اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد (اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم) وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین المُنتَجَبین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی الأرَضین عَجَّل الله تَعَالی فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ مَخرَجَه وَ لَعنَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین من الآن إلی قیام یَومِ الدّین
اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. آیه بیست سوره حدید است. اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ. این مساله، مساله روشن و واضح است. دقت کنید می بینید حیات دنیا، بازی ست، مال یک سنی است. بیهوده کاری ست، مال یک سنی ست. دنبال زینت است، مال یک سنینی ست. تفاخر است. این هم مال یک سنینی ست. و تکاثر فی الاموال و الاولاد است. این می کوشد ثروت بیشتر، او می کوشد ثروت بیشتر. این با ثروت بیشتر به مقابله با او می رود. او به مقابله این. این دنیاست. یعنی سراسر دنیا از همین پنج تا بیرون نیست. مگر کسی، مگر کسی از دنیا بیرون رفته باشد و جزء ابناء آخرت شده باشد. اگر جزء ابناء آخرت شده باشد... خب آخرت این پنج تا چیست؟ [در ادامه آیه می فرماید:] فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ. یک فرض فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ. برای یک کسانی در آخرت عذاب شدید است. وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ. یک کسانی هستند، از مغفرت خدا بهره مند می شوند. حداقل باید بکوشیم این یکی را به دست بیاوریم. وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ. ببینید نمی شود من گناه بکنم و جواب این گناه را ندهم. یک قانونی در [جرم ها و] مشکلات دنیایی بود که می گوید اگر مدتی بگذرد دیگر از [کیفر] آن گناه می گذرند و جزا نمی دهند. آنجا این را نداریم. نمی شود من گناه کنم و مشمول گذر زمان شود. اگر کسی گناه کرده باید جوابش را بدهد. باید پس بدهد. وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ. این هم یک راه هایی دارد که اگر گناه باشد، آدم گرفتار گناهش می شود. مگر اینکه جبرانش کند. مگر اینکه جبرانش کند. اگر جبران کنی، خب هیچ مشکلی نداری. مرحله دومی هم برای یک مجموعه از بندگان خدا هست. وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ. اینها از مغفرت برخوردار می شوند. یک دسته از بندگان خدا. یک دسته کمتری هم وَ رِضْوَانٌ. وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ. یک دسته ای هم رضوان خداست. اگر شخص اینجا بکوشد برای اینکه اعمالی انجام بدهد که رضای خدا در آن باشد، اعمالی انجام دهد، که رضای خدا در آن باشد، ثمرش این است که به رضای خدا می رسد. اگر گناه بکند، عذاب شدید. اگر برای جبران بکوشد، وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ. اگر برای رضای خدا بکوشد، به رضای خدا می رسد. آدم ها از این سه دسته بیرون نیستند. یا گرفتار عذاب شدید که یک ذره اش هم شدید است. یک ذره عذاب آخرت، فقط یک ذره اش. اگر داستان سعد بن معاذ یادتان باشد، پیغمبر زیر تابوتش را گرفته بود. برایش نماز خوانده بود. او را در قبر گذاشته بود. لحد چیده بود. همه کارهایش را کرده بود. در نماز میت برای میت طلب مغفرت می شود. برای آن میت طلب مغفرت می شود. همه این کارها را برای سعد کرده بود. مادرش گفت که خوش به حالت. بهشت برایت گوارا باشد. فرمود لا تَحتِمِی عَلَی الله. برای خدا دستور نده. چیزی را گردن خدا نگذار. لا تَحتِمِی عَلَی الله. الان قبر چنان او را فشار داد که ... چرا؟ این اخلاقش در خانه اش خوب نبود. بیرونش خیلی خوب بود. فقط همین عیب را داشت. با زن و بچه اش تند بود. تند بود. عذاب فشار قبر. حالا کسی همه را مراقبت کرده. دائما کوشیده یک کاری بکند که خدا را از خودش راضی کند. این به رضوان خدا می رسد. آیه نعمت های بهشتی را می شمارد. بعد می فرمایند وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ [72 توبه]. از همه آن نعمت ها بالاتر رضای خداست. اگر تو به رضای خدا برسی، به بالاترین نعمت های ممکن در بهشت رسیدی.
السلام علیک یا ابا عبدالله وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
زهر تشنگی می آورد. زهر در جگر آدم اثر می گذارد. جگر را می سوزاند. جگر را پاره پاره می کند. امام زمان علیه الصلاه و السلام یک قدح که به آن آب مستکی می گویند و دکتر برای معالجه زهر گفته بود به لب های مبارک پدر گذارد. دندان ها به این برخورد می کرد. یعنی می لرزید. لب ها می لرزید. چانه حضرت می لرزید. دندان ها به این قدح آب برخورد می کرد. اما در کربلا انقدر تشنگی بالا گرفته بود که امام آسمان را دود می دید. شاید، شاید می فرمود جگرم از تشنگی... فرمودند که عبارت مقتل این بود که لَقَد تَفَتَتت کَبِدِی مِنَ السَّماء. جگرم از تشنگی قاچ قاچ شده. پاره پاره شده. و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.