند. اسارت برده اند. به زنجیر کشیده اند. امام معصوم حضرت زین العابدین علیه السلام را. بزرگ ترین عابد زمانه را. هر روزش روزه است. هر شب تا به صبح بیدار است. نمی دانیم. شاید در شبانه روز عدد هزار رکعت نماز را گفته اند. حالا دقیقا نمی دانیم. در هرصورت شبانه روز به عبادت گذرانده. به تعلیم و تعلم گذرانده. به خدمت به خلق گذرانده. به خدمت به ضعفا و فقرا گذرانده. بار غذای فقرا را به دوش کشیده. به محلات فقر نشین رفته. در نیمه های شب بالاسر هر فقیری، زندگی فردایش را، رزق و روزی فردایش را قرار داده. آنها ایشان را نمی شناختند. صورت را بسته بود. هیچ کس نمی دانسته چه کسی این زندگی را، این غذا را، این رزق و روزی را آورده. وقتی ایشان شهید شد و این غذاها قطع شد تازه فهمیدند حضرت زین العابدین علیه السلام این مرحمت را انجام می داده. هشام برای یک همچین امامی با این مظلومیت و این همه کرامات اخلاقی، زهر فرستاده. زهر فرستاده. آخر چرا؟ برای چه؟ ایشان که کار سیاسی انجام نمی داده. دنبال جمع کردن لشکر نبوده. نمی خواسته حکومت آنهارا بردار. نمی توانستند این همه فضیلت و کرامت را از خاندان پیغمبر ببینند و آرام بنشینند. حسادت نمی گذاشت که امام زین العابدین را زنده ببینند. گفته اند، روضه خوان ها می خوانند که وقتی امام باقر علیه السلام ایشان را غسل می داد در پشت ایشان زخم هایی را مشاهده کرد. گره های زخمی مشاهده کرد. این مال چیست؟ مال آن کیسه های آذوغه است که ایشان به دوش می کشیده. هرشب ساعت های زیادی با این بار سنگین به دوش می کشیده. نقل می کنند که یک آثاری هم در گردن ایشان مشاهده می کردند. این آثار مال چیست؟ گفته می شده شاید این آثار مال آن سفر اسارت است که ایشان چهل منزل غل و زنجیز به گردن داشته. مدت هایی که در شام بودند. آنجا باز غل و زنجیر به گردن داشته. زخم ها باقیمانده دوران عاشورای حضرت زین العابدین علیه السلام است.

و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.

ده مرتبه یا الله... هفت بار یا ارحم الراحمین... به فضل و کرمت و به حرمت محمد و آل محمد صلواتک علیهم اجمعین امر فرج و ظهور ولیّ ات را اصلاح بفرما. در ظهور و فرجش تعجیل و تسهیل بفرما. بخشی از عمر ما را در عصر ظهور و فرج و دولت آن حضرت قرار بده. حوائج آن حضرت و حوائج همه دوستانش و حوائج جمع ما را فوق رغبت مان برآورده به خیر و عافیت بفرما. بلاها و مصیبت ها، غم و غصه ها، آفات و آهات را از آن وجود مبارک و از همه دوستانش و از جمع حاضر و از کشور ما دور بفرما. بلا را از کشور ما دور بفرما. این بلای خانمان سوز مریضی کرونا را از کشور ما دور بفرما. رفع و دفع بفرما. به خیر و عافیت از کشور ما برطرف بفرما. مریض هایی که به این مرض گرفتارند، شفای عاجل و کامل و خیر مرحمت بفرما. آنها که سالم اند وگرفتار نشده اند گرفتار مفرما. باز هم عرض می کنیم خدایا این بلا را و هم بلیات را از کشور ما دور بفرما. عافیت و سلامتی را بر کشور ما نازل بفرما. خیر و عافیت نازل بفرما. ما را لحظه و کمتر از لحظه ای به خودمان وامگذار. توفیق زیارت عتبات عالیات که راه ها بسته شده، همه راه ها بسته شده، به مرحمت، به مرحمت، به مرحمت، دوباره باز بفرما. ما را توفیق زیارت دوباره مرحمت بفرما. توفیق زیارت مکرر مرحمت بفرما. با عافیت کامل. شر امریکا و اسرائیل و اتباع و ؟/ شان را از سر کشور ما دور بفرما. شرشان را به خودشان بازگردان. شکست و نابودی اسرائیل و امریکا را در عصر زندگی ما قرار بده. ما به چشم خودمان این نابودی و شکست را مشاهده کنیم. باز هم عرض می کنیم شر و ضر و کیدشان را از سر ما، از سر همه ما مسلمان ها از سر کشور ما دور بفرما. رفع بفرما، دفع بفرما. عواقب همه امور ما را، عواقب عمر ما را، عاقبت عمر ما را ختم به خیر و عافیت کامل بفرما. ما را یک لحظه و کمتر از لحظه به خودمان وامگذار. توفیق ترک معصیت و ترک اخلاق بد به همه ما، به همه دوستان امیرالمومنین مرحمت بفرما. بلای گناه را از کشور ما دور بفرما. رفع بفرما. دفع بفرما. آنچه گفتیم و آنچه نگفتیم به فضل و کرمت، به حرمت محمد و آل محمد برای ما مقدر بفرما. از خیر و عافیت و حاجت، حاجاتی که گفته ایم و نگفته ایم و به آن نیاز داریم به فضل وکرمت به ما مرحمت بفرما.

به جاه محمد و آله. صل علی محمد و آله. رب صل علی محمد و آله.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای