سوال:
سلام ودرود خدمت آیت الله جاودان
من چندمین بار که پیام میفرستم متاسفانه به هیچ نتیجه ای نرسیده یه بار بامن تماس گرفته شد دستور ی داده شد که برای تکمیل دستور باید زنگ میزدم ولی با شماره ای که بود تماس گرفتم وایشان فرمودند نزد شما نیستند شمارا به خدا کمکمکنید توان جزیره افتادم توانم رفته
من دبیر بازنشسته آموزش وپرورش هستم بعداز شهادت برادرم سرپرستی خانواده ام به عهده من وهمسرم شد تنها برادرم هم باخانمی که حدود۱۵ سال از خودش بزرگتر که دو فرزند داشت ازدواج کرد وبیچارگی بیشتر شد همیشه باهم درگیر بودن صاحب دو فرزند شد وهمسرش دریک تصادف مردن وبدبختی دیگری دامن خانواده راگرفت این بود که از روز سوم یه کاغذ نوشتن که میت را خواب دیدیم که شما باید فلانی رابگیری تا بچه هام دست نامادری نیفتد به این ترتیب این خانم که دختر خواهر زن اول بود وبیوه با دوفرزند آمدن وپای دعا به منزل ما بازشد وهر روز گرفتار ترمن هم به کیش منتقل شدم یه واحد ازمنزل خودم را به خواهرم دادم که پدر ومادرم تنها نمانند وبعداز چندسال پدرم به رحمت خدا رفتن وکم کم زمزمه اینکه دو فرزند برادرم نزد مادرم باشندبلند شدخدا میداد که برسر مادر پیرم چه بلایی آمد حال بچه هابزرگ شدن واستثناء را تشخیص میدادن ولی جرات حرف زدن نداشتن انقدر که هردو شدن دیوانه ودرکمپ بستری شدن مدام خودکشی میکردن بالاخره به لطف خدا شفاگرفتن ودوسال نزد مادرم بودن همراه برادرم برگردیم به زندگی خودم صاحب دوفرزند یه پسر که بچه ی مذهبی صاحب همسر ویه فرزند است ساکن کیش بود تصمیم گرفت به مدافعین حرم بپیونند که بامخالفت ماروبرو شد تا حالا که نرفته وعلتش رانمیدونم الان درزندگی شخصی دچار مشکل شده بسیار بداخلاق وعصبی شده هر چی تلاش میکنه به جایی نمیرسه دخترم که بچه مومن وچادری بود الان حتی نماز نمیخونه تا مقطع فوق لیسانس درس خونده دوجا کار میکنه اصلا نباید سربسرش بذارم خیلی زود عصبانی واز کوره درمیره همسرم که یه روز مدیرعامل یه شرکت بزرگ بود الان بیکار نشسته و تاحرف میزنم صداش بالا میره هرخواستگاری خونه میاد بی دلیل بهم میخوره آرامش اززندگیمون پرکشیده چندبار دعا از خونه ی تهران پیدا کردیم ما الان از نظر مالی وضع خوبی داریم ولی شاید باور نکنید که جیبمان خالی است یعنی پول دار فقیریم بعضی وقتها احساس میکنم پسرم ومخصوصا دخترم من وپدرش رادوست ندارند پسرم هم تنهای تنها شده خیلی تند خو وباهوش است مهندس ودرمدارس تهران دبیراست زمانی که کیش بود با روحانی های جوان باهم در رفت وامد بودندخواسته هایشان درزندگی متعادل بود عید امسال تصمیم گرفتیم باهمسرم خدمت استادی بریم وازایشان عاجزانه بخواهیم که حامد جزء شاگردانشان باشد تا تاثیر نگاه استاد زندگیشه کمی متعادل شود نگران بهم خوردن زندگیش هستیم خلاصه همه چیز در زندگیمان بهم خورده ما را دعا کنید و راهنمائیمان کنید التماس دعا یاعلی