متن سخنراني جلسه پنجشنبه8/7/89(اثرگناه-معناي حضورنزدخداونددرقيامت)
متن سخنراني جلسه پنجشنبه8/7/89(اثرگناه-معناي حضورنزدخداونددرقيامت)

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

ما یک امام زنده داریم، امام ما است و زنده است. وظیفه ایشان است که در تمام لحظات به یاد ما باشد. زیرا امام است و باید به یاد مأمومش باشد. اگر ما در هیچ یک از لحظات شبانه روزمان به یاد ایشان نباشیم، عرض ارادت نکنیم، کوچکی نکنیم، کرنش نکنیم، براي ایشان دعا نکنیم، خیلی بد است.

مطلب دیگر که بسیار عرض شده و حرف اصل الاصول ماست، این است که کارهای خوب بدون پرهیز، ثمر نمی­دهد. شما بهترین کارهای ممکن را هم انجام بدهید، اما اگر در کنارش گناه باشد تخریب می­شود. کار خوب تخریب می­شود. یک کسانی هشت سال در حال جهاد بودند. حالا بگویید شصت سال. با وجود اینکه عمل خیلی قیمتی است و جزء اعمالی است که بسیار با ارزش است، اگر در کنارش گناه باشد، تخریب می­شود. یک مردانی بودند، اگرچه همیشگی نبودند، اما یک زمانی بودند که اینها امر به معروف و نهی از منکر می­کردند. الان در زمان ما دیگر مردش نیست. ساعت­های زیادی به محض اینکه برخورد می­کردند، امر به معروف و نهی از منکر می­کردند. خب این خیلی قیمت داشت. حالا من عرض می­کنم، از هر نمازی بهتر بود، برای او از هر روزه­ای بهتر بود. امر به معروف و نهی از منکر عمل بسیار با ارزشی است. البته  به شرطی که درست و معقول و صحیح و طبق ضوابط باشد. اگر باز خود او در کنار کارهایش گناه کند ساختمان به این خوبی را خراب می­کند. یک ساختمان از جواهر ساخته، یک قصر ساخته اگر در کنارش گناه کند، بالخصوص اگر بی­باک گناه کند، یک گناهی را بی­باک انجام دهد، این قصر را خراب می­کند.

در قیامت برای انسان حوادثی پیش می­آید، این جمعیتی که من می­بینم و شما که مرا می­بینید، نه من و نه شما، هیچ کدام برای برخورد با آن حوادثی که در قیامت پیش خواهد آمد، آماده نیستیم و توانایی آن را نداریم.

در آیه 30 سوره مبارکه یس می­فرمایند: يَا حَسْرَة ًعَلى العِبَادِ مَا يَأتيهمْ مِنْ رَسُول إِلا كَانوا بِهِ يَستهْزئونَ وای حسرت بر بندگان ما که هر وقت پیغمبری برایشان آمد آنها مسخره کردند. بعد می­فرماید ما برخی از امت­های گذشته را هلاک کردیم. در وصف آنها در  آیه 32 سوره مبارکه یس می­فرماید: وَإِنْ كُلّ لمَّا جَميعٌ لدَيْنا مُحْضَرُونَ و همانا آنان بدون استثنا گردآوری خواهند شد و در قیامت نزد ما احضار می­شوند. تمام کسانی که پیامبران ما را استهزا می­کردند، نزد ما احضار می­شوند. در آیه 51 سوره مبارکه یس می­فرماید: وَنـُفخَ في الصّور فإِذا هُمْ مِنَ الأجْدَاثِ إِلى رَبّهمْ يَنْسِلونَ در صور دمیده می­شود. پس ناگهان ایشان از قبرها به سوی پروردگارشان می­شتابند. در قسمت قبل صحبت از گنهکاران، خطاکاران و مخالفانِ انبیاء و کسانی که مسخره می­کردند، بود. اینجا تمام مردم اند. یک حادثه ناگهانی پیش می­آید و یک مرتبه زمانی که در صور دمیده شد، مثلا زمین یک تکان می­خورد و فإِذا هُمْ همه را بیرون می­ریزد. ناگهان همه ایشان به شتاب از قبرها به سوی پروردگارشان می­روند. با حرکت سریع به سوی ربّشان می­روند. در آنجا گفتند آنها به نزد ما احضار می­شوند. اینجا می­گویند همه به سرعت به سوی ربّشان می­روند. در آیه 53 سوره مبارکه یس نیز این حرف را تکرار می­کند. إِنْ كانتْ إِلا صَيْحَة ًواحِدَة این فقط یک صیحه است. نفخ صور یک صیحه است. یعنی چه؟ یک صیحه است. فإِذا هُمْ جَميعٌ لدَيْنا مُحْضَرُونَ پس ناگاه همه فإِذا هُمْ جَميعٌ همه­شان نزد ما حاضر می­شوند. احضار می­شوند. همه نزد ما می­آیند. بحث سر این است که نزد ما می­آیند. نزد ما می­آیند یعنی چه؟

