مومن تا اجازه ندهد، [حضرت عزرائیل] نمی تواند قبض روحش کند. تا مومن اجازه ندهد حضرت عزرائیل نمی تواند قبض روح کند. نمی تواند بکند. تا از مومن اجازه نگیرد، تا رضایت او را جلب نکند، نمی تواند قبض روح کند. من اجازه نمی دهم. این حرف شوخی است؟
گفتند یک دروغ که می گویی، یک دروغ که از دهان تو در می آید، یک بویی از این دهان شما خارج می شود که تا هفت تا آسمان می رود. هر فرشته ای که این بو را از دهان شما می شنود، تو را لعنت می کند. این بو را فرشته می فهمد. من نمی فهمم.
ببینید همین جمعیتی که ما در خدمت شما نشسته ایم. همین جمعیت، مثلا چندصد نفر. اگر هرکدام تصمیم بگیرند یک گناهی که عادت دارند انجام می دهند، بعد از این دیگر ترک کنند. بایستند. جدی از یک گناه که عادت دارند و در زندگی شان زیاد اتفاق می افتد، از این بگذرند و توبه کنند. باور کنید که سرنوشت کشور ما عوض می شود.
فرمود که اَنتَ مِنّی بِمَنزِلهَت هارُون مِن مُوسی. تو مثل هارون نسبت به موسی هستی. هارون چطور در غیاب حضرت موسی که به کوه طور رفته بود در میان بنی اسرائل ماند و امامت بنی اسرائیل را داشت. وصی حضرت موسی بود. اُخلُفنی فِی اَهلِی، خلیفه حضرت موسی(ع) بود. حالا امیرالمومنین هم در مدتی که پیامبر نیست، خلیفه است.
یکی از جهات مهم توصیف ناشدنی عالم آخرت این است که عالم آخرت یک عالم هوشمند و یک عالم زنده است، وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ [عنکبوت 64]
این حرف ها راست است. وقتی از این طرف برویم آن طرف می فهمیم راست است. یک آقایی فرمود من تازه شنیده ام. در عالم خواب فرموده بود ای کاش من هیچ وقت ناهار نخورده بودم به جایش نماز خوانده بودم.
فقط آنجاست که آدم به راحتی می رسد. نه برای گذشته اش عامل ناراحتی وجود دارد و نه برای آینده اش عامل ناراحتی وجود دارد.
خدایا ما عُرضه اش را نداریم. اگر عنایت تو دستگیری کند... اگر عنایت تو دستگیری کند برای هرکسی که دستگیری شاملش شده، خودش که نبوده که، تو کردی. اگر دستگیری شامل شود...
کلمه طیب آن حقیقتی ست که شما از توحید و عقاید دارید. باطن شما منور به نور توحید است. به قیامت یقین داری. به این که خدا کافی است یقین داری. خدای کافی. اگر آدم به خدای کافی معتقد باشد دیگر نه از چیزی می ترسد و نه هیچ چیز.
یک مساله دیگر هم مدت های مدید است می خواهم عرض کنم و فراموش می کنم و آن این است که ما در زندگی خیلی عادی [هستیم]. ما آدم های عادی ای هستیم. از نظر ثروت و درآمد عادی هستیم. یا حتی یک کمی کمتر هستیم. اما آب را اسراف می کنیم.
این روایت را هم اهل سنت نقل کرده اند هم اهل شیعه. در توحید صدوق آمده. فرمودند که من خدایی را که نبینم، عبادت نمی کنم. من خدای ندیده عبادت نمی کنم. برای ما که عبادت می کنیم و نماز می خوانیم، خدا غایب هم نیست. یعنی ممکن است به اندازه یک موجود غایب که ما یادش باشیم هم نباشد. چه برسد به اینکه مثلا بگوییم ما داریم در محضر او نماز می خوانیم.
دوران شاید سی و پنج ساله امامت حضرت زین العابدین (علیه السلام) جو عالم اسلام را عوض کرده. حالا من نمونه که عرض کنم شما می فهمید.
مسلمان ها به صحرای عرفات می روند و وقوف می فرمایند. دستورش این است که از سر اذان ظهر تا اذان مغرب در آن صحرا توقف کنند. وظیفه همین است. توقف. دعا بخواند، نماز بخواند. اینها دستور نیست. اگر کرد، کرده. خوش به حالش.
یک سلسله نیروهایی دارد که با کمک آنها به زندگی حداقلی حیوانی خودش ادامه می دهد و اگر آنها را نداشته باشد زندگی اش دوام نمی آورد. پس خدای متعال یک مجموعه نعمت هایی به انسان داده که انسان با آن بر روی زمین می ماند و ماندگاری خودش را ادامه می دهد.
عمل انسان سریع تر از اینکه به مخاطب او، به دشمن او، به دوست او، به کس دیگری که در برابر اوست برسد، به خودش می رسد. من به کسی حرف بدی زدم؟ آن کس آن حرف بد مرا شنید و دلش شکست. چقدر فاصله طول می کشد؟ این حرف بد من زودتر از او در خودم اثر می کند.
ما یک بلایی به نام کرونا داریم. یک بلایی بدتر از آن هم داریم، به نام ترس از کرونا. فعلا گرفتار این دوتا بلا هستیم. اگر همه ی مردم دست به دامان خدا بشوند و دعا کنند، نه یک بار! دعا کنند، التماس کنند، تزرع کنند به در خانه ی خدا؛ اگر همه، همگان، اکثریت دست به دعا بردارند، بلا دفع می شود.
از جانب خدا هیچوقت! هیچوقت و تحت هیچ شرایطی بدی نازل نمی شود. نحوست نازل نمی شود. بلا از طرف خداوند نازل نمی شود مگر اینکه من کاری کرده باشم.
فرمودند قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَک أَنْ يَکونَ مِنْهُم. قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَک أَنْ يَکونَ مِنْهُم. کم کسی است که از نظر رفتارو اعمال و بعد بفرمایید لباس، غذا، سبک زندگی -اینها را من دارم اضافه می کنم- کمتر کسی ست که به یک قومی در عمل شباهت پیدا کند الا اینکه مثلا به زبان بنده بسیار نزدیک است که از آن قوم محسوب شود.
بساط دین را خدا متعال در این جهان برپا کرد. این جهان را خلق کرد. انسان را خلق کرد. پیامبران را فرستاد. کتاب های آسمانی را فرستاد برای اینکه موحد تربیت کند. تمام کارهایی که در دین دستور دادند برای این است که آدم موحد بشود.
این دهه می تواند برای کسی که اهل زحمت و راه است، در راه آدمیت قدمی برمی دارد، این دهه می تواند شاید از ماه رمضان هم مهم تر باشد.