سوال:
باسلام.خواهر من از گفتن مسایل دینی و بازگو کردن آن به او زیاد علاقه نشان نمیدهد و دوست دارد دین را در یک سطح معمولی که شامل خواندن نماز و روزه و... باشد رعایت کند و به نظرش آن چیزی که دین از او میخواهد همین است و وقتی پدر و مادر مخصوصا مسایلی را در این رابطه به او بازگو میکنند حالت خوشی نشان نمیدهد و ترش رویی میکند و گاها قهر میکند و حالت و سبکی که خود نسبت به دین اجرا میکند آنرا خود قبول دارد و به همین بسنده میکند و دوست دارد به شیوه روز و مد روز و تا حدودی غربی زندگی کند در کنارش مسایل دینی تا یه سطحی پایینی رعایت کند .در این میان پدرم روی مسایل دینی سطح بالا که مثلا علما برای تهذیب نفس انجام میدهند از او توقع دارد و به او میگوید و این دیگر خیلی خواهرم را رنجیده میکند و حتی تا جند ساعت یا چند روز از مدرم و یا کلا خانواده کناره گیری میکند و من و مادرم هرچه به پدرم تذکر میدهیم که این تذکراتی که شما به خواهزم میگویید در مورد او صدق نمیکند و نباید اینقدر سخت گیری بیش از حد از بکنید چون تاثیر برعکس آنرا ما به عینه میبینیم و پدرم قبول نمیکند و به گمان خودشان روشی که در پی گرفته اند درست است و حال ننتیجه اش این است .که حتی بعد این تذکرات حتی شده چنان بداخلاقی و تندی خواهرم نسبت به پدر و مادر و یا حتی خانواده بروز میدهد.حال وظیفه پدر و مادر چه باید باشد؟؟عایا باید اورا کاملا رها کنند بطوریکه او به همان رویه دینی که سطح پایین است که مطابق روز است عمل کند و کاری به او نداشته باشند ؟؟ یا نه تنها او را رها نکنند بلکه دایم به او تذکر دهند که مثلا سفر خارجی ممنوع است و نباید با شیوه روز جامعه عمل کرد بلکه باید مثلا نفس را تزکیه کرد و یا مثلا فلان نماز مستحبی که ثوابش زیاد است هی به او تذکر دهد و نسبت به روال دینی که او اتخاذ کرده دایم تذکر دهند که مرگ انسانها نزدیک است و باید بهتر عمل کرد که این روش به نظر میرسد نه تنها همان سطح پایین دینی را ارتقا نمیدهد بلکه به مرور زمان همان دین اندک را از دست میدهد و از دین متنفر میشود و کلا دین را کنار میگذارد؟؟؟ در ضمن وظیفه من برادر نسبت به پدر و مادر و نسبت به این خواهر یا این خصوصیات چیست؟؟ لطف کنید به طور جامع راه حل و راه چاره را بفرمایید تا این قضیه صعب به راحتی حل گرد.ممنون از لطفتون