یک حرف اصلی: اگر این را خدمتتان عرض کنم یک قدم نزدیکتر می­شویم. در آیه 94 سوره انعام می­فرماید: ولقدْ جئتـُمُونا فـُرَادَى كمَا خلقناكُمْ أَوّلَ مَرّةٍ بقیه آیه بحث جدا دارد. قطعا و مسلما شما نزد ما می­آیید. ولقدْ جئتـُمُونا نزد ما می­آیید. فـُرَادَى تک تک. مثلا فرض کنید امروز که شش میلیارد و نیم جمعیت است، شش میلیارد و نیم تک انسان به نزد خدا می­رود. یک حرف بسیار جدی است. این به ثواب خدا یا به عذاب خدا می­­روند نیست. قرآن می­گوید نزد ما می­آیید. این یعنی چه؟ حالا معنایش را عرض می­کنم.

حادثه خیلی مهم است. در آیه 62 سوره مبارکه انعام می­فرماید: ثـُمّ رُدّوا إِلى اللهِ مَوْلاهُمُ الحَقّ  همه به سوی خدا بازگردانده می­شوند. در قیامت همه را به سوی خداوند که مولای حقــّشان است، برمی­گردانند. أَلا لهُ الحُكمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الحَاسِبينَ او آن روز صاحب حکومت است. حکومت مطلق. در آیه 67 سوره مبارکه زمر می­فرماید: ... وَالأرْضُ جَميعًا قَبْضتـُهُ يَوْمَ القيَامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطويّاتٌ بيَمينهِ زمین در روز قیامت در مشت خداست. در قبضه قدرت خداست. وَالأرْضُ جَميعًا این زمین به تمامی قَبْضتـُهُ در قبضه قدرت الهی است. وَالسَّماوَاتُ مَطويّاتٌ بيَمينهِ آسمان­ها به دست خدا در هم پیچیده شده­اند. سوال: می­گویند مگر امروز زمین در قبضه قدرت الهی نیست؟ هست یا نیست؟ یعنی یک تکه از زمین، یک دانه اتم، یک مولکول از این خاک و سنگ­های زمین هست که در قبضه قدرت الهی نباشد؟ همه زمین در قبضه قدرت الهی است. همه آسمان­ها در ید قدرت خداست. پیچیده به دست قدرت خداست. پس چرا می­گوید در قیامت وَالأرْضُ جَميعًا قَبْضتـُهُ يَوْمَ القيَامَةِ می­گویند این مطلب آن روز ظهور می­کند. در روز قیامت شما این را می­بینید که همه زمین در مشت خداست، در قبضه قدرت الهی است. این قسمت را به خاطر داشته باشید تا آیه بعد را بخوانیم.

