جلسه چهارشنبه 99/5/15
بنابراین اگر کسی مواظب رفتار و اعمال خودش نباشد، رحمت خدا از او می گریزد. نسیم رحمت به جانب او نمی وزد. اگر بخواهد گاهی رحمت خدا به سوی او بیاید باید مواظبت اعمال و رفتار خودش باشد. این یک مرحله است.

اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ لا حَولَ وَ لا قُوَهَ إلّا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاه وَ السَّلامَ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا خاتَمِ الأنبیاءِ وَ المُرسَلین أبِی القاسِمِ مُحمَّد (اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آلِ مُحمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم) وَ عَلی آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ المَعصومین المُنتَجَبین سِیَّما بَقیهِ اللهِ فِی الأرَضین عَجَّل الله تَعَالی فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ مَخرَجَه وَ لَعنَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین من الآن إلی قیام یَومِ الدّین

برای دسترسی به رحمت خدا می گویند آدم باید خودش از خودش مواظبت کند تا این رحمت بتواند شامل حالش بشود. آیه را همه مان بلد هستیم. مال سوره یس است. وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَینَ أَیدیكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[آیه 45]. اگر کسی تقوا اختیار کند، مواظب حرف زدنش باشد، مواظب نگاهش باشد، مواظب غذایی که می خورد باشد، مواظب معاشرت خودش باشد. مواظب رفیق های خودش باشد. دقیق. در کارش دقت کند. کم نگذارد. کوتاهی نکند. مدرس است، در تدریسش کوتاهی نکند. دانشجو است در تحصیل خودش کوتاهی نکند. دیر سر کلاس نیاید و مثلا اینجور چیزها. اگر کسی مواظبت کند، لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ. این شایسته می شود که رحمت خدا شامل حالش شود. لَعَلَّكُمْ شاید رحمت خدا شامل حال شما بشود. این مرحله اول. بنابراین اگر کسی مواظب رفتار و اعمال خودش نباشد، رحمت خدا از او می گریزد. نسیم رحمت به جانب او نمی وزد. اگر بخواهد گاهی رحمت خدا به سوی او بیاید باید مواظبت اعمال و رفتار خودش باشد. این یک مرحله است. یک مرحله بالاتر از این فرموده اند. آیه را با قسمت آخرش کار داریم. وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ [56 اعراف] اینجا نفرموده لَعَلَّكُمْ. [نفرموده] ممکن است. ممکن است یک نسیمی بوزد و شامل حال تو بشود. این نه. می گوید این نسیم او را دربر گرفته. در بر گرفته. نسیم رحمت او را در بر گرفته. إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ. دست راستش است. دست چپش است. بالای سرش است. همه وجودش است. اگر شخص محسن باشد. محسن را در قرآن یک جایی به جای متقین به کار برده. یعنی همان سخنی را که درباره متقین می گوید، درباره محسنین می گوید. معلوم می شود که متقین همان محسنین هستند. محسنین همان متقین اند. متقی کیست؟ کسی که تقوا از مرحله چشم و گوش و زبان و دستش تجاوز کرده. به عمق جانش رسیده. تقوا به عمق جانش رسیده. این بیخودی نمی ترسد. بیخودی به کسی امیدواری نمی شود. بیخودی کسی را دوست نخواهد داشت. گذشته از اینکه از همه گناهان پرهیز کرده، در عمق جانش هم هیچ گناهی ندارد. اگر من حسادت در دلم هست، خب اگر بروز بدهم، خب به گناه رسیده. بروز حسادت به گناه می رسد. یعنی آدم مجبور است بر اثر زور حسادتی که در جانش هست، مثلا پشت سر آن کسی که به او حسادت می ورزد غیبت کند. علیه او نقشه بکشد. به او حرف بد بزند. زیر پایش را خالی کند. مثلا. خب این نه. این کار را نمی کند. این مال مرحله اول است. این کار را نمی کند. مراقب است حسادتش به عمل درنیاید. رفتار و اعمالش را خراب نکند. در اثر تکبر اعمال و رفتارش را خراب نکند. مثلا به یک بزرگتری بی احترامی نکند. چرا؟ چون متکبر است، خودش را بالاتر از او می داند و به او بی احترامی می کند. مثال است. این صفات بد در رفتار و اعمالش ظهور نمی کند. این مال آن مرحله اول است. اما اگر اصلا تکبر در دلش وجود ندارد. اصلا تکبر وجود ندارد. حسادت را معالجه کرده. بخلش را معالجه کرده. فرمودند مثل اینکه ریشه همه این بدی اخلاقی آدم بخل است. بخل خودش را معالجه کرده. اگر بخل معالجه شده، او جزء محسنین شده. او جزء متقین شده. یعنی در تمام پهنه وجود او هیچ گناهی نیست. گناهان اخلاقی که در عمق جان آدم است، هیچ بروز و ظهور هم ندارد و به یک معنا گناه محسوب نمی شود، آن را هم ندارد. ریشه های گناهانی که اخلاق های بد آدمی است را ندارد. این محسن شده است. حالا یک معنایی هم از زبان مبارک پیامبر صل الله علیه و آله وسلم نقل شده. می فرمایند محسن آن کسی است که اُعبُدُ الله کَأنَّکَ تَراه. خدا را عبادت کن گویی او را می بینی. خدای حاضر و ناظر را سجده می کند. خدای حاضر و ناظر را نماز می خوانند. خدای حاضر و ناظر را اطاعت می کند. فرمایش [فرموده] اُعبُدُ الله کَأنَّکَ تَراه فَإن لَم تَکُن تَراه. این مال یک مرحله پایین تر است. مرحله پایین تر این است که اگر تو او را نمی بینی، او که تو را می بیند. این مال یک مرحله است که من همیشه مواظبم خدا من را می بیند. این یک درجه بلندی است. من خدا را نمی بینم. خدا را حاضر و ناظر به معنایی که مقابل چشم من است [نمی بینم]. چشم که می گوییم همان حاضرو ناظر است. اینجوری نیستم. اما می دانم او مواظب من است. اینجوری فکر می کنم. خب. این مال مرحله پایین تر است. در هرصورت اگر کسی جزء محسنین باشد، إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ. یک مرحله بالاتر داریم که يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ في‏ رَحْمَتِهِ. [آیه 31] سوره انسان. خدا یک بندگانی از بندگان خودش را، بعضی از بندگان خودش را در دریای بی پایان رحمت خودش غرق می کند. حالا اینها دیگر چجور اند؟ آن محسنین. اینها چقدر مرتب اند؟ چه کاری می کنند؟ نمی دانیم. در هرصورت يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ في‏ رَحْمَتِهِ. یک دسته ای از بندگان الهی هم هستند که در رحمت الهی غرق می شوند. شاعر یک مثالی زده. خیلی مثال خوبی است. می گوید یک کلوخ به دریا افتاد. یک خشت گلی هم به دریا افتاد. در یک ساعت واحدی یک کلوخ و یک خشت گلی را با همدیگر به دریا انداختند. هفته بعد که آمدند کلوخ همچنان باقی بود. اما از آن خشت هیچ چیز نمانده بود. غرق شده بود. یک بندگانی اینجوری در رحمت خدا [غرق می شوند.] دریا که می وییم یعنی دریای رحمت خدا. در دریای رحمت خدا غرق می شوند. یک آقایی امیرالمومنین علیه السلام را خواب دیده بود. گفت حضرت من را بغل کردند. من حضرت را بغل کردم. بدن هایمان در هم فرو رفت. بدن در بدن فرو رفت. حالا خواب است دیگر. می شود. قلب مان هم در هم رفت. اما نه همه اش. بخشی از قلب در بخشی از قلب فرو رفت. خوش به حالش می شد که این کامل می شد. اما خود آن خیلی بود. در هرصورت آدم باید چه کار کند؟ باز هم اینجا مواظبت است ها. از اولین مرحله که تقوای مرحله اول بود، مواظبت است تا آنجا که يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ في‏ رَحْمَتِهِ. این باید مراقب چه باشد؟ خودش را از چه مراقبت می کند که به اینجا می رسد؟ این عرض بخش اول.

