متن سخنان
  • شب هفتم فاطمیه دوم 1441 - 98/11/12

    من یک سیمایی را می بینم. إنَّ اللهَ جَمِیلٌ. همه جمال هایی که در عالم هست یک پرتو کوچکی از جمال اوست. یک پرتو کوچک. زیباترین زیبایان عالم یک پرتو کوچکی از جمال اوست. حالا عوالم بالا، نمی دانم بهشت آنها چیست.
  • شب ششم فاطمیه دوم 1441 - 98/11/11

    او را به مقام خُلَّت رسانید. اصطلاح مقام خُلَّت است. قبل از اینکه به مقام امامت برساند، او را به مقام خلّت رسانید. او را به مقام امامت انتخاب کند. مقام امامت آخرین مقام حضرت ابراهیم بود.
  • شب پنجم فاطمیه دوم 1441 - 98/11/10

    مومن تا اجازه ندهد، [حضرت عزرائیل] نمی تواند قبض روحش کند. تا مومن اجازه ندهد حضرت عزرائیل نمی تواند قبض روح کند. نمی تواند بکند. تا از مومن اجازه نگیرد، تا رضایت او را جلب نکند، نمی تواند قبض روح کند. من اجازه نمی دهم. این حرف شوخی است؟
  • شب چهارم فاطمیه دوم 1441 - 98/11/9

    گفتند یک دروغ که می گویی، یک دروغ که از دهان تو در می آید، یک بویی از این دهان شما خارج می شود که تا هفت تا آسمان می رود. هر فرشته ای که این بو را از دهان شما می شنود، تو را لعنت می کند. این بو را فرشته می فهمد. من نمی فهمم.
  • شب سوم فاطمیه دوم 1441 - 98/11/8

    ببینید همین جمعیتی که ما در خدمت شما نشسته ایم. همین جمعیت، مثلا چندصد نفر. اگر هرکدام تصمیم بگیرند یک گناهی که عادت دارند انجام می دهند، بعد از این دیگر ترک کنند. بایستند. جدی از یک گناه که عادت دارند و در زندگی شان زیاد اتفاق می افتد، از این بگذرند و توبه کنند. باور کنید که سرنوشت کشور ما عوض می شود.
  • شب اول فاطمیه دوم 1441 - 98/11/6

    فرمود که اَنتَ مِنّی بِمَنزِلهَت هارُون مِن مُوسی. تو مثل هارون نسبت به موسی هستی. هارون چطور در غیاب حضرت موسی که به کوه طور رفته بود در میان بنی اسرائل ماند و امامت بنی اسرائیل را داشت. وصی حضرت موسی بود. اُخلُفنی فِی اَهلِی، خلیفه حضرت موسی(ع) بود. حالا امیرالمومنین هم در مدتی که پیامبر نیست، خلیفه است.
  • جلسه چهارشنبه 99/10/10

    آدم باید مواظب خودش باشد. شما اگر مواظب غذایت نباشی، عیب می کنی. اگر مواظب معاشرتت نباشی، عیب می کنی. این عیب تا کجا می شود. تا صد و هشتاد درجه هم می تواند باشد.
  • جلسه چهارشنبه 99/9/26

    ما یک آرزوهایی داریم. آرزوهای دنیوی را... خب می فرمایند ممکن است به بعضی شان برسیم. ممکن است بعضی به بعضی از آرزوهایشان برسند. اما یک آرزوهای معنوی و روحانی داریم. همه ماهایی که با این حرف ها آشنا هستیم، این آرزوها را داریم.
  • جلسه چهارشنبه 99/9/19

    آنجا ضیق صدر را احساس می کند. توی سینه اش فشار می آید. اینجا شادمانی می آید و گسترش سینه را احساس می کند. حتی احساس می کند! نتیجه اینکه اگر اعمال بد زیاد بشود و به اخلاق بد برسد، به حسادت برسد، به بخل برسد، به کینه برسد، به تکبر برسد؛ اینها یک مجموعه چیز هایی هستند که ضیق صدر به بار می آورند.
  • جلسه چهارشنبه 99/9/5