در آیه 165 سوره مبارکه بقره می­فرماید: وَلوْ يَرَى الذينَ ظلمُوا إِذ يَرَوْنَ العَذابَ أَنَّ القـُوّة للهِ جَميعًا وأَنَّ اللهَ شَديدُ العَذاب اگر کسانی که ظلم کردند، آن روزی که عذاب می­بینند را مشاهده می­کردند، چه چیز را مشاهده می­کردند؟ أَنَّ القـُوّة للهِ جَميعًا می­دیدند همه قدرت­ها و قوت­ها متعلق به خداست. در عذاب خدا قوت و قدرت خدا را می­دیدند. آنهایی که بهشت را می­دیدند در دیدار بهشت رحمت خدا را می­دیدند. خاصیت قیامت این است که تو به هر طرف نگاه می­کنی، یا قدرت خدا را می­بینی یا رحمت خدا را می­بینی، یا نعمت خدا را می­بینی. یا پادشاهی خدا را می­بینی، یا همه­کاره بودن خدا را می­بینی. همینطور بشمارید. این مطالب را که هیچ کس هیچ کاره­ای نیست، این که قدرت­ها همه متعلق به خداست، این که نعمت­ها مال خداست، آن روز می­بینی. آن روز انسان می­بیند که پادشاهی و ملک و مالکیت متعلق به خداست. این که می­فرماید جَميعٌ لدَيْنا مُحْضَرُونَ همه به نزد ما می­آیید، این است که آنجا شما چیزی جز قدرت، جز مالکیت، جز پادشاهی، جز حساب­گری و علم خدا، نمی­بینید. اینکه همه چیز نزد خدا آشکار است، قدرت مطلق تنها متعلق به خداست، پادشاهی مطلق تنها متعلق به خداست، مدام بشمارید، علم مطلق تنها متعلق به خداست، اراده مطلق تنها متعلق به خداست، اینها همه مطالبی است که در قیامت آشکار می­شود. اینکه می­فرمایند شما به نزد ما می­آیید یک چنین چیزی است. انسان می­رود به یک آسمانی، به یک سرزمینی که آنجا همه چیزش متعلق به خداست. ببینید در آیه 115 سوره مبارکه بقره می­فرماید: للهِ المَشرقُ وَالمَغربُ مشرق و مغرب متعلق به خداست. حالا چرا من این را نمی­فهمم؟ این را در قیامت می­فهمیم. مشرق و مغرب متعلق به خداست. خب این را اینجا نمی­فهمیم، آنجا می­فهمیم. اینجا هم زمین در قبضه قدرت خداست. حالا اینجا نمی­فهمیم، آنجا می­فهمیم. این را می­خواستیم عرض کنیم. ادامه آیه می­فرماید: فأَيْنمَا تــُوَلـّوا فثــَمَّ وَجْهُ اللهِ به هر طرف رو کنید آنجا روی خداست. شما این دیوار را نگاه می­کنید، این دیوار روی خداست. یعنی چه؟ شما باید درونش قدرت خدا را ببینی. این را در قیامت می­بینی. این نعمت خداست. این دیوار و در و سقف نعمت خداست. من دیوار و در را می­فهمم. اما در قیامت نعمت بودن اینها را می­فهمیم. فرمودند زمانی که عذاب و آتش جهنم را می­بینی، پشتش قدرت خدا را می­بینی. درونش قدرت خدا را می­بینی. زمانی که بهشت را می­­بینی، در بهشت هر طرف را نگاه می­کنی رحمت و نعمت خدا را می­بینی. ببینید الان این دست، نعمت خداوند هست یا خیر؟ من دست را نعمت نمی­بینم، من دست می­بینم. آنجا اگر دست را می­بینی، نعمت می­بینی. این حادثه عظیمی است که در قیامت اتفاق می­افتد. یک کور کور کور، می­شود بینای بینای بینا. این بینایی گران تمام می­شود. شما یا اینجا زحمتش را کشیدی و بینا شدی، پس خوشا به حالت. اگر بینا نشدی برای اینکه شما را بینا کنند زحمت دارد. للهِ المَشرقُ وَالمَغربُ فأَيْنمَا تــُوَلـّوا فثــَمَّ وَجْهُ اللهِ شما خدا را نمی­بینید، خدا دیدنی نیست. هرطرف نگاه کنید، رحمت خدا را می­بینید. اینجا عبارت وَجْهُ اللهِ را آورده. وجه خدا را می­بینید. بفرمایید دست خدا را می­بینید، یعنی قدرت خدا را می­بینید. قدرت خدا را می­بینید، یعنی دست خدا را می­بینید. اینها امکان دیدن دارد. خدا دیدنی نیست. هیچ وقت.

