آقای آقا شیخ محمد حمامی که از اخیار و ابرار و دوستان و تربیت شده ی جناب شیخ بود نقل می کند: در منزل آقا مجلس روضه به پا بود. من هم حضور داشتم. در کنار من دو نفر ناشناس نشسته بودند. که بعد معلوم شد مأمور خفیه ی آگاهی هستند. آقا منبر رفته بود. یکی از آن دو نفر به دیگری گفت: این آقا شیخ مرتضای حمام گلشنی است. بنشینیم ببینیم چه می گوید. دیگری جواب داد: نه! برویم او همه اش از مردن می گوید. بلند شدند، و رفتند. آقاشیخ محمد گفته بود من یادم آمد که آقا دعا کرده بود: «خدایا اهل دولت را به مجلس ما موفق نکن» و الآن من استجابت دعای ایشان را می دیدم.