آدم باید مواظب خودش باشد. شما اگر مواظب غذایت نباشی، عیب می کنی. اگر مواظب معاشرتت نباشی، عیب می کنی. این عیب تا کجا می شود. تا صد و هشتاد درجه هم می تواند باشد.
ما یک آرزوهایی داریم. آرزوهای دنیوی را... خب می فرمایند ممکن است به بعضی شان برسیم. ممکن است بعضی به بعضی از آرزوهایشان برسند. اما یک آرزوهای معنوی و روحانی داریم. همه ماهایی که با این حرف ها آشنا هستیم، این آرزوها را داریم.
آنجا ضیق صدر را احساس می کند. توی سینه اش فشار می آید. اینجا شادمانی می آید و گسترش سینه را احساس می کند. حتی احساس می کند! نتیجه اینکه اگر اعمال بد زیاد بشود و به اخلاق بد برسد، به حسادت برسد، به بخل برسد، به کینه برسد، به تکبر برسد؛ اینها یک مجموعه چیز هایی هستند که ضیق صدر به بار می آورند.
یکی از جهات مهم توصیف ناشدنی عالم آخرت این است که عالم آخرت یک عالم هوشمند و یک عالم زنده است، وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ [عنکبوت 64]
فقط آنجاست که آدم به راحتی می رسد. نه برای گذشته اش عامل ناراحتی وجود دارد و نه برای آینده اش عامل ناراحتی وجود دارد.
خدایا ما عُرضه اش را نداریم. اگر عنایت تو دستگیری کند... اگر عنایت تو دستگیری کند برای هرکسی که دستگیری شاملش شده، خودش که نبوده که، تو کردی. اگر دستگیری شامل شود...
کلمه طیب آن حقیقتی ست که شما از توحید و عقاید دارید. باطن شما منور به نور توحید است. به قیامت یقین داری. به این که خدا کافی است یقین داری. خدای کافی. اگر آدم به خدای کافی معتقد باشد دیگر نه از چیزی می ترسد و نه هیچ چیز.
یک مساله دیگر هم مدت های مدید است می خواهم عرض کنم و فراموش می کنم و آن این است که ما در زندگی خیلی عادی [هستیم]. ما آدم های عادی ای هستیم. از نظر ثروت و درآمد عادی هستیم. یا حتی یک کمی کمتر هستیم. اما آب را اسراف می کنیم.
این روایت را هم اهل سنت نقل کرده اند هم اهل شیعه. در توحید صدوق آمده. فرمودند که من خدایی را که نبینم، عبادت نمی کنم. من خدای ندیده عبادت نمی کنم. برای ما که عبادت می کنیم و نماز می خوانیم، خدا غایب هم نیست. یعنی ممکن است به اندازه یک موجود غایب که ما یادش باشیم هم نباشد. چه برسد به اینکه مثلا بگوییم ما داریم در محضر او نماز می خوانیم.
دوران شاید سی و پنج ساله امامت حضرت زین العابدین (علیه السلام) جو عالم اسلام را عوض کرده. حالا من نمونه که عرض کنم شما می فهمید.
مسلمان ها به صحرای عرفات می روند و وقوف می فرمایند. دستورش این است که از سر اذان ظهر تا اذان مغرب در آن صحرا توقف کنند. وظیفه همین است. توقف. دعا بخواند، نماز بخواند. اینها دستور نیست. اگر کرد، کرده. خوش به حالش.
یک سلسله نیروهایی دارد که با کمک آنها به زندگی حداقلی حیوانی خودش ادامه می دهد و اگر آنها را نداشته باشد زندگی اش دوام نمی آورد. پس خدای متعال یک مجموعه نعمت هایی به انسان داده که انسان با آن بر روی زمین می ماند و ماندگاری خودش را ادامه می دهد.
چند سال باید برای حرف هایی که زده ایم معطل شویم. چند سال. سال ها. بناست پنجاه هزار سال [حساب پس بدهیم.] پنجاه هزار سال. پنجاه سالش هم نمی شود. من می توانم پنجاه سال سر یک جایی بایستم و جواب بدهم؟ که این کار را چرا کردی؟ آن کار را چرا کردی؟ جواب هم ندارم دیگر
من درس می خوانم، برای اینکه بعد بتوانم یک مدرک بگیرم. مدرک بگیرم برای اینکه بتوانم یک کار بهتری پیدا کنم. کار بهتری پیدا کنم برای اینکه حقوق بیشتری بگیرم. این جواب درست نیست. جواب درست این است که من درس می خوانم برای اینکه بتوانم بهتر خدمت کنم. به مردم، به خلق خدا، به کشورم، به کشور اسلامی خودم خدمت کنم. این جواب درست است.
قرآن آن روز را یوم حسرت نامیده است. اگر کسی ایمان درخوری داشته باشد، و عقل سالمی داشته باشد، او در اینجا هم می تواند یوم حسرت داشته باشد. یک عقل سالمی در حداقل، یک عقل سالمی در حداقل، به گذشته اش نگاه می کند، می بیند که چه بخش های بزرگی از عمر خودش را حرام کرده است و بی ثمر گذاشته.
اگر مبلغ هستید، آن چیزی که امروز در عالم به آن احتیاج و نیاز هست، عالم به آن نیازمند است، نیازمند مبلغ خوب. هم خوب از نظر شخصیتی و اخلاقی. هم خوب از نظر فن. فن تبلیغ. برای این دوتا بکوشید. هرچه بکوشید هم برای خودتان خوب است.
مومن یعنی کسی که ایمانش قبول است. درجه لازم را دارد. نصاب را دارد. اگر کسی به نصاب ایمان رسیده باشد، می تواند یک چیزهایی را بفهمد که دیگران نمی توانند بفهمند.
اگر کسی دارد شکر می کند، اگر کسی دارد شکر می کند، فَإِنَّمَا يَشْكُرُ، قطعا، بی برو برگرد، بدون تردید برای خودش شکر می کند. یعنی دارد در کیسه خودش سود می ریزد. هرچه در زندگی اش شکر بیشتری باشد، سود بیشتری اندوخته است. هرچه عمل بهتری انجام داده است، برای خودش سود بیشتری اندوخته است.
عمل انسان سریع تر از اینکه به مخاطب او، به دشمن او، به دوست او، به کس دیگری که در برابر اوست برسد، به خودش می رسد. من به کسی حرف بدی زدم؟ آن کس آن حرف بد مرا شنید و دلش شکست. چقدر فاصله طول می کشد؟ این حرف بد من زودتر از او در خودم اثر می کند.
از جانب خدا هیچوقت! هیچوقت و تحت هیچ شرایطی بدی نازل نمی شود. نحوست نازل نمی شود. بلا از طرف خداوند نازل نمی شود مگر اینکه من کاری کرده باشم.