گفتند اگر اینجا هم زحمت بکشید می­شود. دو یا سه روایت در این زمینه داریم. این روایت که به نظرم ­آمده به حضرت صادق (علیه السلام) مربوط است. ایشان نماز می­خواندند، مدام آیه إِيَاكَ نَعْبدُ را تکرار کردند. آنقدر تکرار کردند تا از حال رفتند. چه خبر شد؟ چه شد؟ چرا اینطور شد؟ فرمودند مازلتُ اُکـَرّرُها حتــّی سَمِعتـُها مِن قائِلِها آنقدر من این را تکرار کردم تا از گوینده اصلی­اش شنیدم. دیدن وَجْهُ اللهِ اینطور می­شود. وگرنه خدای متعال برای همیشه حتی از چشم دل هم مخفی است. نه اینکه فقط از چشم سر مخفی باشد. با چشم سر هیچ چیز نمی­توان دید. با چشم سر همین دیوار را می­توان دید. اگر چشمت عمق پیدا کند، در آیه 22 سوره مبارکه ق  دارد که: فكـَشَفنا عَنكَ غِطاءَكَ این پرده­هایی که جلوی چشمت بود را دانه دانه برداشتم. این پلک یک پرده است. پرده گوشتی است که جلوی دیدن دیوار را می­گیرد. یک پرده­هایی وجود دارد، جلوی این را که شما نعمت بودن دیوار را بفهمید می­گیرد. خدا مرحمت فرموده که الان این دیوار برای شما هست. الان روی زمین نشستی، زمین آرام است. اگر خدایی نکرده یک تکان بخورد چه می­شود؟ این که الان زمین آرام است، نعمت خداست. مرحمت خداست. من می­نشینم، آرام بودنش را هم می­فهمم، اما نعمت بودنش را نمی­فهمم.

فأَيْنمَا تــُوَلـّوا هرطرف رو کنید، مشرق و مغرب متعلق به خداست. شما هرطرف رو کنید آنجا روی خداست.

بزرگترین حادثه­ای که در قیامت برای آدمیزاد پیش می­آید، این است که پرده­های قیامت برداشته می­شود. فكـَشَفنا عَنكَ غِطاءَكَ فبـَصَرُكَ اليَوْمَ حَدِيدٌ البته به یک دسته خاصی اختصاص دارد، اما مطلب عمومی است. به همه کسانی که به قیامت پای می­گذارند، مربوط است. پا گذاشتن به قیامت اینطور نیست که مثلا من از آن راهرو به این سالن پا می­گذارم. پا گذاشتن از سالن به راهرو نیست. رفتن ما به قیامت، یک تغییر حالت است. یعنی پرده­هایی که جلوی چشم ما را گرفته بودند، برداشته می­شوند. به محض اینکه پرده­ها برداشته شود، تمام این مطالبی که گفتیم، دیده می­شود. شما پادشاهی مطلق خدا را می­بینید. ما و شما هیچ کدام از اینها را ندیدیم. ما یک پادشاهی دیدیم که اواخرش هم لرزان شده بود و بعد هم به باد فنا رفت. هیچ وقت هم برنمی­گردد. چه آنها خیال کنند، چه شما خیال کنید، هیچ وقت برنمی­گردد.

این پادشاهی­ها فانی است. اصلا ما آن پادشاهی را ندیدیم. آن پادشاهی مطلقی که در قیامت خواهیم دید، خیلی هول آور است. یک صفر در مقابل بینهایت است. این را انسان احساس می­کند. یک صفر در مقابل بینهایت. انسان آنجا صفر بودن خودش را و بینهایت بودن خدا را می­بیند. ببینید چقدر فاصله است. این فاصله هول نمی­آورد؟ هول می­آورد.