    یکی از جهات مهم توصیف ناشدنی عالم آخرت این است که عالم آخرت یک عالم هوشمند و یک عالم زنده است، وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ [عنکبوت 64]
  • شب دوم فاطمیه دوم 1441 - 98/11/7

    این حرف ها راست است. وقتی از این طرف برویم آن طرف می فهمیم راست است. یک آقایی فرمود من تازه شنیده ام. در عالم خواب فرموده بود ای کاش من هیچ وقت ناهار نخورده بودم به جایش نماز خوانده بودم.
  • جلسه چهارشنبه 99/8/21

    فقط آنجاست که آدم به راحتی می رسد. نه برای گذشته اش عامل ناراحتی وجود دارد و نه برای آینده اش عامل ناراحتی وجود دارد.
  • جلسه چهارشنبه 99/8/14

    خدایا ما عُرضه اش را نداریم. اگر عنایت تو دستگیری کند... اگر عنایت تو دستگیری کند برای هرکسی که دستگیری شاملش شده، خودش که نبوده که، تو کردی. اگر دستگیری شامل شود...
  • جلسه چهارشنبه 99/7/23

    کلمه طیب آن حقیقتی ست که شما از توحید و عقاید دارید. باطن شما منور به نور توحید است. به قیامت یقین داری. به این که خدا کافی است یقین داری. خدای کافی. اگر آدم به خدای کافی معتقد باشد دیگر نه از چیزی می ترسد و نه هیچ چیز.
  • جلسه چهارشنبه 99/2/31

    من درس می خوانم، برای اینکه بعد بتوانم یک مدرک بگیرم. مدرک بگیرم برای اینکه بتوانم یک کار بهتری پیدا کنم. کار بهتری پیدا کنم برای اینکه حقوق بیشتری بگیرم. این جواب درست نیست. جواب درست این است که من درس می خوانم برای اینکه بتوانم بهتر خدمت کنم. به مردم، به خلق خدا، به کشورم، به کشور اسلامی خودم خدمت کنم. این جواب درست است.
  • جلسه چهارشنبه 99/2/17

    قرآن آن روز را یوم حسرت نامیده است. اگر کسی ایمان درخوری داشته باشد، و عقل سالمی داشته باشد، او در اینجا هم می تواند یوم حسرت داشته باشد. یک عقل سالمی در حداقل، یک عقل سالمی در حداقل، به گذشته اش نگاه می کند، می بیند که چه بخش های بزرگی از عمر خودش را حرام کرده است و بی ثمر گذاشته.
  • جلسه چهارشنبه 99/2/10

    مومن یعنی کسی که ایمانش قبول است. درجه لازم را دارد. نصاب را دارد. اگر کسی به نصاب ایمان رسیده باشد، می تواند یک چیزهایی را بفهمد که دیگران نمی توانند بفهمند.
  • شب بیست و یکم ماه رمضان ۱۴۴1، 99/2/25

    از پیامبر حدیثی نقل می کنند که خیلی ممتاز است. غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ. قرآن دستور می دهد مردها يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ [30 نور]. چشم شان را پایین بیندازند. تیز به نامحرم نگاه نکنند. این پلک افتاده باشد.
  • جلسه چهارشنبه 99/2/3

    اگر کسی دارد شکر می کند، اگر کسی دارد شکر می کند، فَإِنَّمَا يَشْكُرُ، قطعا، بی برو برگرد، بدون تردید برای خودش شکر می کند. یعنی دارد در کیسه خودش سود می ریزد. هرچه در زندگی اش شکر بیشتری باشد، سود بیشتری اندوخته است. هرچه عمل بهتری انجام داده است، برای خودش سود بیشتری اندوخته است.
  • شب نوزدهم ماه رمضان ۱۴۴1، 99/2/23

    اولین دعا، اولین خواسته تان عافیت باشد. اولین خواسته. یعنی بزرگان گفته بودند. فرمایش بزرگان بود که عافیت اولین چیزی باشد که شما می خواهید. عافیت هم که می گویید عافیت دین و دنیا را می گوییم. نه عافیت تنهای دنیا و نه عافیت تنهای آخرت. هم عافیت دین و آخرت می خواهیم.