در بخش دوم هم یک چیز کوچک بسیار مهمی از حضرت هادی علیه السلام در زیارت جامعه هست که شاید این که عرض می کنیم، شاید بتوان این عبارات را استفاده کرد. این را بفهمیم خیلی خوب است ها. خیلی خوب است. أشْهَدُ أَنَّ هذَا سابِقٌ لَكُمْ فيما مَضى وَ جارٍ لَكُمْ فيما بَقِىَ. خب مطلب این است. وَ أنّ أرْواحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طينَتَكُمْ واحِدَةٌ. یک مرتبتی از این چهارده معصوم هست که یک نور واحداند. خلق اولیه یک نور واحد است. یعنی خلق اول دیگر نمی شود چهارده تا باشد. خلق اول یک نور واحد است. این مرتبه اعلای وجودی چهارده معصوم است. اینجا فرق بین امیرالمومنین و رسول خدا و امام زمان و حضرت رضا نیست. یک نور واحد اند. یک نور واحد. أوَّلَ ما خَلَقَ الله اند. اولین خلق خدا. نور واحد. چه کسی بالاتر است و چه کسی پایین تر است نیست. یک نورند. اصلا یک چیز اند. حالا یک ذره سخت است که آدم بفهمد. بعد می فرمایند که طابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعضٍ. بعد مرحله دوم خَلَقَکُمُ اللهُ اَنْواراً، آن نور واحد تنزل می یابد و تبدیل به چهارده نور می شود. خَلَقَکُمُ اللهُ اَنْواراً، فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ، چهارده نورند. مرحله دوم از خلقت آنهاست. در این مرحله دوم چهارده نورند. و اینها دور عرش الهی می گردند. این مرحله وجود ملکوتی آنهاست. مرحله وجود ملکوتی آنهاست. که چهارده تا هستند. در آنجا مثلا می گویند وقتی حضرت حسین علیه السلام در عاشورا گرفتار آن گرگ ها شد ملائکه به درگاه الهی استغاثه کردند. شکایت کردند. این بنده برگزیده خودت را به دست این گرگ های بدتر از گرگ سپردی. آنها او را تکه پاره کردند. فرمود که به قائمه عرش من نگاه کنید. یک نوری در میان آن انوار هست که او قائم است. شما نگاه کنید او را ایستاده می بینید. حالا اینها همه اش مال آن عالم است. ایستادن در آنجا چیست و چهارده تا یعنی چه نمی دانیم. فقط می دانیم این عبارات را گفته اند. [فرمودند] من خون ولی بزرگوار و بزرگ خودم حضرت حسین را به این قائم انتقام می گیرم. آنجا چهارده تا نور است. امیرالمومنین یک نور است. فاطمه زهرا یک نور است. آنجا فرقش چیست؟ نگفتند. البته حالا یک چیزهایی گفته اند. یک مرحله هم هست که آن نور یک تنزل دیگر پیدا می کند. حَتّى مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ، فَجَعَلَکُمْ فى بُیُوت اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ این مرحله سوم است. این ائمه که ما با آنها روبه رو بودیم و در دنیا امام ما بودند. الان سر قبرشان می رویم، این مرحله است. یعنی مرحله سوم از نزول است. مرحله دوم از نزول آنهاست. نور واحد. چهارده نور. چهارده نور به این عالم می آیند. آنها را در خانه هایی قرار دادی که اجازه فرمودی آن خانه ها برتر باشند. وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ و بعد هم فرمودند که وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا (صَلَوَاتِنَا) عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَيَتِكُمْ طيِباً لِخَلْقِنَا بعد هم [درمورد] ارتباط ما با آنها [فرمودند] اگر شما بر آنها صلوات بفرستید و ولایت آنها را داشته باشید، این نشانه طیب خلقت شماست. پاک خلق شده اید. وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَا اگر ولایت آنها را داشته باشید، جانت، جان پاک است. ببینید آن مرحله سوم و پایین ترین ونازل ترین مراتب آن بزرگواران را اگر دوست داشته باشید، شما صاحب طهارت نفس هستید و آن شما را نجات می دهد. نجات شما به این است که دور قبر آن مرحله سوم بگردید. خاک پای آنها را ببوسید. خب این هم فرمایش حضرت هادی علیه السلام برای بهره مند شدن از عنایات الطاف ایشان. امروز را روز تولد ایشان گفته اند. امیدواریم که خدای متعال به ما به خاطر این تولد و این روز مبارک مرحمت کند. مرحمت کند. مرحمت کند. همه گناهان ما را بیامرزد. امام زمان ما را از ما راضی و خشنود بفرماید. این بلای جهانی را برطرف کند. به میان دشمنان اسلام و تشیع منتقل کند. در فرج امام زمان تعجیل  تسهیل بفرماید. و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.

ارتباط با ما
[کد امنیتی جدید]
چندرسانه‌ای