مرحوم آقای آقاشیخ مرتضی یک روز در گلدسته ی امامزاده سید اسماعیل واقع در کنار میدان کاه فروشان، زیارت عاشورا خوانده بودند. زیارت که تمام شده بود ایشان احساس سبکی می کند بطوریکه به راحتی می توانسته است از آن بلندی به زمین بیاید. این حادثه کمی ذهن ایشان را مشغول می کند. اما کسی که به اخلاص می کوشد در نزد مربی مهربان آسمانی رها و فراموش نمی شود. لذا فردا در خانه ایشان را می زنند، و یک خانم مسنّی به ایشان عرض می کند که آقا من زیارت عاشورا می خواندم جای بلندی مثلاً در پشت بام خانه بودم. آنجا احساس سبکی کردم بطوریکه به راحتی می توانستم به زمین بیایم. آنجا مشکل فكرمشغولي ايشان حل شد.