برای این باید چه کار کرد؟ حاج آقا حق شناس یک زمانی فرمایشی فرمودند، از آن حرف­هایی که باور کنید شاید من دو سال داشتم رویش فکر می­کردم که معنایش چیست؟ یک کلامی که ظاهرا خیلی هم عامیانه است. فرمود که آدم خودش را جلوی امام حسین (علیه السلام) باید ول کند. با همین لفظ فرمودند. آدم خودش را جلوی امام حسین (علیه السلام) باید ول کند [از خودش بگذرد]. فقط در این فرض است که در مقابل هول عظیم قیامت کمرش خم نمی­شود. یعنی چه؟ ببینید در مقدمات قیامت یک زلزله گفتند. زلزله چیست؟ در مقابل خود قیامت زلزله چیست؟ آنها کلاس اوّلش است. در قیامت انسان به آخر خط می­رسد. شما به پایان خط إِنَّا للهِ وَإِنَّا إِليهِ رَاجعُونَ که از خدا شروع می­شود و با خدا پایان می­پذیرد، رسیدید. بینهایت به بینهایت بودنش برای شما ظهور کرده است. باز خودش را نمی­بینی. قدرتش، علمش را می­بینی. یک علم بینهایت. یک قدرت بینهایت. انسانی که از خودش دست بکشد، آنجا در سلامت است. دیگر هیچ حولی ندارد.

شما از هر گناهی که دست برداشتی، از هر دانه گناه که دست برداشتی، یعنی از خودت دست برداشتی. اگر از همه گناهان دست برداشتی، یعنی از همه­ی خودت، دست برداشتی. اگر از همه گناهان دست برداشتی، از همه­ی خودت، دست برداشتی. این کلاس اول است. دست برداشتن از خود در کلاس اول است. مرحله دومِ دست برداشتن از خودم، دست برداشتن از اخلاق­های بدم است. ببینید زمانی که من حسادت می­ورزم، گویی می­گویم خدایا تو یکی، من یکی، من هرچه محاسبه می­کنم، می­بینم که خوب تقسیم نمی­کنی. باید این نعمت این را به من می­دادی، بیخود به این دادی. حالا اگر می­خواهی کارِ درست بکنی این را از این بگیر. انسان خدایی نکرده، خدایی نکرده، دعا می­کند که نعمت از طرف زایل شود. او این نعمت را نداشته باشد. این خیلی بدتر از گناه است، گناه ایستادن در مقابل خدا است. اما حسادت در مقابل بنده خداست. خدا از حق بنده­اش نمی­گذرد.

شیطان یک حرفی زد. گفت خدایا تو مرا از آتش خلق کردی و او را از خاک خلق کردی. چرا بیخود به من می­گویی بر آدم سجدا کنم؟ در هر صفت بدی و در هر گناهی این حرف تکرار می­شود. خدایا تو او را از خاک خلق کردی و مرا از آتش. یعنی یکی تو، یکی من. اما این که خودت را جلوی خدا ول کن و از خودت بگذر ، در یکی حق با تو، و یکی با من نیست. باید بگوییم همیشه حق با توست. نه اینکه حق با من است. گاهی ما می­گوییم هم حق با توست هم حق با من است. نه، فقط حق با توست. اگر انسان گفت حق با توست، مشکل حل می­شود. هیچ مشکلی در قیامت نخواهد داشت. هیچ وقت نخواهد داشت. اینجا هم نخواهد داشت. از آن روزی که گفت حق با توست، از آن روزی که گفت خدایا حق با توست، یا صاحب الزمان حق با توست، دیگر هیچ مشکلی نخواهد داشت. مشکل این است که ما فقط لفظش را می­گوییم. انسان از آن روزی که گفت خدایا حق با توست، یا صاحب الزمان حق با توست، به امنیت می­رسد. به راحت می­رسد. همینجا به همه خوبی­های ممکن برای آدمیزاد، می­رسد. ببینید همینجا به بهشت می­رسید، همینجا به نهایت بهشت می­رسید.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای